والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

مذاکره سر کاترین

کاترین مـــــــــــــــــاله منه، عشقه منه، حقه منه

خودتو بکش کنار دراز

نبینم دیگه بغلش کنیا.......

........

ها؟ وات؟ نوکلیر پاور؟


مطلبی اختصاصی در مورد بنده از یک مرد 68 ساله

یک آقای 68ساله به نام ابراهیم امین زاده در مورد بنده یک مطلب اختصاصی در فیس بوک گذاشته البته مقصود اصلی خانم الهام زهرایی (چرخنده) است.... فقط قسمت آخرش مفهوم است و بقیه اطناب و سخن سرایی است. فقط برای یادگار نقل قول می کنم:
«*خانم چرخنده و تکرار آزمون و خطاهای شکست خورده
__________________________________________
هموند بسیار عزیزمن، جناب وحید معلم که در دانشگاه علامه طبا طبایی، در رشته "مطالعات منطقه ای تحصیل کرده اند و نه در رشته روزنامه نگاری و اگر در روزنامه یا روزنامه ها کارکرده اند، رزومه ایشان نمی گوید،چه زمانی درکدام روزنامه،درصفحه فیس بوک "روزنامه نگاران و خبرنگاران آزاد و شهروند خبرنگاران آزاد ایران" زیر عنوان "از رسول ترک تا الهام چرخنده" مطلب شیرینی نوشته اند در دفاع از حرکت خانم الهام چرخنده .و اورا با حسین ترک مقایسه کرده اند که فردی بود شر و شریر و شرور و بدنام که دست از شرارت برداشت و رام راه حسین بن علی(ع)شد،چنانکه بزرگترین شماتت کنندگانش به پوزش ازاو ودلجویی از او رفتند.
(عین مطلب را می توانید،در صفحه مذکور بخوانید)
گذشته از این که این صفحه، یک صفحه آزاد است و برخلاف نام صفحه، لازم نیست که کسی روزنامه نگار باشد تا در این صفحه مطلبی بنویسد،
تا اینجای مسأله درست و بقول معروف ،زهازه برنظر پاک و خطا پوش دوست روشن ضمیر من،آقای معلم،در دفاع از خانم چرخنده.اما، گره کار، در یک جای دیگر است که همه مارا واداشته است، مسائل اصلی و ریشه ای سرزمین خودرا رها کنیم وخودرا درگیراین مسأله جزیی و پیش پا افتاده کنیم که فلانی، چادر به سرشد، چه کرد و چه نکرد. ولی باشد، می ارزد که این دوست عزیزو دوستانی مثل او که از چادر سرکردن این و آن خوشحال می شوند و این گونه مسائل نه جدی را دررسانه ها و شبکه های حقیقی و مجازی می کشانند و تنور بحثش را داغ می کنند،در یک نکته اساسی این ماجرا دقت کنند.
این مقایسه هم، مثل دیگر مقایسه ها که بین این و آن و خانم چرخنده شده است و(چه ما بخواهیم و چه نخواهیم ) خواهد شد، قیاس مع الفارق است.
دوست من، محجبه شدن خانم چرخنده و دیگران، اصلا مورد ایراد نیست و چه بسا که پسندیده است.وانگهی، هرکس، هرطورمی خواهد زندگی کند، به خود او مربوط است و به هیچ کس،هیچ ارتباطی ندارد.واسلام هم تا آنجا که من ازاسلام ،اسلامی که به انسان و انسانیت او ،فارغ از رفتار های شخصی هرکس ،کرامت قائل است، می دانم( به اعتبار همین کرامت انسانی ) تا این حد درجزییات زندگی افراد، ورود نمی کند.اسلام، ارزش ها و ضد ارزش هارا نشان داده است وانسان راآزاد گذاشته است ، راه خود را انتخاب کند. وبر اساس همین انتخاب است که ارزش انسان ها در جامعه معلوم می شود.
برای هر نکته ای که گفتم ، در قرآن و تعالیم پیامبر اسلام و ائمه اطهار و معصومین و علمای اسلام(نه هرمدعی سر تراشیده که دعوی قلندی دارد) آیات و نشانه ها و اخبار و احادیث و روایات متعدد وجود دارد که سنی و شیعه در آن متفق القول هستند. چون دوست و هموندم جناب معلم و دیگر دوستان ،خود اهل فضل هستند، من از اطناب و تطویل حذر می کنم.
از این نکته که در حاشیه مسأله بود بگذرم، در قیاس خانم چرخنده و حسین ترک هم، یک نکته را در مع الفارق بودن این قیاس می گویم و بس می کنم.
حیسن ترک،سرسپرده خود حضرت شهدا شد. نه سرسپرده دستگاه و وسازمانی که حضرت را برای خود ناندانی کرده بود و بوسیله نام و اعتبار حسین بن علی کسب اعتبارمی کرد.
خانم چرخنده می توانست ، محجبه بشود،بدون این که مجذوب قدرت بشود و از این طریق برای خود ،تبلیغات کند.
اگر قصد و نیت خانم چرخنده ،خدایی بود و برای خدا بود، می توانست چادر به سر شود، در میان مردمی که به اعتبار هنرش اورا دوست می داشتند و در صورت بی ریا بودن راه تازه اش اورا دوستتر می داشتند، برود ودر دل آن ها برای خود جا بازکند وبه هیچ کس وهیچ مقامی در هیچ کجای قدرت وپیرامون آن اجازه ندهد،از محجبه شدن او سوء استفاده کنند و او و حرکت اورا پله ترقی!! خودشان سازند. من ازهنرمند جماعت و از جمله ازخانم چرخنده، انتظاردارم، آن همه درایت داشته باشند که از تاریخ وگذشته ها درس بگیرند وبدانند که این گونه حنا ها درمیان مردم ، رنگ ندارد.واگرعده ای هم،چندصباحی،یا ازروی غفلت یا بنا به اقتضای منافعشان،جذب این گونه حرکات شوند،خیلی زود،به همان دلیل که جذب شده اند،خیلی زود هم پراکنده می شوند وآدم هایی مثل خانم چرخنده،برای همان قدرت هم،می شوند مهره سوخته و درپیش مردم هم بی اعتبار می شوند.
بی گمان،خانم چرخنده که هنرمند است و با ادبیات سرزمین خود آشناست و سعدی را هم می شناسد، فراموش نکرده است قول سعدی شیرین سخن را که می گوید:
"به دریا در منافع بی شمار است
اگر خواهی سلامت در کنار است"
برای درک این سخن سر نوشت ساز، لازم نبود که خانم چرخنده، تجربه تلخ و شکست خورده خیل بی شمارگذشتگان را ،خود نیزتجربه کند و شکست بخورد.تکرار بی هوده آزمون وخطای گذشتگان تاکی؟!»  

