والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

با حجاب باش ولی شیک بپوش

فاطمه صدرعاملی، خواهرزاده امام موسی صدر:

هروقت با دایی بودم در آسمان‌ها سیر می کردم و آن سال‌هایی که آلمان بودم، این خیلی غنیمت بود. مخصوصاً آن اول‌هایش که دوری برای من سخت بود. بعدها کم کم بهتر شد، ولی یک چیزهایی تا آن آخر اذیتم می‌کرد. همه چیز آن‌جا خیلی زیبا بود و از این جهت تو باید لذت می‌بردی، ولی من همه‌اش فکر می کردم ما که در ساختن این زیبایی‌ها نقشی نداشته‌ایم. مشکل دیگر من این بود که آن‌ها نمی‌توانستند تشخیص بدهند این آدم خارجی که با او سر وکار دارند، پناهنده است یا اینکه کاری دارد و برمی‌گردد، مخصوصاً دربارۀ ما که روسری داشتیم همیشه پیش‌داوری وجود داشت و به خاطر این اذیت می‌شدم. 

این احساس را بهم می‌داد که سربار جامعۀ آن‌ها هستم با اینکه رفتار آن‌ها خوب بود؛ نگاه آدم‌ها به افراد محجبه اینجا بدتر بود تا آنجا. دایی به من می گفت: «تو کار خودت را بکن. تو اگر تصمیمت را گرفته‌ای که حجاب داشته باشی، باحجاب باش، ولی شیک بپوش. گران هم نبود مهم نیست، مهم این است که خوش‌دوخت باشد.» من شاهد بودم که در آلمان افراد باحجاب خیلی بد لباس می‌پوشیدند، مثلاً لباس‌های گشاد با رنگ‌های کدر و مرده می‌پوشیدند.

کسانی هم بودند که اعتقاد داشتند چون حجاب دارند، لازم نیست مرتب لباس بپوشند و دقتی به این چیزها نمی‌کردند. یکی از دوستانم می‌گفت: آدم ها حتی اگر تصمیم بگیرند و سعی کنند هم نمی‌توانند به این بدی لباس بپوشند. 

منبع: کتاب هفت روایت خصوصی، صفحه ۱۵۵

در مورد قزاقستان

اطلاعاتی جامع در خصوص کشور قزاقستان ویژه ی دوستان و محققین در حوزه ی اوراسیا


قومیت و هویت در کشور قزاقستان


این مطالب جهت پروژه ی درس فرهنگ قومیت و ملیت در دوره ی کارشناسی ارشد تهیه شده بود و پس از تقدیم به استاد دکتر نورمحمدی در دانشگاه علامه طباطبایی (ره) به معرض دوستان نهاده شد. 


مقدمه: 

موقعیت جغرافیایی، وسعت سرزمینی، ترکیب جمعیتی و زبانی

قزاقستان به زبان قزاقی: Қазақстан، به روسی: Казахстан 

کشوری است در آسیای مرکزی. پایتخت آن آستانه است.

 وسعت قزاقستان ۲۷۱۷۳۰۰ کیلومتر مربع است. 

جمهوری قزاقستان کشوری است که بخش بزرگی از آسیای مرکزی و شمالی و از شمال غربی چین تا بخش کوچکی از رودخانه اورال در شرقی ترین قسمت اروپا را به خود اختصاص داده  است. مختصات جغرافیایی آن48 درجه شمالی و 68 درجه غربی است. 

 این کشور با مساحت 2،727،300 کیلومتر مربع (بزرگ‌تر از اروپای غربی) نهمین کشور بزرگ جهان به شما می‌آید. با وجود وسعت این کشور، بیشتر آن از نوع کویری و استپ است. از این میزان مساحت 2,699,700 کیلومتر مربع  (خشکی) و 25,200 کیلومتر مربع آب است. دشت قزاق با مساحت ۸۰۴۵۰۰ کیلومتر مربع یک‌سوم کشور را دربر می‌گیرد و بزرگ‌ترین منطقه خشک استپی در جهان است. علفزارها و شنزارهای گسترده شاخصه این دشت هستند. رودها و دریاچه‌های مهم قزاقستان عبارتند از دریاچه آرال، رود ایلی، رود ایرتیش، رود ایشیم، رود اورال، سیردریا، رود چارین، دریاچه بالخاش و دریاچه زایسان. دره چارین که ۱۵۰ تا ۳۰۰ متر عمق و ۸۰ کیلومتر درازا دارد فلات سنگی و سرخ‌رنگ را در می‌نوردد و در راستای رودخانه چارین در شمال تیان‌شان ادامه می‌یابد. دهانه بیگاچ، دهانه‌ای برخوردی است که از برخورد یک سیارک در حدود ۵ میلیون سال پیش به‌وجود آمده و ۸ کیلومتر قطر دارد.

آب‌وهوای قزاقستان بری است و تابستان‌های گرم و زمستان‌های سرد دارد. بارندگی در این کشور نسبتاً کم است و اراضی آن در شرایط خشک تا نیمه‌خشک قرار دارند.شهرهای اصلی قزاقستان عبارتند از آستانه، آلماتی، قراغندی، چیمکند، آتیراو و اسکمن. شهرهای بزرگ قزاقستان به ترتیب آلماتی با حدود ۱٫۵ میلیون نفر، آستانه و قراغندی با حدود ۷۰۰ هزار نفر هستند. به جز شهرهای نام‌برده می‌توان به شهرهای آکتاو، پاولودار، پتروپاولسک و اوست کامنگورسک نیز اشاره کرد.

 مرزهای قزاقستان محدود به روسیه، قرقیزستان، ترکمنستان، اوزبکستان، چین و دریای خزر می‌باشد. میزان ک مرزهای آن 12,185 کیلو متر مربع است که به نحو ذیل بین کشورهای همسایه مشترک است: روسیه 6,846 کیلومتر ,چین 1,533 کیلومتر , ازبکستان 2,203 کیلومتر , قرقیزستان 1,224 کیلومتر و ترکمنستان 379 کیلومتر. خط ساحل دریایی ندارد و صرفا با دریای(دریاچه) آرال 1,070 کیلومتر و دریای (دریاچه)خزر 1,894 کیلومتر خط ساحلی دارد.

