والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

بالأخره ایدئولوژی احمدی نژاد چیست؟

مدتی این مثنوی تأخیر شد، مهلتی باید که تا خون شیر شد

صدای مرحوم کافی در اتاقم طنین انداخته و توسل خالصانه او به مهدی موعود، روحی و ارواح العالمین له الفداء، جانم را تلطیف می کند

اما پیش چشمانم، تحلیل های صد من یک غاز دوستان آقای احمدی نژاد بر روحم ناخن می کشد زیرا کافی و دوستان و همانندان وی را "جریانات انحرافی" در انقلاب اسلامی لقب داده اند.

و من در یک تناقض عصبی، به دام افتاده ام.

بالأخره آقای احمدی نژاد ایدئولوژی دارد یا نه؟ به عبارت دیگر از کدام آبشخور فکری باید سیراب بود تا بتوان خود را در زمره مدافعان احمدی نژاد قلمداد کرد؟

از سویی سلسله برنامه های "بازخوانی خط امام و رهبری" به صورت مویرگی در کشور برپا می شود تا معیار اندیشه ورزی  برای احمدی نژادی ها باشد که معلوم هم نیست ازین برنامه ها چه بروندادی حاصل شده 

و از سوی دیگر فدائیان احمدی نژاد مثل همین برادران و خواهران دوآتشه که هیچ نقدی را بر نمی تابند و هرکس را که به معشوقشان بگوید بالای چشمت ابروست واجب الدفن و لازم التوهین می دانند، معتقدند و اعتقادشان را منتشر هم می کنند که جریاناتی مانند مهدیه که حسینیه ارشاد را یزیدیه اضلال می نامیدند و با تبدیل مشروب فروشی ها به کتابفروشی و مسجد برای اسلام گستری همت می گماردند، همان جریانات انحرافی در انقلاب اسلامی بوده اند!!!!!!

 این دسته که حول احمدی نژاد را پر کرده اند و سینه چاکانه فقط شعار دکتر دکتر می دهند و همه چیز را حول وجود او معنی می کنند و گویی بی او هیچ چیز مفهومی برایشان ندارد، تنها استدلالشان برای انحراف مردان خالصی چون مرحوم کافی و جریان مهدیه در مقابل جریان حسینیه ارشاد این است که چرا کافی و متدین های امثال او بجای تعریف مبارزه مستقیم با شاه ، اولویت کارهای خود را تعطیلی سینماها و مراکز فحشا و شراب نوشی می دانستند؟ و سپس تعمیم تاریخی بر این اصل جاری می کنند که امثال انصار حزب الله با تاکید بر مساله حجاب و بی حجابی در حقیقت دسیسه چی هایی برای انحراف از تمرکز بر سیاست های عدالت ستیزانه دولت روحانی هستند.

آیا شرایط تاریخی یکسانی بر این دو جریان حاکم است که این گونه به تعمیم دست زده اید؟ یا شما می خواهید با شعار آزادی های اجتماعی به بازخوانی خط امام و رهبری برای طایفه خسته از دین بپردازید تا همواره در خوابی سیاسی به حضور همین خستگان از احکام دین و دین گریزان دوستدار دکتر در اطراف خویش افتخار کنید؟

این که سودای سیاست های شتر گاو پلنگی مذکور، در ذهن اطرافیان احمدی نژاد درست است یا نه، بحثی مجزا می طلبد 

اما عجیب خواهد بود اگر تصمیم بگیریم با دلی صاف و ضمیری مستقیم بین بازخوانی "خط امام" با اندیشه های آشکارا "متّخذ از شریعتی" ارتباط ارگانیک و رابطه هماهنگ برقرار نماییم

بلکه باید بگوییم اگر یک "خط امامی" که نداند اساساً انقلاب اسلامی با همین تمرکز بر اجرای احکام اسلام نضج گرفته و رهبری دینی را به میدان مبارزه با شاه کشیده و مبارزین روشنفکر و روحانی را که در زندانها خاک می خوردند به دست مردم با شعار "الله اکبر" آزاد ساخته، یا "خط امام" را نشناخته یا به دروغ می گوید اندیشه های امام را بازخوانی می کند.

البته احتمال دوم بسیار به واقع نزدیک تر است زیرا همین یاران سینه چاک دکتر احمدی نژاد در فضای مجازیِ پس از سال نود و دو، نه به دین از نوع اسلام سنّتی اعتقادی نشان می دادند نه به خط امام شباهتی داشتند.

وقتی عده ای از چهره های پر سر و صدای این جریان طوری فریاد می زدند  تا اصلاح طلبان بشنوند که "احمدی نژاد هیچوقت عضو سپاه پاسداران نبوده بلکه با شناختی که از وی داریم او سپاهیان را برادران قاچاقچی خطاب می کرد" چگونه امروز خط امام را می خواهند نصب العین حرکت و اندیشه خویش قرار دهند؟ مگر کسی در جایی از این کره ارض می تواند ادعا کند بین امام و رهبری با سپاه پاسداران رابطه ای حیاتی برقرار نیست بلکه هم معتقدند این دو را جدای از هم نمی توان بازشناسی کرد؟؟؟؟

واضحست آن خط امام و رهبری که دوستان غالباً بی ادب  احمدی نژاد میخواهند تعریف کنند، مثل تمام تعاریف دیگر از این خط تنها زمانی ارزش خواهد داشت که با معیارهای منطقی اسلام و دین اهل بیت قابل تطبیق باشد، فلذا این طایفه همانطور که بر اندیشه و عمل روحانیونی مثل مرحوم کافی و جریان دینی مهدیه می تازند، قاعدتاً بر جریان های دیگر اسلامی هم به تناسب نیازهای سیاسی خواهند تاخت.

همانطور که آغاز افتراق خود من از یاران احمدی نژاد نیز با یک کامنت مجازی کلید خورد. تنها ذیل یک مطلب از احمدی نژاد نوشتم؛ من با این کلمه "انسان کامل" مشکل دارم!!!

همین جمله باعث شد ده ها فحش ذیل سخنم اضافه شود که شماها از اول هم با احمدی نژاد نبودید و فلان و فلان!!!

در حالیکه تا همان زمان نیز مطالب من با اسم مستعار در سایتهای حامی احمدی نژاد منتشر می شد در حالیکه تیغ قلع و قمع علیه ما هنوز در سیستم اجتماعی کشور قربانی می گرفت.

چشم هایم را که باز کردم  دیدم آری این جماعت از انتشار کلیپ مد نظر وهّابیون برای تمسخر آیت الله حسینی قزوینی هم ابایی ندارند!!!

و کم کم یقین کردم اشتراکات دینی بین امثال من و فدائیان احمدی نژاد همواره روند نزولی طی می کند!!!

این شریعتی گرایی ها و بی دلیل روحانیت ستیزی و فقه گریزی ها، فقط به معماری شخصیت های "فرقانی" منتهی می گردد و همه را به تیغ فنا خواهد سپرد آنگونه که مسعود رجوی یارانش را جملگی مأمور به فنا کرد و آن را فدا نام نهاد.

آیا صادقانه اگر بنگریم این اختلاط بی وجه بین خط امام و اسلام با اندیشه های آزاد و رها در اجتماع که هدف مبارزات اسلامی را اجرای احکام دین نمی داند، همان مفهوم "التقاط" نیست که بزرگترین ضربه را به جوانان بی اطلاع و پرشور زد و نظام را نیز با بحرانهای امنیتی متعدد مواجه ساخت؟

امیدوارم سراسر در اشتباه باشم و شخص آقای دکتر احمدی نژاد ما را قابل بداند و برای تشریح ساختمان فکری مجموعه یاران خویش لب به سخن بگشاید. این ارتباطات مستقیم که کم ارزش تر از ارتباطات اداری در عمق دورافتاده ترین روستاهای کشور نیست. حداقل به اندازه ارتباط با بازیگران و هنرمندانی که می خواستید جذب کنید تا برای شما در انتخابات نود و دو رأی جمع کنند ارزش دارد تا با ما هم سخن بگویید و نگذارید تبدیل به "شریف واقفی" های جریان طرفدار شما بشویم.