17رمضان
وفات پسر برادر ابولؤلؤ رحمه الله
در این روز ابوزناد عبد اللّه بن ذکوان پسر برادر ابولؤلؤ رحمه الله به مرگ ناگهانى در مدینه در سال 130 یا 131 ه درگذشت.ابوزناد از اصحاب امام زین العابدین علیه السلام بود. او عالم اهل مدینه به حساب، فرائض، نحو، شعر، حدیث و فقه بود. ذهبى مى گوید: عبد اللّه بن ذکوان، ابوعبدالرحمان، ابوزناد، از بزرگان و اهل مدینه بود. او پسر برادر ابولؤلؤ و مورد وثوق است که مالک و لیث و سفیان ثورى و سفیان بن عیینه از او روایت کرده اند.
اشاره اى به احوال ابولؤلؤ رحمه الله
اسم او فیروز و چون دخترى به نام لؤلؤة داشت مکنى شد به ابولؤلؤة (ابولؤلؤ)، و از القاب ایشان شجاع الدین و بابا شجاع الدین است. اصلش ایرانى و در نهاوند به دنیا آمده است.
مذهب آن بزرگوار
صاحب ریاض العلماء مى فرماید: معروف آن است که ابولؤلؤ از برگزیدگان شیعیان امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیهما السلام بوده است. مغیرة بن شعبة چون از زمان حیات رسول خدا صلى الله علیه و آله عداوت و بغض و کینه خاصى به على بن ابى طالب علیهما السلام داشت، بر ابولؤلؤ سخت مى گرفت و میزان مالیات او را سنگین و سنگین تر مى کرد؛ به حدى که یک روز به ابولؤلؤ گفت: اگر به خانه على بن ابى طالب رفت و آمد نکنى و دست از محبت او بردارى مالیات را از تو برمى دارم و آن را مى بخشم؛ اما ابولؤلؤ قبول نکرد.
قتل هرمزان، جفینه، دختر و پسر و همسر ابولؤلؤ
هنگامى که عمر در بستر مرگ بود عبید اللّه بن عمر با رهنمود و همکارى خواهرش حفصه، دختر و همسر و پسر ابولؤلؤ را که مسلمان بودند کشت، جفینه که ایرانى بود و هرمزان که دوست ابولؤلؤ و پسر یزدجرد سوم و برادر حضرت شهربانو همسر امام حسین علیه السلام بود را به همراه چند نفر دیگر از فارسى زبانان مدینه به قتل رساند و بعد از کشتن جناب هرمزان بدن او را قطعه قطعه کرد. او مى گفت: «به هر عجمى که دست پیدا کنم خواهم کشت».
هنگامى که هرمزان اسیر شد به مدینه آمد، و عمر اسلام را بر او عرضه کرد. او قبول نکرد و در همان مجلس هنگامى که عظمت و جلالت امیرالمؤمنین علیه السلام را دید به دست آن حضرت اسلام آورد و از مخلصین اصحاب حضرت شد و اکثر اوقاتش در مسجد مشغول نماز بود.
امیرالمؤمنین علیه السلام هنگامى که از کار عبید اللّه با خبر شد که دختر و پسر و همسر ابولؤلؤ و هرمزان و جفینه را کشته است، فرمود: «این فاسق جرم بزرگى مرتکب شده و مسلمانى را بدون گناه کشته است». سپس به پسر عمر فرمود: «اگر روزى بر تو دست پیدا کنم به خاطر قتل هرمزان تو را خواهم کشت».
درخواست امیرالمؤمنین علیه السلام و عده اى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آلهبراى قصاص عبیداللّه بن عمر به ارتکاب این جرائم در حق چند مسلمان، دلیل بر اسلام ابولؤلؤ است، و تا عمر مرد و عثمان بعد از سه روز خلیفه شد، عبید اللّه بن عمر در زندان بود که عثمان او را بخشید و آزاد کرد.
ابولؤلؤ رحمه الله در مدینه
اکثر مورخین متفقند که روز ضربت خوردن عمر، ابولؤلؤ در صف اول نماز جماعت در مسجد بوده است، و اگر او مسلمان نبوده داخل مسجد چه مى کرده است؟!
تناقض گویى عده اى دلالت بر کذب کلامشان دارد. عده اى گفته اند: هنگامى که ضربه به عمر زد در حال فرار به خود ضربه اى زد و مرد. عده اى گفته اند: عبید اللّه بن عمر او را کشته است. بعضى گفته اند: مردى از بنى تمیم او را کشته است. بعضى گفته اند: عبد اللّه بن عوف سر از بدنش جدا کرد. عده اى گفته اند: معلوم نشد به کجا رفت و هر چه سربازان دنبال او گشتند او را پیدا نکردند.
به هر صورت اگر کشته شد، یا خودش را کشت با جسدش چه کردند و کجا دفن شد؟ هیچ کس ذکر نکرده است.
اما شیعه معتقد است که ابولؤلؤ با معجزه و عنایت امیرالمؤمنین علیه السلام به کاشان آمد و تا زنده بود مردم به او احترام خاصى مى گذاشتند و کسانى که او را بعد از مدتى دیدند و شناختند نتوانستند ثابت کنند که چگونه ابولؤلؤ آن روز در مدینه بوده و همان روز یا شب یا فردایش در کاشان بوده است!!
قبر شریف آن بزرگوار در کاشان
قبر ابولؤلؤ در شهر کاشان است. در سال هاى اخیر عده اى از محبین اهل بیت علیهم السلام در تزیین و توسیع صحن و مرقد آن بزرگوار زحمت زیادى کشیدند و امکاناتى جهت رفاه حال زوار فراهم کردند. در ماه ربیع الاول سال 1427 ه ضریح هشت ضلعى زیبا و نفیسى شبیه ضریح جناب هانى بن عروة رحمه الله به همت دوستان اهل بیت علیهم السلام بر قبر ایشان نصب شد. تاریخ بناى گنبد و رواق به بیش از 720 سال قبل بر مى گردد.
برگرفته از کتاب تقویم شیعه
بر آستان جانان گر سر توان نهادن....گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
شب 17رمضان بود که حسن مثله جمکرانی را از خواب بیدار کردند.... برخیز که مولایت صاحب الزمان تو را می خواند....برخواست...یار را دید که بر زمین جمکران تختی زده و نشسته است...اینجا مسجد است... بگو مردم به این مکان رغبت کنند و دو رکعت نماز تحیت مسجد و دو رکعت نماز امام زمان بخوانند که هرکس این دو را بخواند گویی در کعبه نماز خوانده است....
شبی هم ما را بیدار کن و دنبال ما بفرست...
مسجد شاید نتوانیم بسازیم....دل خرابمان را که می توانیم برایت بسازیم......
می گویند ضریب هوشی این مرد 210 بوده است.....
راحت از کنار سخنش نباید گذشت................
البته من به شخصه به این سخن رسیده بودم
فلذا هنوز چون عقابی تنها پرواز می کنم...............
شت و پت
کلمه ای که معادل همان لفظ خودمانی و فولکوری ایرانی "شل و پل" با معنای فارسی و مؤدبانه و مفهوم دار آن می شود.
این لفظ جدید که گرته برداری شده از یک کلمه ی بی معنی و شاید هم همان کلمه ی زشت انگلیسی shit است
این روزها و شب ها در سریال بلافاصله ی بعد افطار به نام "هفت سنگ" به کرات توسط مادر خانواده و ... استفاده می شود.
از آقای ضرغامی توقع خاصی نداریم
زیرا ایشان با وجود اینکه در حمام مدیران نظام مرد بوده اند و این چنین معتمد شده اند، اما چیزی از دانش و اندیشه نیاندوخته اند یا به کارگیری آن برایشان سخت و ناهموار است
اما از منصوب کننده ی وی یعنی رهبری معظم و فرزانه ی انقلاب (دام ظله) توقع می رود برای ادبیات و زبان پارسی دلی بیشتر بسوزانند
ایشان که برونداد حوزه ی ادبیات محور مشهد هستند و شاهد تربیت کسانی چون محمدرضا حکیمی و شفیعی کدکنی و جولان ادبی ادیب نیشابوری در آن دیار بوده اند
با همه اهتمامی که به ادبیات فارسی دارند و به عمق تاثیر آن بر فرهنگ و نهاده های سیاسی واقفند
باید از جانب نیروهای وفادار به نظام باخبر شوند و گوشمالی گرمی به بانیان کوتاهی در این زمینه ها عنایت فرمایند
فردوسی ها توانستند ادب پارسی را حفظ کنند و سرونوشت زبان ما را به آنچه در مصر و سوریه رفت نسپارند
اما ضرغامی ها می توانند این گنجینه ها را برای نسل سازندگی و اصلاحات و عدالت انحرافی بر باد فنا دهند.