از نظر ارتفاعات ، پست ترین نقطه  Vpadina Kaundy  132 متر و مرتفع ترین نقطه Khan Tangiri Shyngy (Pik Khan-Tengri)   6995 متر است.  

این منطقه در قرن هجدهم میلادی مغلوب روسیه شد و قزاقستان از سال 1936 جزئی از اتحاد جماهیر شوروی گردید در طی سالهای 1950 تا 1960 طبق برنامه کشاورزی سرزمین بکر شهروندان شوروی سابق از کشت مناطق لم یزرع شمالی قزاقستان پشتیبانی کردند و این باعث ورود مهاجرین بسیاری ( اکثرا روس و بقیه از اقوام کشورهای ملحق شده) به منطقه شد  که ترکیب نژادی غیر قزاقی را بر محلی ها افزون کرد. استقلال این کشور در سال 1991 باعث شد بسیاری از این تازه واردها  به کشورهای دیگر مهاجرت کنند. چگالی جمعیت آن تنها 6 نفر در هر کیلومتر مربع می‌باشد. میزان جمعیت که در در سال 1989 بیش از 16 میلیون نفر بود، پس از استقلال قزاقستان و مهاجرت‌های زیاد به کشورهای دیگر به 15 میلیون در سال 2006 تقلیل یافت و اکنون در میزان تقریبی فعلی قرار دارد. 

خصوصیات و ترکیب جمعیتی این کشور به صورت ذیل است: 

زیر چهارده سال: 21.8 درصد (1,717,469 پسر, 1,643,920 دختر)

بین پانزده تا شصت و چهار سال: 70.2 درصد (5,279,292 مرد , 5,534,607زن)

شصت و پنج سال به بالا : 7.9 درصد (426,494 مرد , 797,655 زن ) (جولای 2009 )

میانگین سنی و سایر شاخص های جمعیتی در قزاقستان بدین شرح است:

میانگین سنی:

بطور متوسط: 29.6 سال

آقایان: 28.1 سال

بانوان: 31.3 سال (جولای 2009 )

 نرخ رشد جمعیت: 0.392 درصد

رتبه در جهان: 166 (جولای 2009 )

 نرخ تولد : 16.6 در هر 1000 نفر

رتبه در جهان: 127 (جولای 2009 )

 نرخ مرگ و میر: 9.39 در هر 1000 نفر

رتبه در جهان: 76 (جولای 2009 )

 نرخ مهاجر پذیری: 3.3- در هر 1000 نفر

رتبه در جهان: 153 (جولای 2009 )

 میزان جمعیت شهر نشین: 58 درصد کل جمعیت ( آغاز سال  2008 )

برآورد نرخ رشد شهر نشینی: 1.2 درصد (از سال 2005 تا 10)

 نرخ جنسیت:

در زمان تولد: مردان 1.06 برابر زنان

زیر 15 سال : مردان 1.04 برابر زنان

بین 15 تا 64 سال: مردان 0.95 برابر زنان

بالای 65 سال: مردان 0.54 برابر زنان

متوسط کل : مردان 0.93 برابر زنان(ابتدای سال 2009)

نرخ مرگ و میر نوزادان: کل: 25.73 مرگ در هر 1000 متولد زنده

رتبه در جهان: 86

نوزادان پسر: 30.15 مرگ در هر 1000 متولد زنده

نوزاد دختر : 21.06 مرگ در هر 1000 متولد زنده (ابتدای سال 2009)

 سن امید به زندگی : 

بطور متوسط :67.87 سال

رتبه در جهان :152 

مردان: 62.58

زنان : 73.47  (ابتدای سال 2009 )

 میزان باروری: 1.88 به ازای هر زن

رتبه در جهان : 147 (ابتدای سال 2009 )

میزان شیوع ایدز: 0.1 درصد (ابتدای سال 2007)

رتبه در جهان : 119

تعداد مبتلایان به ایدز: دوازده هزار نفر (ابتدای سال 2007)

رتبه در جهان : 97

 تعداد مرگ و میر بر اثر ایدز: بیشتر از 500 نفر (ابتدای سال 2007)

رتبه در جهان :93


زبان در قزاقستان:

در این کشور 64.4 درصد زبان قزاقی در ایالتها و میان مردم و  95 درصد زبان روسی به عنوان زبان رسمی و تجاری جریان دارد. ( این بخش آمار سال 2001 است و قطعا درصد استفاده از زبان قزاقی بالا رفته است). قزاقی زبانی است از زبان‌های ترکی‌تبار که خود زیر شاخه از زبانهای اورال-آلتای هستند زیرا قبلاَ این سرزمین همراه با مناطقی از قرقیزستان، ترکمنستان و ازبکستان به ترکستان معروف بود.

زبان اوکراینی، زبان تاتاری، قرقیزی، اویغوری، ازبکی، ترکی آذربایجانی، باشقیری، فارسی تاجیکی، زبان آلمانی، زبان کره‌ای، زبان ترکمنی، زبان ارمنی و زبان مغولی تنها تعدادی از مهمترین زبانهایی هستند که بزرگترین اقلیت‌های قومی این کشور به آنها سخن می‌گویند.البته بسیاری از اقلیت‌های قومی قزاقستان برای داشتن زبان مشترک به جز روسی، زبان قزاقی را هم می‌دانند. آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان بین‌المللی در سالهای اخیر افزایش یافته‌است.

قزاق ها به دلیل نداشتن پشتوانه فرهنگی( فرهنگ آنها ریشه در مشی زندگی قبیله ای داشته و بیشتر مبتنی بر سنت شفاهی بود تا بر سنت مکتوب) بسرعت پذیرای فرهنگ روسیه شدند. آبرای آلتین سرین( ۸۹-۱۸۴۱) از نویسندگان و اندیشمندان بزرگ این قوم به ابلاغ الفبای قزاق برپایه خط سیریلیک روسی پرداخت ولی الفبای او عمومیت نیافت و تا زمان ایجاد حکومت شوروی سابق خط ادامه یافت و روس ها پس از تصرف هر ناحیه مسلمان نشین خط آن را تبدیل به لاتین و در آخرین مرحله درسال ۱۹۳۹ از لاتین به روسی تبدیل گردید و هم اکنون خط، همان خط سیریلیک با ۴۲ حرف می باشد. 


مذهب ـ ترکیب مذهبی و فرقه ها:

47 درصد مسلمان ,

 44 درصد مسیحی ارتدکس روسی , 

2 درصد پروتستان 

7 درصد بقیه مذاهب

در قزاقستان روند گرایش به مذهب، با افزایش جمعیت ها و نهاد های دینی ( کلیساها، مساجد، معابد) نمود یافته است. در حالی که در سال ۱۹۸۶ قزاقستان شاهد رشد بیست نحله ایدئولوژیک در سطح کشور بود. در سال ۱۹۹۵ به ۳۵ مورد رسید که درمیان آنها مسیحیت، اسلام، ارتدوکس و دیگر فرقه های مسیحی همچون باتیسم، لیو ترانی کاتولیک و پروتستان از همه مشهورترند همچنین برخی فرقه هایی که برای مردم قزاقستان چندان مأنوس نیست در این مدت مجال خود نمایی یافتند مانند کریشنائیسم، بودائیسم، کلیسای تئوآپوستول، حیات نوین و حتی فرقه بهائیت. اسلام و مسیحیت بزرگترین جوامع دینی کشور را تشکیل می دهند از این رو تا به حال ۵۵۶ اتحادیه اسلامی و ۱۷۷ اتحادیه مسیحی ارتدکس در کشور به ثبت رسیده است.

در مورد اسلام مردم قزاقستان باید دانست؛ قزاقها مسلمانان سنی مذهب و پیرو مکتب حنفی هستند و در قلمرو مرکز روحانی آسیای میانه و قزاقستان قرار دارند. قزاقها نسبتاً خیلی دیر ( بیشترشان در قرن نوزدهم) مسلمان شدند و حتی پس از قبول اسلام، عقاید و شعائر بت پرستی در میان آنها رواج داشت و شناخت محدودی نسبت به اسلام داشتند. پس از استقلال قزاقستان تجدید حیات اسلامی شدت گرفت تا اواخر سال ۱۹۹۰ مسلمانان قزاقستان تحت قلمرو روحانی مفتی اعظم آسیای مرکزی و قفقاز بودند که مقر آن در تاشکند بود . در سال ۱۹۹۱ قدرت مسلمانان قزاقستان منجر به منصوب شدن مفتی مستقل برای این جمهوری شد. مفتی قزاقستان در حال حاضر راتبک نیسان بای می باشد. 

اما دین یهود نیز در این کشور به نحو خاصی جریان دارد. یهودیان در کشور قزاقستان تاریخ کوتاهی دارند .درقزاقستان گروهی از یهودیان ساکنندکه معروف به یهودیان بخارایی می باشند که اوایل قرن ۱۷ میلادی از بخارای ازبکستان به این سرزمین آمده اند. و قبل از این تاریخ کنیسه ای در قزاقستان وجود نداشته است. در حال حاضر گفته می شود بین ۱۲ هزار تا ۳۰هزار یهودی که همگی به زبان روسی تکلم می گفتند و فرهنگ روسی دارند در قزاقستان ساکن می باشند. 



ترکیب قومی و نژادی در قزاقستان:

قزاقستان کشوری چندقومی است بطور کل جمهوری قزاقستان دارای متنوع ترین قومیت ها و نژادها در جهان است که بیش از ۱۲۰ قوم در این کشور زندگی می کنندبرخی آمارها می گویند در این کشور قزاق‌ها حدود ۶۳ درصد ساکنان آن را تشکیل می‌دهند و ۲۳.۷ درصد مردم این کشور روس و بقیه ازبک، اوکراینی، اویغور، و غیره هستند. در برخی آمار دقیقتر که به نظر صحیح تر می رسد؛ ۵۶% قزاقها، ۳۰% روس تبار، ۴% اکراینی، ۳% ازبک، ۲% آلمانی هستند. همچنین اقوام و نژاد های گوناگونی همچون کره ای، تاجیک، ازبک، بلاروس، ترکمن، اینگوش، لهستانی، ارامنه، یونانی، آذربایجانی، کرد، مولداوی، استونی، تاتارها، ایغور ـ آسی ـ  از اقوام ایرانی قفقاز موردوا از اقوام سیبری و دها قوم و نژاد دیگر زندگی می کنند

در مورد نژاد این مردم باید گفت قزاق ها از قبایل ترک و مغول هستند که تقریباَ پایان قرن اول قبل از میلاد در منطقه قزاقستان فعلی استقرار یافتند. در قرن ششم بعد از میلاد این منطقه بخشی از خان نشینان ترک به شمار می آمد. این خان نشینان که بر اساس اتحاد آزاد قبائل چادرنشین بوجود آمده بود تا قرن هشتم دوام یافت. قزاق ها از اختلافات ترکانی که حدود قرن هشتم به ماوراء النهر آمده بودند و مغولانی که در قرن سیزدهم و این نواحی رسیدند، ناشی شده اند قزاق ها زندگی چوپانی و بیابانگردی داشتند و تا سال ۱۹۲۰ همچنان به زندگی چادرنشینی و قبیله ای خود ادامه می دادند.

قزاق ها بیشتر در نواحی خشک و نیمه خشک جنوب و جنوب غربی سکونت دارند و در امور کشاورزی و دامپروری فعالیت می کنند. در اواخر قرن نوزدهم روسها به این منطقه مهاجرت کردندو در پی آن مهاجرین دیگری به ویژه از بخش اروپایی روسیه به این نواحی مهاجرت کردند. آلمانی ها و تاتارها نیز در خلال جنگ دوم جهانی اجباراً به این نواحی کوچانده شدند روس های قزاقستان و سایر جوامع اقلیت عمدتاً در نواحی شمال و شمال شرقی و شرق ساکنند و به کارهای فنی و تخصصی اشتغال دارند. علاوه بر این ها اقوام دیگری از جمله ازبکها، تاتارها، وایغورها، روسهای سفید، کره ای ها، ترکمنها و لهستانی ها نیز در این کشور بافت جمعیتی را تشکیل می دهند.

ویژگی چندقومیتی قزاقستان در هنر و فرهنگ این کشور بازتاب یافته است. فعالیت‌های فرهنگی و هنری قزاقستان را می‌توان در دو دسته گسترده سنتی و غربی دسته بندی کرد.فرهنگ و هنر سنتی که با نوع زندگی ساکنان عمدتاً قزاق و البته کره‌ای‌ها و اویغورها و اقوام کوچکتر این سرزمین مرتبط است؛ همانند شعرها، آهنگ‌ها و رقص‌های فولکلور، موسیقی قزاق که با سازهای سنتی آنان اجرا می‌شود، همچون فرش‌ها و پارچه‌های دست بافت و صنایع دستی گوناگون که در طول قرن‌ها در این سرزمین به حیات خود ادامه داده و پیشرفت کرده‌اند. در مجموع شعر، موسیقی و رقص جایگاه خاصی در فرهنگ قزاق داشته و دارند.گروه غربی شامل انواع هنرهایی می‌گردد که روس‌ها از ابتدای قرن بیستم به منطقه آوردند. مانند تئاتر، موسیقی کلاسیک، باله، اپرا، سینما، تلویزیون و ادبیات روسی می‌گردند.البته همه این انواع فرهنگی و هنری در میان قزاق‌ها به مقبولیت کامل دست نیافتند. اما در نتیجه سیاستهای حکومت بلشویکی اتحاد شوروی، قزاقستان در دهه‌های گذشته پذیرای جمعیت بزرگی از روس‌ها و اقوام غیر قزاق بوده است، به گونه‌ای که قزاق‌ها در سرزمین خودشان به یک اقلیت بدل شدند.حضور چنین جمعیت بزرگ و با فرهنگ‌های گوناگون و بسیار متفاوت موجب شکوفایی هنر و فرهنگ غربی در این کشور شده است. موفقیت قزاق‌ها و حتی آثار هنری که در قزاقستان ساخته شده یا به این کشور مربوط است، در جشنواره‌های بین‌المللی از آثار مثبت این تنوع فرهنگی است.در قزاقستان گروهی از مردم آذربایجانی ایرانی هم وجود دارند که در شهر مرکه در نزدیکی مرز قرقیزستان زندگی می‌کنند. این افراد از آذربایجانی‌های عشایری بودند که در مرز ارس تردد می‌کردند و پس از این که در سال ۱۹۱۸ مرزها بسته شد، در آن سوی مرز گرفتار و محبوس شدند. حکومت شوروی از ترس شورش این افراد، آنها را به قزاقستان کوچاند و تا امروز نیز در آنجا ساکن هستند. آنها هنوز هم به زبان ترکی آذربایجانی صحبت می‌کنند.

قزاق‌ها یا کازاخ‌ها به قزاقҚазақтар، به روسی: (Казахи)،یکی از اقوام ترک‌تبار ساکن شمال آسیای میانه هستند که به زبان قزاقی صحبت می‌کنند و بیشتر آن‌ها در جمهوری قزاقستان ساکن هستند. بیشتر قزاق‌ها مسلمان و اهل سنت (حنفی مذهب) هستند و حدود ۳۰ میلیون نفر جمعیت دارند. قزاق‌ها علاوه بر قزاقستان در روسیه، ازبکستان، چین، قرقیزستان، ترکمنستان، ترکیه، فرانسه، آلمان، هلند، کانادا، آمریکا و افغانستان نیز زندگی می‌کنند. جمعیت قزاق‌های ایران بیش از ۵۰۰۰ نفر است که در شهرهای گرگان، بندر ترکمن و گنبد کاووس زندگی می‌کنند. بیشتر آن‌ها در اوایل قرن بیستم از قزاقستان شوروی به ایران مهاجرت کردند.


ویژگی های فرهنگی ـ آموزشی و هنری در قزاقستان

اکثریت مردم قزاقستان باسواد و تنها ۵/۲% از جمعیت این کشور بی سواد می باشد.

 فرهنگستان علوم قزاقستان یکی از مهمترین دانشگاه های قزاقستان بوده و در سال ۱۹۴۶ تأسیس شده و در زمینه های مختلف علوم فیزیک، ریاضی، جغرافی، شیمی، بیولوژی، فیزیولوژی و جامعه شناسی فعالیت دارد. 

دانشگاه های مهم این کشور به شرح ذیل می باشند:

 دانشگاه دولتی الفارابی: دانشگاه دولتی قزاقستان در سال ۱۹۳۴ تأسیس گردید و از سال ۱۹۹۱ به  الفاربی تغییر نام داد در این دانشگاه ۱۳۰ دانشکده وجود دارد تعداد اساتید این دانشگاه ۱۵۳۰ نفر و دانشجویان نیز حدود ۱۴۰۰۰ نفر می باشد که بصورت روزانه،شبانه و مکاتبه ای به تحصیل مشغولند. دانشگاه فارابی عضو سازمان بین المللی دانشگاه ها می باشد. 

از دیگر دانشگاه های مهم قزاقستان می توان: دانشگاه دولتی کاراگاندا، دانشگاه زبان های خارجی قزاق، دانشگاه خواجه احمد یاسوی و بسیاری از مؤسسات آموزش عالی دیگر نام برد.

کتابخانه های مهم قزاقستان:

کتابخانه عمومی پوشکین ( دولتی) ـ آلماتی ـ ۳۴۵۸۷۰۰جلد کتاب 

کتابخانه علمی و فنی قزاقستان ـ آلماتی ـ ۹۸۰۶۰۰۰ جلد کتاب 

کتابخانه مرکزی دانشگاه دولتی قزاقستان ( الفاربی)ـ ۱۲۷۵۰۰۰ جلد کتاب 

کتابخانه مرکزی فرهنگستان علوم قزاقستان ( مدرسه عالی علوم قزاقستان) ـ ۱۵۱۱۰۳۸ جلد کتاب 

کتابخانه دانشگاه دولتی کاراگاندا ـ ۴۰۰۰۰۰ جلد کتاب 

موزه های قزاقستان: 

موزه دولتی قزاقستان واقع در آلماتی که شامل نود هزار اثر تاریخی مربوط به تاریخ گذشته و تاریخ طبیعی این کشور است. 

موزه دولتی کاسیتو شامل ۲۰ هزار اثر تاریخی مربوط به آثار هنرمندان معاصر این کشور و آثار هنری قزاق ها، روس ها و هنرمندان اروپای غربی می باشد. 

باغ گیاه شناسی وابسته به بخش علوم زیست شناسی فرهنگستان علوم قزاقستان واقع در آلماتی


مطبوعات در قزاقستان:

تا ژوئیه ۱۹۹۶، تعدادروزنامه ها و هفته نامه های منتشر شده در این کشور ۱۰۴۸ عنوان و تعداد مجلاتی که بصورت ماهانه یا فصلنامه منتشر شده اند ۱۷۴ عنوان بوده است بر طبق قانون مطبوعات هر شخص حقیقی یا حقوقی می تواند نشریه و روزنامه منتشر کند.

به موجب گزارش یونسکو نشریات منتشر شده در این کشور از آوریل ۱۹۹۰ تا آوریل ۱۹۹۲ افزایش قابل توجهی داشته است و در ۲۸ ژوئن ۱۹۹۱ امضای قانون مطبوعات توسط دولت به تاریخ طولانی سانسور در این کشور رسماً پایان داد و این روز را روز ملی مطبوعات نامیدند.

مهمترین عناوین نشریات در قزاقستان شامل آناتیلی، آراشمل، آرای ـ زاریا، آزیاکینو، اقتصاد و زندگی، ادبیات قزاق، اخبار اوکراینی، پانوراما، بالدیرگان، جهان اقتصاد، زمان، زن قزاقستان و... می باشند. 

خبرگزاری های قزاقستان:

کازتاگ معتبرترین آژانس خبری کشور است که در سال ۱۹۲۰ تأسیس گردیده و در ۱۹ استان کشور نیز نمایندگی دارد. آژانس خبری قزاق نیز از سال ۱۹۹۷ با مسئولیت وزارت فرهنگ قزاقستان فعالیت خود را آغاز نموده است همچنین غیر از آژانس های خبری، کاروان، آسیاپرس، داناپرس نزدیک به بیست خبرگزاری داخلی و خارجی در قزاقستان، فعالیت دارند.




آداب و رسوم کهن در قزاقستان:

نوروز در قزاقستان مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری می‌‌دانند و بر این باورند که در این روز ستاره‌های آسمانی به نقطه ابتدایی می‌‌رسند و همه جا تازه می‌شود و روی زمین شادمانی بر قرارمی‌شود. همچنین قزاق‌ها معتقدند که نوروز آغاز سال است و در میان آنان عبارات زیبایی درباره نوروز وجود دارد. نوروز روزی است که یک سال منتظرش بوده‌اند نوروز روزی است که خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره نوروز روزی است که «سنگ نیلگون» سمرقند آب می‌شود. 

در شب سال تحویل صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن می‌کند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث می‌شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند ، در هر سال این کار را انجام می دادند. 

نوروز برای قزاق‌ها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقد بودند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن می‌کنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانه‌ها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز می‌‌باشد، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (کوژه = آش) که تهیه آن به معنی خداحافظ با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه می‌شود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین می‌‌باشد. 

مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار می‌شود که از مهم‌ترین آنان می‌توان به «قول توزاق» اشاره نمود که بین گروه های مرد و زن برگزار می‌شود. اگر برنده زن‌ها باشند قزاق‌ها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر مسابقات می‌توان به «کوکپار» برداشتن بز از مکانی مشخص توسط سواران، آودار یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود.در عصر نوروز نیز مسابقه «آیتیس» آغاز می‌شود که مسابقه شعر و شاعری است.

آداب و رسوم قزاق را می توان به سه گروه تقسیم کرد:

آداب و رسوم تربیت کودکان.

آداب و رسوم معیشت.

آداب و رسوم فرهنگى و اجتماعى.

عرف و عادت مربوط به تربیت کودکان عبارت است از رسم و آدابى که از مراسم تولد یک نوزاد ( شیلده خانه، مژدگانى، نامگزارى، به گهواره گذارى، چله، زبان آموزى، بر اسب نشانى، ختنه سوران و غیره ) شروع شده و نحوه آماده نمودن دختر و پسر براى ازدواج، زندگى اجتماعى و اشتغال و امرارمعاش را شامل مى شود.

آداب و رسوم راجع به معشیت شامل چادر نمدى، اثاثیه، اغذیه و البسه ملى، آموزش مشاغل همچون دامدارى، زراعت، شکار، ماهیگیرى و باغبانى است.

همچنین آداب و رسوم فرهنگى و اجتماعى عبارتند از آئول ( آبادى ) قزاق، خویشاوندى قزاقهاى آئول، زبان آورى، آلات موسیقى ملى قزاق، ازدواج و تشکیل خانواده، مهمان نوازى، برگزارى جشنهاى ملى و قومى، مراسم تشییع جنازه.

نمونه هایی از آداب و رسوم قزاقستان:

قزاق ها احترام زیادی برای سفره یا دستر خان قایل هستند و به سنت پسندیده ی دعای پس از سفره عمل می کنند و لو به گفتن یک" الله اکبر" باشد. انواع نان های فانتزی و خانگی در سفره آنها یافت می شود و احترام نان نزد آنان خیلی جدی است. در سفره قزاق هیچگاه نان دور ریخته نمی شود و گوشت و لبنیات در آن حرف اول را می زند. غذای ملی آنها" بس برماق" نام دارد. این غذای گوشتی بسیار مقوی و کامل است و شامل قسمت های مختلف گوسفند می شود. شیر اسب نیز که" قومس" نام دارد یکی از نوشیدنی های مورد علاقه مردم قزاق است. از میهمانان خود با گوشت اسب که نسبتاً گران قیمت است پذیرایی کرده و او را تا دست کشیدن از غذا همراهی می کنند. سر گوسفند را برای تقسیم کردن در اختیار بزرگ خانواده یا عضو ارشد مجلس قرار می دهند تا طبق عادت مرسوم ، هر عضو آن را بین میهمانان یا اعضای خانواده تقسیم کند.وقتی یکی از همسایگان یا دوستان صمیمی و نزدیک کسی قصد سفر کند او را مهمان می کنند. به این آداب" جول آیاق"= سفر به خیر یا" توقم قاغار"= زین گذاری می گویند.در همسایگی یا در محله ای کسی اگر خانواده ی جدیدی ساکن شود ، به رسم" یرولیک"= همراهی او را به خانه ی خویش دعوت می کنند و آشنا می شوند.

اگر یکی از عزیزان نزدیک کسی از راه دور مهمان وی شود. او همسایگان و دوستان صمیمی خود را به ضیافت غذا دعوت می کند. متعاقب آن هر یک از مدعوین مزبور مهمان را به خانه ی خود دعوت می کنند که به آن" قوناق آسی"= رزق یا سفره ی مهمان می گویند.

اگر کس در طول سفر وارد خانه ای شود و مهمان ناخوانده گردد بر طبق رسم قدیمی به او" قودایی قوناق"= مهمان خدایی می گویند. مهمان خداییی از سه روز تا یک ماه می تواند مهمان باشد بدون آن که اسمی از ایشان پرسیده شود. مگر خودش بخواهد خود را معرفی کند. مهمان دعوت شده برای یک روز مشخص مهمان خواهد بود.

اگر کسی به همراه خویشاوندان سببی یا نسبی جشن سرور بزرگی برگزار نماید ، در خانه ی خود را به روی همه باز نگه می دارد. هر کس از اهالی محله می توانند برای تبریک گفتن در جشن حضور یابند. بعضی از مهمانان به نیت فال نیک از سفره ی جشن چیزی برداشته و به خانه می برند. به آن" سارقت" می گویند.

از صیادی که از صید با دست پر بر می گردد فامیل وی یکی از صیدهایش را به عنوان "ساوغا"= فال نیک طلب می کند. در گذشته های دور از جنگاورانی که از میدان جنگ با غنائم بسیار بر می گشتند نیز به رسم فال نیک زدن ساوغا می گرفتند.

کودک خانواده ای وقتی برای اولین بار سوار اسب می شود. به افتخار" پرجه نو"= مرد شدن او گوسفند ذبح کرده و مهمانی می دهند.

نوزاد خانواده ای وقتی به سن یک سالگی می رسد ، رسم" توساو- که سر" را به جا می آورند. دو پای کودک را از مچ پا با نخ ابریشمی می بندند و پا به پا می برند. از نقطه ی بخصوصی در فاصله ی نزدیک به سوی فردی که طفل او را می شناسد و دوست دارد و به او اعتماد می کند هدایت می کنند. وقتی کودک به او می رسد جمعیت کف می زنند و یکی از افراد نزدیک و صمیمی با خانواده ی کودک با قیچی نخ ابریشمی را می برد و سپس جشن و سرور با آواز خوانی و موسیقی دو تار با سفره های رنگی بر پا می گردد. هر کس به نسبت روابط دور و نزدیک با خانواده ی کودک هدیه ای به او تقدیم می کنند.

قزاق وقتی از مراسم عزا بر می گردد وارد خانه ی دیگری نمی شود. اول به خانه ی خود می رود.

قزاق ها کلاه نو به یکدیگر هدیه می کنند ، ولی هیچگاه کلاه استفاده شده را به هدیه نمی دهند و باور دارند که باعث کم شدن جمعیت آن ها خواهد شد.

آن ها معتقدند اگر انسان از آستانه در با پای راست وارد خانه شود بهتر است.

اگر ستاره ای از آسمان فرود آید. می گویند کسی مرده است. و کسی که آن ستاره را بببیند می گوید: ستاره ام به اوج.موی تراشیده شده را در زیر خاک چال می کنند.

اگر پسر بچه ای با چشم باز بخوابد می گویند که زن وی زیباروی خواهد بود.

وقتی شخصیت محبوب و مشهوری در یک خانواده ی قزاق مهمان شده و شب را در آنجا بگذراند ، فردای آن روز مادر خانواده کودک خود را به محل خواب آن شخص می خواباند به نیت آن که فرزند وی نیز مثل او مرد بزرگی شود.

اگر کودکی برای اولین بار به همراه پدر یا مادر بزرگ و پدربزرگ خود برای اولین بار به مهمانی فامیل ها برود. فامیل های مزبور برای او هدیه ای در نظر می گیرند. این هدیه بیشتر اوقات یک به است. بعداً هر وقت که کودک بخواهد می تواند هدیه اش را بگیرد

قزاق ها چاقو و پا گزلگ را به عنوان هدیه نمی پذیرند و اگر کسی به اصرار یا به علت عدم آگاهی از مسئله هدیه نماید گیرنده باید مقدار ناچیزی وجه به طرف مقابل بپردازد تا حکم خرید آن را جاری ساخته باشد.

اگر ماری وارد خانه ای بشود. قزاق ها آن مار را نمی کشند. بلکه برسر وی ماده ی سفید ( لبنیات ) می ریزند و بیرون می کنند.

قزاق ها به ازدواج درون قومی بسیار پایبند هستند و تا هفت پشت با فامیل ازدواج نمی کنند. جشن های ازدواج در روستاها و شهرهای کوچک اغلب با قربانی کردن حیوانات ، برپایی رقص و آوازه های سنتی و بازیهای مثل اسب سواری همراه است.

قزاقها مى گویند: « درخانه بى گهواره برکت نیست ». گرچه زوجهاى جوان به مسأله بچه چندان اهمیتى نمى دهند، قدمهاى نو عروس، رفتار و خلق و خوى او از چشمان مادر شوهر مجرب دور نمی ماند. مادرانى که آرزومند بوسیدن نوه و افزایش نسل خود مى باشند اگر عروعشان به زودى حامله نشود دچار نگرانى مى گردند: حال اگر عروس بدون تأخیر زیاد آبستن شود، مادر شوهرش او را تحت مراقبت و غم خوارى قرار مى دهد. غمخوارى از زن حامله مراقبت از زوجهاى جوان، آموزش معلومات خود و ارائه مشورتها از وظایف مادر شوهران بشمار مى رود. مخصوصا ً مادرى که متوجه آبستنى نوعروسى شده باشد او را تحت مراقبت گرفته و شروع به اعمال تدابیرى جهت حفاظت از بلایا و چشم زخم ها مى کند. زنان خویشاوند و اهل محل را گرد آورده جشن « قورساق » ( بطن - شکم ) را برگزار مى نماید. زنانى که در آن جشن گرد آمده اند بر زن آبستن هدایاى خود را نثار کرده و دعاى خیر مى خوانند. آنان از پند و اندرز مضایقه نمى نمایند. مادران پر تجربه به او مى فهمانند که یک تا یک ماه و نیم پس از حاملگى ویار شروع شده و در آن موقع علائم دل بهم خوردگى، سرگیجه و استفراغ ظاهر خواهند شد. همچنین تذکر داده مى شود که با پنج ماهگى ، جنین حرکتهاى کوتاهش آغاز شده و باید در آن موقع بار سنگین برنداشته؛ انواع اغذیه را خورده و نظافت رعایت گردد. براى جلوگیرى از چشم زخم از ملاها دعا گرفته و تعویذ را یا بر گردن آویخته مى شود و یا به قسمت پایینى گریبان با هفت سنگ کوچک مى دوزند. نوعروس آبستن را شبها به بیرون یا حیاط خلوت نمى فرستند و در خانه تنها نمى گذارند. آنان گمان مى کنند که در چنان جاهائى جن و پرى و شیاطین رفت و آمد مى کنند. این اعتقاد برقرار شده است که از شرارت آنان زن حامله وحشت کرده و دچار بیمارى مى شود. رسم گذاشتن چاقو و تبر زیر سر حامله و یا آویختن دندان گرگ و چنگال عقاب از خیال ترس جن و پرى بوجود آمده است. بنا به باور بسیار رایج قزاقها، زن آبستن نباید گوشت شتر بخورد. باور مى شد که اگر زن حامله در هنگام آبستنى گوشت شتر بخورد دوازده ماه حامله خواهد ماند. چنانچه به علل زیست شناختى زایمان به تأخیر مى افتاد، زن آبستن را از پهلو یا جلو شتر عبور مى دادند و فکر مى کردند که وضع حملش را تسریع خواهند کرد. با شروع درد زایمان زنان بزرگسال آبادى جمع مى شوند. در اطاق طنابى کشیده، از زن زائو مى خواهند که از آن آویزان شود. کمربند زائو را باز مى کنند تا امکان زایمان راحت فراهم شود. اگر درد زایمان بدرازا بکشد براى اینکه بى حال نشود به او شورباى چرب مى دهند. ظروف و کیسه هاى موجود در اطاق باز شده و دهان شکمبه اى را که عمداً سوزن زده اند باز مى گردد. دود کردن ( آرشا ) و گوگرد، کوبیدن بر لگن، روى اشیاء سرخ وسبز و آینه را پوشاندن و غیره براى گریزاندن جن و شیطان اختصاص دارد. وقتى که چنین اعمال در تسریع زایمان بى اثر باشد، شکم زائو را یکى از زنان قویدست مى کشد و بچه را به پایین مى راند. حال اگر سر بچه کج قرار گرفته باشد، پبرزنان مجرب آن را درست کرده و شکم زن را با دنبه گوسفند چرب مى نمایند. اگر این اعمال نیز در زایمان تأثیر نکند، براى گریزاندن جن ( مارتو ) شمشیر را نیز از نیام درآورده بالاى سرزائو مى رقصانند، پر جنبه را آورده، در کنار خانه اسبى نر بسته و به شیهه وادار مى کنند، مردان وارد اطاق شده دامن هایشان را با دو دست خود تکان داده و بزرگترها آیاتى از قرآن مى خواستند، جوانترها اسلحه خود را به سر و صدا انداخته و تفنگ شلیک مى کنند ولیکن زنها بر آتش نمک پاشیده اطاق را بهم مى ریزند و حتى گاهى شلاق بر پشت زائو مى زنند. بهرحال براى راندن جن دیرى و زایمان زائو تلاش مى نمایند. گاهى شمنها با قیوز آهنگ نواخته بر زن آب پاشیده و دعا مى خوانند. ممکن است زن از وحشت اینگونه رفتارها سقط جنین کند. برخى مواقع این همه بى تأثیر بوده و زنان نتوانسته اند وضع حمل کنند و با عذاب سرزار رفته اند. سعى مى شود که نگذارند زنان نازا به زنهاى در حال زایمان نزدیک گردند. پس از تولد نوزاد برداشتن او از روى زمین به یکى از زنان مسن که زیاد زاییده باشد محوّل مى شود. آن زن باید به خاطر همدلی، خوش خلقی و منش خوب خود مورد پسند خانواده باشد. زیرا تصور مى شد که هرکس اول باربچه راازمین بردارد به او شبیه خواهد شد. آن زن پسر یا دختر بودن نوزاد را تشخیص داده، مژده مى خواهد و انف را با تبر با زرد پى مى بندد. چنین زنى تا زائو سر پا شود، 4 تا 5 روز کار آن خانه را انجام داده و از نوزاد و زائو پرستارى مى کند. ماما براى زن به عنوان « قالجا » گوسفندى را سر بریده، نوزاد پیراهن مخصوص « ایت کویله ک » مى پوشاند. پس از زایمان ، وقتیکه جفت نوزاد افتاد آن را پاکیزه نموده، دور از چشم دیگران، با دقت در جائى که مردم پا نمى گذارند دفن مى کند، زائو را ششتشو داده مى خواباند و براى گرم نگه داشتن خانه، خوردن شورباى تازه و کسب انرژى او امکان فراهم مى سازد. یک سال بعد که نوزاد آماده راه رفتن مى شود. ماما گوسفندى را ذبح کرده، پیراهنى آورده، از پدر و مادر نوزاد دلخواه خود را خواسته و مى گیرد. به این کار، قزاقها « قالائو » مى گویند. جشن و مراسم مربوط به تولد بسیارند. اولین آنها « جارس قازاق » است. زیرا در این مورد ملاحظه، توقف و حد و اندازه وجود ندارد. قازان (دیگ )در هر خانه چند جا بار مى شود. اگر نو عروس بسلامت زایمان کند، از آش او اهالى آبادى، خرد و کلان، مرد و زن