والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

امروز روز امیرالمومنین

روز سه شنبه انگار همراه با امیرالمومنین علی بودم.

همیشه دلم میلرزد وقتی که "مسافر ری" میرباقری را می بینم. آنجا که فرمانده ی سرخ جامگان می گوید ...خدایگان علی ... و عدل مولی را برای ایرانی ظلم دیده، یک آرمانشهر می خواند.

دیروز مطلبی نوشتم که یکی، به شیعه و نسل افزایی و شبکه ی ماهواره ایش جفا روا داشته بود.....

چند فحش آبدار از مخالفان شیعه هم خوردم... هم به من گفته بودند هم به آیت الله حسینی قزوینی... معلوم بود کینه از علی دارند....

امروز عجیب عطش داشتم ، به عدالت گمشده ی حیدر! دو سه خط در رثای عدالتش نگاشتم و عکس ایوان نجف را گذاشتم. دلم هوایی شد، پس زمینه ی مانیتورم کردمش.

ظهر دیدم سمت خدا برنامه دارد. سیدی کارشناسی می کرد. ناگهان دیدم از نهج البلاغه می گوید و سخن از سخت گیری حیدری ست در برابر بیت المال و عدالت محض محبوبم علی.

آمدم مطلبی دوباره نوشتم از عدالت مولای عدالت.

غروب، مسجد قدیمی تر نزدیک خانه را برای نماز برگزیدم بر خلاف هر شب. مسجد صالحیه! همان جا که سیدجمال الدین اسدآبادی طلبگی کرده است سالها در آن. خدا به دادش برسد. کاش سلف صالح را اهل بیت رسول الله می دانست. 

یکی از بازاریان که هر شب اذان می گوید تعارف کرد بفرما اذان بگو. رفتم ... گفتم....

امام جماعت سالخورده عادت دارد به نماز را سریع خواندن... از مسجدهای دیگر که بیرون می آیی او را مشغول خرید در بازار می بینی. 

امشب سریع نایستاد به اقامه گفتن. نشست پله ی اول منبر. همه بنشینید صف ها را مرتب کنید. جوانی امشب اذان خوبی گفت اما یادتان یک نکته باشد. تمام این دعواها برای آن بوده که بگوییم "امیرالمومنین" علی بن ابیطالب است و بس. دیگر فراموش نکنید! همیشه در اذان بگویید "اشهدانّ امیر المومنین علیّاً ولی الله". 

مفصل از لفظ امیرالمومنین گفت... نماز مغرب را خواند....یامن ارجوه را همان حاجی نجوا کرد. 

برخلاف هر شب و نماز شلاقی همیشه.... باز بین دو نماز تکیه داد به پله ی اول.... تاریخی بگویم برایتان دلتان حال بیاید.... اشک در چشمانش بود... امیرالمومنین نامه ای برای معاویه فرستاد به دست طرماح بن عدی... صحابی عجیبی بود... گفت حساب معاویه را به من بسپار... رسید به کاخ سبز... معاویه اول کسی است که بنای کاخ سازی در حکومت اسلامی را گذاشته است.... صدای لعنة الله علیه از مردم برخاست...ادامه داد.... طرماح کنار درب سرسرای کاخ ایستاد... "چرا جلو نمی آیی؟... "تا جایی که یادم هست پدر معاویه ابوسفیان بود... ربا میخورد... دشمن رسول الله بود... اگر این فرشهای زرین از پول پدرش باشد حرام است...اگر هم از پول مردم  خریده که حرام اندر حرام است... دستور داد فرشها را جمع کردند..... طرماح نزدیک شد داد زد السلام علیک یا معاویة بن ابی سفیان... نهیب زدند که چرا نمی گویی یا امیرالمومنین؟... گفت من هم از مومنین هستم ...کی معاویه را به امیر بودن خود انتخاب کردم؟... رهایش کردند... نامه را آنقدر نداد تا معاویه از تخت پایین آمد نامه را گرفت و خواند و جواب را نوشت دوباره پایین آمد و به دست طرماح داد... گفت باید پول بازگشتم تا کوفه را هم بدهی... معاویه گفت پس دعایی بکن و برو....گفت: خدایا من که رفتم کاخ را بر سر معاویه خراب کن.... این چه دعایی است؟ گفت ای معاویه اگر بدانی... به خدا دعایت کردم.... تو با این فساد و ظلم هرچه زودتر بمیری کوله بارت سبک تر است...معاویه گریه کرد.... قدقامت الصلوة... امروز روز علی بود... روز امیرالمومنین.


ریختن آبروی متخلفان در مکتب علی

   چند ماه پیش با تغییر رؤسای دانشگاه های کشور، گروه حقوق دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی اقدام به تشکیل جلسه ای نمادین کرده بود تا امید خود را برای احیای "رشته ی حقوق بشر" در دانشگاه به زبان آورد.

کسی به سخنان تکراری اساتید حقوق گوش فرا نمی داد. کلماتی مثل اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که صدبار شنیده ایم و هزار بار هم از نقض آن در کشور باخبر شدیم و شاید هم دیده ایم. 

گوشها آماده بود تا سخنان رییس جدید دانشگاه را که از همان دانشکده اما از گروه روابط بین الملل بود بشنود. چنین هم شد و با اتمام سخن وی و پاسخگویی او به سؤالات ارسالی سالن دانشکده نیز خالی شد. 

تمام همت این رییس نصب شده از جانب اعتدال بر این بود که بگوید "بین حقوق بشر و قوانین اسلام برخورد و تناقضی نیست."

کسی از اسلام و قرآن و اهل بیت مظلوم پیامبر چیزی نپرسید. کسی پیدا می شد که از مطرح نکردن آیین حقوق بشر کورش گله کند اما فقط یکی سؤال خود را از نظرگاه اول مظلوم عالم "علی" مطرح کرد. 

سؤالی دائر بر این که "با توجه به لزوم برخورد با متخلفان در امور مالی بیت المال، آیا می توان و باید آبروی خائنین را برد یا نه؟"

استاد روابط بین الملل و رییس جدید، ضمن حمایت از برخورد حتمی با متخلفان خصوصا خلافکاران مالی بر این نکته تاکید کرد که آبروی مسلمانان مثل همه ی مردم محترم است و رسیدگی در محاکم باید صورت گیرد اما بردن آبروی آنان بر خلاف حقوق بشر است. 

بماند که همفکران او و دوستانش نه فقط تخلفات مالی مخالفین خود را برملا شدنی حتمی می دانستند بلکه از زدن تهمت های مالی به صورت علنی بدون هیچ مدرکی ابا ندارند.

اما همان سخن اول را به عنوان یک تئوری از مسائل حکومت داری به نقد بنشینیم و بر مظلومیت علی و راه عدالت او بیشتر مویه کنیم. 

وقتی که نامه ی بیستم نهج البلاغه را می خوانیم آنجا که خطاب به زیاد به عنوان جانشین عبدالله بن عباس در بصره می نویسد:

"وَ إِنِّی أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِی أَنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَیْ‏ءِ الْمُسْلِمِینَ شَیْئاً صَغِیراً أَوْ کَبِیراً لَأَشُدَّنَّ عَلَیْکَ شَدَّةً تَدَعُکَ قَلِیلَ الْوَفْرِ ثَقِیلَ الظَّهْرِ ضَئِیلَ الْأَمْرِ وَ السَّلَامُ "

« و همانا من به خدا سوگند می‏خورم، سوگندی راست. اگر مرا خبر رسد که تو در فیی‏ء مسلمانان (اموال عمومی مسلمین) اندک یا بسیار خیانت کرده‏ای، چنان بر تو سخت گیرم که اندک مال مانی و درمانده به هزینه عیال، و خوار و پریشان حال، و السلام. »

در مکتب علی اگر دست درازی، اندک یا وسیع به اموال عمومی صورت گیرد، نه تنها به جامعه معرفی می شوی، بلکه خوار و پریشان حال می گردی و چنان از کار بیکار می شوی که برای نان خود و عیالت درمانده گردی.

