والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

کوشش های کور ظریف

ویدئوی انتشار یافته توسط محمدجواد ظریف نشانی از امید در خود نداشت.

آمریکایی ها آنقدر موفق بوده اند که ظریف نتواند جایی برای فرار داشته باشد. در حقیقت ایران به واسطه ی بی برنامگی در مذاکرات اخیر، نه فقط توان هسته ای را به حراج گذاشت بلکه با پیشروی قدم به قدم آمریکا و متحدانش به واگذاری قله های بیشتری از داشته های خود مجبور گردید. 

در حقیقت مذاکرات هسته ای در دوسال اخیر، رفتاری هدف محور بوده و از خاصیت روش مند بی بهره مانده است. 

هدف مذاکرات در منش ظریف و دولت روحانی فقط رسیدن به دلارهای نفتی می باشد. مذاکرات نشان داد دولت روحانی و تیم ظریف، تبحری در مسائل سیاست بین الملل ندارند. نرمش قهرمانانه تنها به اکسید سازی داشته های هسته ای و توقف دستاوردهای جاری و نقد کشور تعبیر شد. مذاکرات به راحتی در زمین آمریکایی ها اجرا شد و امروز سخنان ظریف نشان داد که عملاً گام به گام زمین را به حریف واگذار کرده ایم.

دیپلمات های باسابقه ای که به تعبیر پدرخوانده ی آنان، از دوران ابتدای انقلاب دست پرورده ی وزیر خارجه دوران جنگ و سازندگی بودند، تنها به قامت دلالهای بین ایران و آمریکا عمل کردند و طرح مدونی برای رسیدن به هدف ضمن برشمردن آلترناتیوهای احتمالی طرف مقابل تدوین نکردند. 

پراگماتیسم یا همان عمل گرایی بیش از حد روحانیون بازگشته به قدرت، توان آنان را از تفکر حول استراتژی مذاکره باز داشته بود و نهایتاً ایران را وارد بازی چندلایه ای کردند که نه راه پس برای آن مانده نه مسیری به پیش.

بدیهی است  مذاکرات فعلی آنگونه که خط قرمزهای ادعایی دورش را خط می کشند، حاصل شدنی نیست. آمریکایی ها باید ابله باشند که اجازه ی صدور نفت به ایران بدهند و در عین حال قدرت ایران روی به تزاید برود بدون آنکه اهداف استراتژیک غرب حاصل گردد.

همه حتی غیر تخصصی ترین ناظران می دانند و رهبری نظام اسلامی نیز اذعان کردند که هدف آمریکایی ها مسأله ی هسته ای نیست. این پرونده دستاویز خوبی برای غرب بود که بتواند ناخن خود را به تن ایران بند کند. حال که برای آنان اثبات شده با این مسیر می شود ایران را به میانه ی تشک کشاند، چرا باید حریف را با حل مسائل فنی چون غنی سازی و نوع سانتریفیوژ و امثال آن، رها کرده و به مسیر زندگی عادی بازگردانند؟

زمانی که ما در یک صفحه ی بازی با حریف سیاسی بده بستان می کنیم، باید صفحات دیگر خود را نیز پهن نگاه داریم تا محاسبات حریف در یک زمین، متمرکز نماند. تازه امروز در ویدئوی ظریف می بینیم که عاجزانه به آمریکایی ها و سایر ناظران سیاست بین الملل گفته می شود ایران در خط مبارزه با تروریسم است. این سخن یعنی ما اگر مورد توافق شما واقع شویم حاضر به فداکاری در راهی هستیم که شما می پسندید و البته آمریکا می داند که خطر تروریزم برای ایران بسیار بیشتر از آمریکاست. 

دلیلی وجود ندارد که توان هسته ای ما به رسمیت شناخته شود و هیچ چیز دیگری جز نبودن خطر دسترسی ایران به سلاح هسته ای از بین برود. بزرگان دانش سیاست بین الملل چون کنت والتز که حتی منتقدانش او را سلطان فکر می خوانند در زمان حیات خود گفته بودند دسترسی ایران به سلاح اتمی هیچ عیبی از نظر امنیتی ندارد. ایران اگر به سلاح اتمی هم دست بیابد خطری برای هیچ کس نخواهد بود. آنچه که در خاورمیانه مهم است، حفظ بالانس قدرت میان واحدهایی است که بالقوه می خواهند به هژمونی یا استیلای منطقه ای دست بیابند.

سخنان ظریف کم کم بو و طعم خواسته های آمریکا را در این فرآیندی که یانکی ها به خوبی مدیریت کرده اند از خود بروز می دهد. ایران باید حامی و مجری همین سیاست های خاورمیانه ای آمریکا باشد. این همان چیزی است که امروز از سخنان ناامیدانه ی ظریف به مشام می رسید. ظریف که به سختی می کوشید خود را با تمام نداشته هایش، مقتدر نشان دهد، عملاً عنوان کرد که تصمیم با آمریکایی هاست اما نتوانست این معنی را منتقل کند که اگر آمریکایی ها «اراده ی سیاسی لازم» را نداشته باشند، او و کشورش چه چیزی در دست دارند تا روی میز خصم بگذارند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد