والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

از رسول ترک تا الهام چرخنده

آنهایی که رسول ترک را می شناسند سیدالشهدا و معجزه ی محبت را هم می شناسند، آنان هم که نمی شناسند خوب است با اکسیر عشق برای نجات آشنا شوند؛ اما فکر می کنم تقریباً همه این روزها الهام چرخنده را می شناسند و می دانند ارزش تغییر برای ایمان چقدر است و حمله به یک تغییر به سمت خوبی ها چقدر ناجوانمردانه انجام می شود. 

اینهایی که می گویند الهام چرخنده برای منافع مادی به دیانت ورزی روی کرده است قطعاً اگر رسول ترک را دیده بودند صدبرابر بدتر بر سر این آزاد شده ی امام حسین می کوفتند.

رسول ترک کسی بود که سابقه ی جفا و خطا در کارنامه ی حیات خود داشت به طوری که شهره ی شهر و انگشت نمای محل بود اما در دلش فقط یک گوهر ارزشمند داشت و آن محبت سالار آزادگان و سید شهیدان بود.

شبی که رفت داخل یک هیأت تا به عشق حسین جامی از عشق تر کند، رییس هیأت صدایش کرد و گفت آقا رسول، اگر می شود هیأت ما نیا. شما وجهه ی خوبی نداری، باعث می شوی تا مردم به دیده ی بدی به این هیأت نگاه کنند!

رسول گفت زیر این آسمان کسی نمی توانست به من امر و نهی کند مگر اینکه گردنش را می شکستم! اما به احترام خیمه ی سیدالشهدا کلمه ای حرف نمیزنم! با همه ی غرورش، سرش را پایین انداخت و رفت. سحرگاه درب خانه اش با صدای همان رییس هیأت بصدا در آمد که رسول! دیشب خوابت دیدم! صحرای کربلا بود و خیمه ی اباعبدالله! تو را به رسم پاسبان بر درب حرم حسینی بسته بودند!

همین بود که رسول ترک آزاد شده ی سید الشهدا لقب گرفت و شد یکی از عجایب طهارت و نورانیت در تهران!

خیلی ها در تهران روز عاشورا به بازار می آمدند و منتظر می ماندند تا رسول ترک با دوستانش بیایند و «بکاء» رسول ترک را ببیند!!!

حتما اینهایی که امروز الهام چرخنده را بخاطر تغییری که در خود ایجاد کرده ریا کار می نامند، اگر آن روزها رسول ترک را می دیدند، نعره هایش در مجالس سیدالشهدا را شاهد بودند و سابقه ی شرارتش را در ذهن داشتند، عکسهای گناه کاری او را در فیسبوک منتشر می کردند و می گفتند رسول ترک چرخیده تا نان و آبش به راه باشد!

آنهم این روزها که هرکس دم از دین واقعی بزند نانش آجر است! 

بگذار هرچه می خواهند بگویند!

مثل شبی که رسول ترک از هیأت بیرون رانده شد، حسابش را به سیدالشهدا واگذار کرد و نتیجه ی ادبش را گرفت، هر محجبه ای هم حساب طعنه ها و بیرون انداختن ها را به حساب حضرت زهرا بگذارد!

می گویند در مجالس روضه، هروقت رسول حالش منقلب می شد و میخواست عشق جنون آمیزش را در محفل عشاق منتشر کند با این بیت شروع می کرد:

گویند خلائق که به دیوانه قلم نیست

من گشتم و دیوانه توَکّلتُ عَلی الله

نظرات 2 + ارسال نظر
راز سه‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:36 ب.ظ

غلامتان به من آموخت در میانه خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد..

ندا سه‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:44 ب.ظ http://www.vilajat.com

من این آدم رو نمیشناختم ! جالب بود مطلب درباره ش و لقبی که بهش دادن توی تهران .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد