والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

نتانیاهو در کاخ سفید هم منفور است

روز یکشنبه، روزنامه های اسرائیلی اعم از هاآرتص و جروزلم پست مطلبی منتشر کردند که نشان از تنش بین نتانیاهو و کنگره ی آمریکا خصوصاً میان دموکرات ها داشت.

صفحه ی توئیتر این دو نشریه ی اسرائیلی ضمن انتشار این خبر گفتند که نتانیاهو از انتقاد کنگره برآشفته شده و ابراز داشته است: من به هر کجا که دعوت شوم خواهم رفت و وظیفه ی اسرائیل می دانم که خطر ایران را به همه اعلام نمایم.

هنگام بررسی صفحه خود در توئیتر، به واکنش در مقابل این سخن می پرداختم که با همراهی بسیاری از مردم نقاط مختلف دنیا با سخنم مواجه شدم. از جمله زمانی که گفتم بسیار مشتاق هستیم یک بار هم نتانیاهو را به ایران دعوت کنیم تا از خطر ایران سخن بگوید. 

تحلیلگر و خبرنگار ارشد المانیتور، خانم لورا روزن که گاهاً در مطالب توئیتر خود پیرامون مسائل هسته ای و مذاکرات ایران و غرب با من تبادل نظر دارد و در ضمن می داند نظر من در خصوص نتیجه ی مذاکرات غالباً حول مانعی به نام اسرائیل دور می زند، در یک پیام خصوصی مزاح تلخ من درباره ی نتایاهو را خنده دار خواند. 

به او که یک چهره ی رسانه ای در سطح جهان است گفتم که مشکل اصلی ما با نتانیاهو و کابینه ی اوست هرچند مشکلی با یهودیان نداریم.

لورا روزن که از نظرگاه ما بوضوح باخبر بود ضمن تایید سخن من گفت: نتانیاهو با کارهای اخیرش خود را نزد دموکرات ها و کاخ سفید منفور می کند. 

سخن یک چهره ی مشهور رسانه ای که بیشتر از ترس جایگاه خود قادر نبود آشکارا اسرائیل و نخست وزیرش را مورد نقد قرار دهد و او را عامل اصلی پدیدار نشدن صلح با ایران معرفی کند، برایم جالب بود. 

چه اینکه اسرائیلی ها  و نخست وزیر تندروی آنان طوری رفتار می کنند که آمریکایی ها هم حس میکنند برایشان دردسری بزرگ هستند.

همین نکته را به خبرنگار ارشد المانیتور گفتم و ابراز داشتم که اگر اسرائیلی ها نبودند ای بسا ما با آمریکا به نتیجه می رسیدیم و او پاسخ داد همه فقط دردسر ساز هستند. به گمانم منظورش این بود همه دست به دست هم داده اند تا ایران و آمریکا به یک نقطه ی تعادل نرسند. 

الزامات انتشار بین المللی نامه رهبر انقلاب 1

روزی که نامه ی رهبرانقلاب به جوانان اروپا منتشر شد برای شنیدن اخبار ساعت 13 شبکه خبر خود را به تلویزیون رساندم.

چند دقیقه ای تا شروع اخبار فرصت بود. برنامه ای به عنوان موج منفی پخش میشد. حاصل این برنامه را می شود در چند جمله خلاصه کرد و هر روز هم ادامه ی آنرا با همین محور تماشا نمود.

«تمام شبکه های اجتماعی حاصل دست صهیونیستها هستند. زاکربرگ یک یهودی آمریکایی است که فیسبوک را اختراع کرده است. این شبکه ها که امروز حتی به صورت موبایلی در اختیار مردم هستند ابزار جاسوسی صهیونیسم بین الملل می باشند.» و چند جمله دیگر که شبیه همین کلمات هستند.

از برکت سخنرانی های صدتایک غاز هم تمام هنر ما این شده که ببینیم از وصل کردن خطوط مخفی روی شکل آرم ها می توانیم ستاره ی شش پر بیرون بیاوریم و بگوییم اینها اسرائیلی هستند یا نه!!!

سپس اخبار ساعت 13 شروع شد و شاهکار رهبری انقلاب در نوشتن نامه به جوانان دنیا از طریق شبکه های اجتماعی به صدر اخبار مبدل گردید.

خنده دار نیست برای مدیران نظام اسلامی؟

حجة الاسلام پناهیان گفته اند: «قبلا بارها به جوانان عرض کرده بودم که از طریق اینترنت با مردم جهان ارتباط برقرار کنید و مطالب ناب را به آنها منتقل کنید،ولی امروز این پیام،محور بسیار مناسبی است که در کنار آن کارهای بسیار تاثیرگذاری می توان انجام داد.» 

ببخشید کدام اینترنت؟ کدام فضای مجازی؟ کجا باید برویم و هنرمان را در گسترش سخنان رهبری انقلاب نشان بدهیم؟

زشت نیست که به دنیا بگوئیم پیام رهبرِ تنها مملکت شیعی جهان به جوانان اروپا و آمریکا در حالی از طریق فضای مجازی منتشر می شود که جوانان همان کشور حق دست رسی به فضای مجازی را آزادانه ندارند؟؟؟؟؟

مگر موشک و انرژی هسته ای و سیستم اطلاعاتی و پزشکی و بسیاری نوآوری های دیگر را غربیان و ای بسا صهیونیستها ابداع نکرده اند و ما از آن برای مقابله با خودشان استفاده می کنیم، پس چرا سومین کشور بزرگ دنیا یعنی فیس بوک را حرام می دانیم درست همانطور که زمانی روی میز و نیمکت نشستن را بی دینی می پنداشتیم.

حیف نیست با رهبری به این روشنفکری و تجدد پسندی دینی ما اینهمه کج خلقی کنیم و جوانان را بیخود به چوب تعصب برانیم؟

در دوران جنگ که کشور به تعصب جناج چپ می سوخت، آیت الله خامنه ای در محفل خود درس تفسیر ادبی داشتند و به رمان و قلم توجه ویژه می فرمودند و من حتی از دوستان مسن در جناح راست شنیدم ایشان به کنسرت هم به دیده ی قبیح نمی نگریستند. 

بعد باید هر روز شبکه ی خبر چند قیافه ی امنیتی با پیشانی پینه بسته و دستهای پر از عقیق نشان بدهد که اوج هنرنمایی آنها بیانی حال به هم زن باشد که بلی آقا فیسبوک و کل فضای مجازی جاسوس خانه است.

یادم هست یک بار در مجلسی کل اعضای حاضر که اهل دانشگاه و علم بودند به معاون وقت اطلاعات خارجی آقای حیدرمصلحی انتقاد کردند که فیلترینگ این جامعه های مجازی امری نکوهیده است، اما ایشان تنها استدلالش این بود که از این فضا برای تخلیه ی اطلاعاتی ما استفاده می شود. والله که ما در این همه سال تخلیه نشدیم.

پس اولین راهکار این است که برای انتشار سخن حق، میدان های گسترده ی ناحق را فتح کنیم. ما برای این فتح اولین گامی که نیاز داریم، برداشتن موانع برای ورود به عرصه ی مبارزه و نشر کلمة الله از طریق همین ابزارهاست.

چقدر می خواهیم مساله ی فضای مجازی را امنیتی سازی کنیم و امری به این سادگی را بخاطر نگاه های بسته ی عده ای مدیر ناکارآمد بحرانی جلوه نماییم.

جوان انقلابی چگونه سر خودش را کلاه بگذارد و بگوید از فیلترینگ رسمی نظام اسلامی باید عبور کنم تا به تکلیف خویش جهت انتشار سخن رهبری نظام عمل نمایم؟

گفتگوی توئیتری با خانم laura rozen

چقدرمتواضع و خونگرمند......اینجا زنگ میزنی مقاله چاپ کنی در خبرگزاری فارس طرف فکر میکنه یه رفتگری که میخوای توی لوموند حرفات منتشر بشه......

خانم Laura Rozen خبرنگار شهیر و چیره دست المانیتور به خوبی و اشتیاق به تحلیل های من در خصوص رابطه ی ایران و آمریکا توجه می کنه و نظر خودش رو با تواضع میگه
چرا همه اش فکر می کنیم آمریکایی ها همه شون خبیث بالذات هستند؟

دو رییس جمهور برعکس در یک عکس

وقتی گورباچف رییس جمهور نبود دیگر

وقتی پوتین رییس جمهور نبود هنوز

..................

یکی بر باد داد یک امپراتوری را

یکی به چنگ می آورد امپراتوری را


ظریف و دوستان در سودای گورباچف ایرانی

ظریف در نشست امسال داووس گفته است که تحریم ها ایران را به Negotiation table یا میز مذاکره نکشانده بلکه ما برای «تغییر در ماهیت روابط» با طرف مقابل به میدان آمده ایم.

این سخن یکی از بزنگاه های جمهوری اسلامی است که نشان می دهد او و دوستان و پدرخوانده هایشان چه در سر دارند.

زمانی که مائوتسه تونگ متوجه شد نمی تواند به مدیریت چین با وضعیت نبرد با آمریکا ادامه دهد، از چوئن لای رهبر اوپوزیسیون خود دعوت کرد تا بر سر مرگ و حیات چین سرخ به نتیجه برسند.

آنان پس از نبرد با آمریکایی که ببر کاغذی می خواندند به باز تعریف ماهیت خویش در عرصه رقابتهای استراتژیک پرداختند و این بار اعلام کردند که دشمن اصلی ما شوروی است.

به دنبال این بازتعریف بود که آمریکایی ها برای مذاکره با مائو، اقدام به اعزام هنری کیسینجر نمودند و امروز هم نتیجه ی آن در منش اقتصادی چین مشخص است. البته معلوم نیست نهایتا هم چین بتواند از استراتژی مهار آمریکا جان به در ببرد.

ظریف با سخن امروز خود در داووس نشان داد که ما برای «تغییر ماهیت» خود به مذاکره می پردازیم تا دنیا بداند ما آدمهای دیگری شده ایم. 

همانطور که چین به تبیین گردش خود پرداخت. در حالیکه گردشهای دیگری هم بوده اند که میوه ای جز تجزیه ی یک واحد سیاسی آنهم در ابعاد یک امپراتوری نداشته اند. 

زمانی که گورباچف به باز تعریف شوروی و مارکسیسم پرداخت، دیگر دلیلی وجود نداشت رهبری یک ایدئولوژی در دنیا به دست شوروی باشد و مهمترین دشمن امپریالیسم پذیرای نظم نوین جهانی شد.

ای کاش ظریف می گفت ما از ترس تحریمها پای میز مذاکره آمده ایم. 

ماهیت ما زمانی تعریف مجدد می شود که دیگر رهبر انقلاب نگوید ملت ما عاشق مبارزه با اسرائیل هستند.

متاسفانه لاریجانی از ظریف هم بدترگفته است. یعنی چه که «ایران هیچگاه میز مذاکره را ترک نکرده بود که بخواهد با ترس از تحریمها به مذاکره تن بدهد»؟؟؟؟؟

آری ما همواره مذاکره کرده ایم اما مگر مذاکرات قبل از ظریف  قابل مقایسه با دوران پسا اعتدالگرایی هستند که این مذاکرات را در یک خط و در امتداد یک مسیر می دانیم؟

از آقای لاریجانی بعید بود ملت را ساده فرض کنند و بگویند آمریکایی ها بودند که مذاکره را ترک کردند و آنها هستند که باید تصمیم بگیرند!!!