اگر عاملان حکومت اسلامی بدانند در صورت دست درازی به اموال مسلمین چنین بلایی بر سر آنها می آید، جرأت حتی قبول کردن پستهای مدیریت را خواهند کرد؟

به نظر شما کدام یک از این دو نظر می تواند راه درست تری برای حفظ حقوق انسانها و رعایت حقوق بشر باشد؟

سگ آستان مهدی!

دیدم یکی از مدعیان دروغین ولایت مداری گفته است طرفداران مشایی "سگ توله" هستند. 

خجالت کشیده بگوید طرفداران "احمدی نژاد". هرچه باشد دبیرسیاسی یک هفته نامه است، می داند اگر احمدی نژاد را خدا نیاورده بود امروز نه از تاک نشان بود نه از تاکنشان!

اما هنگام خفتن به ذهنم رسید مگر احمدی نژاد روز نیمه ی شعبان 92 هنگام دیدار وداع در سالن سیدالشهدا نگفت ما نوکر نوکر دست سوم امام زمان هم باشیم افتخار می کنیم. 

پس دوستانش باید خشنود باشند که لقب سگ به عنوان مدال نوکری آل محمد به آنان داده شده است. همانطور که شاه عباس اسم تشیع حیدری را به میان آورد و خدا می داند که به روز جزا چه پاداش خواهد گرفت اما نهایت درجه ی افتخارش این بود که امضا می کرد: "کلب علی، عباس صفوی". 

چه باک اگر بگوییم در قرن 21 کسی دیگر آمد و نام تشیع را به امید دولت موعود زنده کرد و امروز طرفداران وفادارش به سگ بودن مفتخر گردند.

اگر رسول ترک با همه لات بازی ها و جهالت هایش وقتی از هیأت امام حسین به جرم بدنامی بیرون شد، نیمه شب با صدای همان رییس هیأت از خواب پرید و فهمید در عالم رؤیا دیده اند که سگی بر درب خیمه گاه حسینی بسته اند در حالیکه صورتش رخسار رسول ترک را دارد، فهمید که ارادتش بی فایده نیست.

خدا را شکر که فدائیان مهدی موعود و وفاداران نوکری اش، نه در خواب که در بیداری به مدال سگ تولگی آستان ملک پاسبان آل محمد نائل شدند. 

خلاص حافظ از آن زلف تابدار مدار

که بستگان کمند تو رستگارانند

کلاس زبان

امروز شنبه 27 اردیبهشت از تلویزیون صدای آقای "دکتر" روحانی را شنیدم:

«باید دولت "الکترونیکی" در کشور تحقق یابد...»

دکتری شما که از گلاسکو در اسکاتلند داده شده است. حتما هم در کلاس ها حاضر شده اید و حتما هم پایان نامه نوشته اید و حتما دفاع هم فرموده اید!!

ما در ایران دانشجویان دوره ی دکتری مان تا زمان امتحان جامع موظف هستند که نمره ی مقبول آزمون زبان خود را به دانشگاه ارائه نمایند.

دانشگاه های انگلیسی زبان هم معمولا نمره آیتلس بالای 6 به عنوان شرط پذیرش دوره های ارشد و دکتری قرار می دهند. 

امیدوارم شما هم انقدر زبان بلد باشید که بدانید کلمه ی الکترونیک خودش صفت یا adjective است و نمیتوان آنرا با "ی" در فارسی دوباره به صفت تبدیل کرد و از آن صفت اندر صفت ساخت!!!

اینجانب با سابقه ی بیش از یک دهه تدریس زبان در تمامی سطوح و اغلب کتابهای مطرح زبان آموزی تا مرحله ی آمادگی تافل و آمادگی آزمون دکتری، حاضر هستم یک دوره فشرده ی آموزش زبان برای جنابعالی و برخی وزرای دیگرتان برگزار کنم. 

ضمنا برای آنکه بنده را متهم نکنید که جیب ملت را زده ام، این دوره ها بصورت مجانی خواهد بود.


قرآن چه کاره است؟

همینطوری......

قرآن به چه کار می آید وقتی علم از نیویورک می آید..............