کشتن "جهاد" هنری برای اسرائیل نیست

شهادت جهاد مغنیه برای اسرائیل ستیزان جهان در رأس خبرها قرار گرفت. این خبر از آنروی مهم است که در این وضعیت stand by مبارزین و مشغول شدن آنان به قصه ی داعش یادمان می ماند که دشمن اصلی، اسرائیل است.

اینکه اسرائیل چه هدفی پشت این ورود به جولان دارد، خود بحثی دقیق و علمی می طلبد، اما سؤال اول این است:

«آیا اسرائیل باید از کشتن جهاد و یک سردار سپاه بر خود ببالد و به این ترور افتخار کند؟»

اسرائیل اگر جرأت می کرد و می پذیرفت کشتن نابغه ی امنیتی و نظامی حزب الله، یعنی عماد مغنیه به دست صهیونیزم صورت گرفته، می توانست بر خود ببالد که دشمنی بس خطرناک را از پیش پا برداشته است.

اما تاکنون در دنیا هیچ فرد یا گروه و دولتی نتوانسته آنقدر دلاوری به خرج دهد که بگوید قاتل عمادمغنیه است.

از روزی که دنیا فهمید یک مبارز لبنانی با هویتی شیعی وجود دارد که هم مقر نیروهای دریایی مارینز آمریکا را منفجر کرده و 241 کشته روی دست کاخ سفید گذاشته و هم 58 نظامی فرانسوی را در بقاع راهی گورستان نموده است، همه دریافتند باید زین پس شکاری تیزپا را جستجو نماید. 

دوسال پس از این وقایع بود که بدون یافتن اثری از عماد مغنیه، ناگهان سر و کله ی این شَبَه در کابین هواپیمای (TWA  (Trans World Airlines آمریکا پیدا شد و پس از ربایش این هواپیما و تبادل سرنشینان با اسرای مقاومت، رونالد ریگان اعلام کرد:

«تعقیب عمادمغنیه اگر 100 سال هم به طول بیانجامد، آنرا ادامه خواهیم داد.»

نه فقط فرانسوی ها و آمریکایی ها، بلکه 42 سرویس امنیتی در جهان به دنبال مغنیه ای می گشتندکه بیست سال از روی زمین محو شده بود اما براحتی به ایران می آمد و به زبانی فارسی مانند یک زبان مادری سخن می گفت و به دیدار علما و زیارتگاه ها می رفت و در جلسات مشترک با دشمنانش به عنوان مترجم شرکت داشت.

سرانجام این شبه گریزپای، در 23بهمن یکسال پس از پیروزی حزب الله در نبرد 33 روزه، در دمشق به لقای محبوب خود رسید و سرنوشتی یافت که کمتر از آن برایش انتظار نمی رفت.

امروز شهادت فرزندش، جهاد مغنیه که به نام اولین عموی شهیدش اسم گذاری شده بود، نمی تواند برای اسرائیل مایه ی مباهات نظامی و اطلاعاتی باشد.

چه اینکه برخلاف شهید عماد که هیچ عکسی از او در دست نبود و حتی CIA متوهم شده و گفته بود او بارها عمل جراحی پلاستیک روی چهره اش انجام داده است، جهاد اما چهره ای بود که تمام دنیا به عنوان فرزند عماد نه فقط او را شناسایی کرده بودند بلکه وی را جزو چهره های مشهور و Celebrity در لبنان و ایران محسوب می کردند.

به همین خاطر است که اسرائیل می گوید او از فرماندهان حزب الله بود و اینقدر نگرانی خود را از انتقام های احتمالی مقاومت ابراز می دارد. تل آویو می خواهد بگوید شق القمر کرده است.

هر شهیدی اگرچه به وصال معبود می رسد و به موالیان خود اقتدا می کند اما انتقام خون او برای هر شیعه ای بلکه هر آزاده ای یک حق است. 

اسرائیل گرگی است که کشتن را بخودی خود دوست دارد اگرچه نفعی چندان عایدش نشود. چه لقمه ای بزرگ و پدیده ی امنیتی پیچیده ای مانند عماد باشد چه رزمنده ای آشکار و مشهور مانند جهاد که هنوز فصل نبوغ او در شکوفه باقی مانده و میوه نداده باشد.

این ما هستیم که باید از شهادت عزیزانمان بهره برداری کنیم و خون همیشه جوشان فرزندان امیر خیبر شکن را برای مبارزه با دشمن اصلی بشریت یعنی اسرائیل، به مثابه بیرقی افراشته برای جهاد به اهتزار در آوریم.

وقتی یک پست می ترکاند!

به قول بچه ها یک پست گاهی می تواند بترکاند!

رفتم اسمم را جستجو کنم و ببینم مقاله ای که برای یک سایت داده بودم منتشر کرده اند یا نه!

دیدم مطلبی که بخاطر خانم الهام زهرایی (چرخنده) در مورد زهرا رهنورد نوشته بودم همه جا پخش شده!!!

هدفی جز دفاع از حجاب نداشتم

خدا هم به ما حال داد!

http://www.khabarjoo24.ir/18668152-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C%20%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7%20%D8%B1%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%AF%20%DA%86%D8%B1%D8%AE%DB%8C%D8%AF%20%D9%88%20%DA%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%20%D8%B4%D8%AF!.html


http://jahannews.com/vdccoiq0m2bqx18.ala2.html


http://shohadayeiran.com/fa/news/63322/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%AF-%DA%86%D8%B1%D8%AE%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%AF


http://www.golestan24.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-3/2924-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%AF-%DA%86%D8%B1%D8%AE%DB%8C%D8%AF-%DA%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%AF


http://www.farhangnews.ir/content/108364



از رسول ترک تا الهام چرخنده

آنهایی که رسول ترک را می شناسند سیدالشهدا و معجزه ی محبت را هم می شناسند، آنان هم که نمی شناسند خوب است با اکسیر عشق برای نجات آشنا شوند؛ اما فکر می کنم تقریباً همه این روزها الهام چرخنده را می شناسند و می دانند ارزش تغییر برای ایمان چقدر است و حمله به یک تغییر به سمت خوبی ها چقدر ناجوانمردانه انجام می شود. 

اینهایی که می گویند الهام چرخنده برای منافع مادی به دیانت ورزی روی کرده است قطعاً اگر رسول ترک را دیده بودند صدبرابر بدتر بر سر این آزاد شده ی امام حسین می کوفتند.

رسول ترک کسی بود که سابقه ی جفا و خطا در کارنامه ی حیات خود داشت به طوری که شهره ی شهر و انگشت نمای محل بود اما در دلش فقط یک گوهر ارزشمند داشت و آن محبت سالار آزادگان و سید شهیدان بود.

شبی که رفت داخل یک هیأت تا به عشق حسین جامی از عشق تر کند، رییس هیأت صدایش کرد و گفت آقا رسول، اگر می شود هیأت ما نیا. شما وجهه ی خوبی نداری، باعث می شوی تا مردم به دیده ی بدی به این هیأت نگاه کنند!

رسول گفت زیر این آسمان کسی نمی توانست به من امر و نهی کند مگر اینکه گردنش را می شکستم! اما به احترام خیمه ی سیدالشهدا کلمه ای حرف نمیزنم! با همه ی غرورش، سرش را پایین انداخت و رفت. سحرگاه درب خانه اش با صدای همان رییس هیأت بصدا در آمد که رسول! دیشب خوابت دیدم! صحرای کربلا بود و خیمه ی اباعبدالله! تو را به رسم پاسبان بر درب حرم حسینی بسته بودند!

همین بود که رسول ترک آزاد شده ی سید الشهدا لقب گرفت و شد یکی از عجایب طهارت و نورانیت در تهران!

خیلی ها در تهران روز عاشورا به بازار می آمدند و منتظر می ماندند تا رسول ترک با دوستانش بیایند و «بکاء» رسول ترک را ببیند!!!

حتما اینهایی که امروز الهام چرخنده را بخاطر تغییری که در خود ایجاد کرده ریا کار می نامند، اگر آن روزها رسول ترک را می دیدند، نعره هایش در مجالس سیدالشهدا را شاهد بودند و سابقه ی شرارتش را در ذهن داشتند، عکسهای گناه کاری او را در فیسبوک منتشر می کردند و می گفتند رسول ترک چرخیده تا نان و آبش به راه باشد!

آنهم این روزها که هرکس دم از دین واقعی بزند نانش آجر است! 

بگذار هرچه می خواهند بگویند!

مثل شبی که رسول ترک از هیأت بیرون رانده شد، حسابش را به سیدالشهدا واگذار کرد و نتیجه ی ادبش را گرفت، هر محجبه ای هم حساب طعنه ها و بیرون انداختن ها را به حساب حضرت زهرا بگذارد!

می گویند در مجالس روضه، هروقت رسول حالش منقلب می شد و میخواست عشق جنون آمیزش را در محفل عشاق منتشر کند با این بیت شروع می کرد:

گویند خلائق که به دیوانه قلم نیست

من گشتم و دیوانه توَکّلتُ عَلی الله