والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

این شیر هنوز می غرد!

بازگشت احمدی نژاد به خانه مبارزه خود، دانشگاه! 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

از این محاکمه خوشحالم!

    قطعا هیچ قلب رئوفی راضی به بند و زنجیر شدن بشری دیگر نخواهد بود مگر ذهنهای بیمار که میکوشند زجر دیگران را ببینند و کارهای آنان را نیمه کاره رها شده و خاموش، به نظاره بنشینند. 

      شاید برای کسانی که دل در گرو مبارزه و جهاد دارند و دنیا را نیازمند عدالت می پندارند، برپایی دادگاه و داغ و درفش راهی ابتدایی و طبیعی برای نیل به آرمانهای آنان به نظر آید. اما اگر راه عدالت آخرالزمانی ما از مسیر دولت امامی رئوف می گذرد که واژه "أب الرحیم" برای ساحت کریمش نغمه ای شنیدنی است، قاعدتاً جز در نوادر اوقات و جز در برابر اشقیا و خطاکاران گمراه از محاکمه ی مشتی انسان دلخوش نخواهیم بود. 

یکی از دادگاه هایی که شاید در اخبار فیلتر شده ی کشور ما کمتر در مورد آن تحلیل و نقد نگاشته می شود، دادگاهی از این دست است. دادگاهی برای رئیس جمهور اخوان المسلمین، محمد مرسی!

بی پرده باید اعتراف کنم که از دادگاه این فرد شادمانم و گویی دست خداوند را در محاکمه او آشکارا به قصد انتقام الهی مشاهده می کنم!

     در کشورمان کمتر در مورد این دادگاه که وعده ی تشکیل آن داده شده است، سخن می شنویم و تحلیل تحلیلگران خاورمیانه در خصوص آن بسیار سرد و بی فروغ بوده است. شاید اعتراف به شکست اندیشه ی اخوانی در تشکیل حکومت و تدبیر مملکت، اولین ضربه را به کسانی بزند که از انقلابات منطقه امیدهای وافر و بی نهایت به دل راه داده بودند و آنرا آغاز عصر جدیدی می پنداشتند و به خیال خویش برای هدایت و اثرگذاری بر آن دست و پاهای بی فایده ای می زدند. 

      خوشحالی من از محاکمه و شکست بی تردید مرسی بیشتر وجهی دینی دارد تا رنگی سیاسی و تحلیلی! من تحلیل نمیکنم! من بر اساس دین خویش و مرام اخلاقی خودم او را شایسته محاکمه ای در قفس الاتهام می دانم! به دیدگاه من مرسی یک فاشیست و به اصطلاح سیاسی، یک opportunistیا فرصت طلب است. کسی که نشان داد اندیشه ی خونخوارانه ی اخوان المسلمین در اولین فرصتی که به دست می آورد دست در دست همه ی جناحهایی که می توانند قدرتش را تامین کنند می گذارد و تمامی حقایقی را که می توانند ضعیفش کنند در محاق حقه بازی محو می کند. 

من از محاکمه ی کسی شادمانم که یک دین و مذهب را رفض، یعنی خروج از دین، می خواند و رافضیانی که معرفی می کند را "نجسانی مشرک" می پندارد و حکم جهاد در سوریه می دهد اما برای شیمون پرز رسما نامه آگرمان و معرفی سفیر در تل آویو می فرستد و خود را دوست همیشه وفادار یهودیان مکار قلمداد می کند. 

باید به مغز کسانی که کتاب پرطمطراق در بیداری اسلامی مینویسند و اندیشه اخوانی را در سراسر دنیا نمونه ی یک اندیشه مبارز و جهادگراسلامی میدانند خندید! بیچاره هایی که اندیشه ای عادی را یک انحراف میخواندند امروز باید انحراف عظیم خود را که نه در اندیشه و ساحتهای تئوریک بلکه در عرصه ی عمل به وضوح اثبات شده بیابند. 

از محاکمه ای خوشحالم که باعث می شود صدبار به روان کسانی مثل عبدالناصر درود فرستاد و بر ضرباتی که اندیشه و عمل امثال سیدجمال الدین اسدآبادی به پیکره مشرق زمین و امت اسلام زدند گریه هایی بلند سرداد. 

اندیشه ی پوسیده ی اخوانی در هرکجا که حضور یافته است جز خونریزی، مغازله با استعمارگران و سرکوب حق و حقیقت نتیجه ای دیگر در برنداشته است. 

    دوست دارم محاکمه تمام اخوانی ها را در فکر و قلب تمامی ملل دنیا نظاره گر باشم! من فرزند اسلامم اما سیراب از شیر امامتم! می اندیشم اما مادر اندیشه ام اصول کافی است نه تفسیرهای سیدقطب و می جنگم و جهاد را بالاترین هنر حیاتم می دانم اما در قاب پرچم سرخ حسینی به خون دادن و جان باختن معنی می شوم نه جهادهایی که به کشتن دیگر مسلمین بیش از هر قتالی مباهات می کند.