همگى چشیده، گوشت خورده و شوربا میل مى کنند. یکى از آداب و رسوم مربوط به تولد « شلده خانا = چلّه خانه» مى باشد که بلافاصله پس از « جارس قازان » برگزار مى شود. آنرا بعضى جاها « شلده لیک کُوزه تو انتظار چلّه» هم مى گویند. « شلده خانا » از این اعتقاد دینى ناشى شده است که زائوی تنها را از جن و پرى محافظت نمایند. پس از غروب آفتاب براى اینکه تا سپیده دم بیدار مانده از زائو و نوزاد نگهدارى کنند، سه شب آواز خوانده ترانه سروده و با رقص و با آهنگ و خوشى سپرى مى کنند. سپس این رسم به شبهاى خوش جوانان تبدیل شده که به تولد نوزاد اختصاص دارد. جوانان تا بامداد انواع بازیهاى ملى را بازى کرده، آواز خوانده، آهنگ مى نوازند و معما و نغزگوئى مى کنند. در حالیکه جوانان مشغول تفریح و شادمانى هستند، زنانى که عهده دار آشپزى و سفره دارى « شلده خانا » مى باشند، از اینکه نتوانسته اند از گوشت گردن مالى که براى « قالجا » ذبح شده است چیزى بخورند گله و شکایت مى نمایند. زیرا همه زنها ذاتا ً طالب بچه اند. بدین سبب آنان خوردن گوشت گردن چنان مالى را شگون مى شمارند تا مثل همین زن به راحتى زایمان کنند. براى اینکه گله اى نشود یک زن ماهر از گوشت دوازده مهره گردن به همه زنهاى جوان سهم مى دهد. مهره اى را که گوشت آن خائیده شده است به ترکه اى کشیده و بالاى خانه آویخته مى شود. این رسمى است براى اینکه گردن نوزاد زودتر محکم شود. در عرف و عادات قزاقها تولد پسر را بخت یا اقبال شمرده و مى گویند :« برآنکه پسر زائیده آفتاب تابیده است». زیرا پسر صاحب خانه و باعث تداوم خانواده بشمار مى رفته است. رسم شده است که اگر زنى چندین دختر بزاید ،با آرزوى پسر شدن آخرین نوزادش ، بر دختر بچه اسمهائى مثل « اولبولسون=پسر باد » و « اولتوغان =پسرزاد» مى گذارند. سویونشى ( مژده ): تولد نوزاد، مخصوصا ً پسر، براى اعضاى خانواده، پدر و جد ودائیهاى او باعث شادمانى بزرگى بوده است. وقتیکه پدر و جدّش براى امرار معاش بدنبال مال یا شکار مى رفت، سوار بر اسب زین کرده و براى مژده خواستن در صحرا به استقبال او مى رفتند. به عنوان مژده هر آنچه را که مژده خواه طلب مى کرد مى دادند. این امر اگر قبل از هر چیز جبران زحمت آورنده خبر خوش بود ثانیا ً نشانه خویشاوندى بشمار مى رفت.حتّی مشاهده شده است که برخی آقایان لباس تن و زره و آلات جنگى یا اسب زیر پاى خود را به عنوان مژدگانى به فرد خوش خبر هدیه داده اند. این آداب و رسوم غالبا ً به افتخار تولد پسر پس از محرومیّت از فرزند برگزار مى شد. هنگام تولد فرزند، کسى که براى طلب مژده به استقبال پدر، جد و یا دائى ها آمده است، در مورد پسر با عبارت « آت اوستار= اسب نگهدار» و درباره دختر با عبارت « قرق جتى = چهل و هفت » خبر مى داد. عبارت اخیر جلوه اى از اعتقاد مربوط به شیربهاى دختر و تعلق او به « اقوام دیگر= جات جورت » مى باشد. ف. اونقارسنووا، شاعره برجسته قزاق، در شعر خود به نام «بابام قزاق» این رسم را چنین تصویر مى نماید: بابام قزاق اى بسا کودکان را ببوسید، آرزویش آن بوده است جانشینى بیابد. بانگ پسر از خانه چنانچه او بشنید، شتر کشته بهرجشن اسب خود را بتازد. یا اینکه در منظومه « قوزى کورپش – بایان سُولو » وقتیکه پیرزن الکن براى مژده گرفتن از قاراباى مى گوید: خان قاراباى،کسی نیست ازجنابت خوشبختتر، بیاد آور، شکرکنان، خداوند را بى همسر. از ضجه اش توبودى پیوسته در انتظار، بانوى تو بزاده چون مهر و مه یک دختر... در عمر تو چراغى است همانا او فروزان، گربدهى اسبت را به این الکن چه بهتر! قاراباى دنیا پرست که از دخترزائى زنش خشنود نبود، بجاى مژدگانى دادن، پیرزن را با تازیانه هفت تاب دندانه دارش زیر کتک گرفته و سرش را مى شکند. شاعر بدین وسیله خسّت قاراباى سیاه دل، خشن و بى رحم را آشکار مى سازد. نشان دادن نوزاد به جد، دائى و یا پدرش و گرفتن « کورومدک = رونما » رسمى است که از دیر زمان در بین مردم رواج یافته است . جدّى که از بدست گرفتن فرزند غرق شادى شده است، با این عبارات: اى امید حقّ من، آى امید پاک من! اى ساعد نوباوه ام ، چون عسل. آبادیت پر بباد ، اى ساعدم ،ازحشم! بگفته جدّ خود،ای ساعدم ، کن عمل! ای امید حقّ من،آی امید پاک من! ای ساعدم می باشد این نیای تو کهن، خودت برو،ای ساعد،هیزم ها راجمع بکن! سحرگهان برخاسته ، بدون هیچ کاهلی، برف روبیده سعی بکن... درحقّ او دعای خیر نموده پیشانی او را مِی بوید.برای م‍ژدگانی بر اسب نشاندن ویا شاپان=خلعت پوشاندن رسمی قدیمی است.


بنیان های هویت ملی و تاریخی و اسطوره های قزاقستان: 

     قزاقستان بزرگترین کشور آسیای مرکزی است و قزاقها از قبایل ترک و مغول محسوب می شوند که در قرن اول پیش از میلاد به این نواحی کوچیده اند. در قرن ششم میلادی خاقان های ترک بر این نواحی حکومت می کردند و نوعی فدراسیون بین آنان وجود داشت. این خان نشین که بر اساس اتحاد آزادانه قبایل چادر نشین به وجود آمده بود، تا قرن هشتم دوام یافت. از قرن دهم تا دوازدهم، قراخانیان (ایلک خانیان) بر بخشهای جنوبی قزاقستان حکومت می کردند. در اوایل قرن سیزدهم قراختاییان بر این ناحیه دست یافتند ولی حکومت کوتاه مدت آنان توسط مغول ها بر چیده شد. 

اگر چه مغول ها از 1219 تا 1447. م بر این نواحی حکومت کردند، امّا نقش اصلی را در تاریخ این کشور ترکانی ایفا کردند که در دستگاه اردوی سفید و اردوی زرین خدمت می کردند. بعد از مغول ها دو نیروی جدید ترک در این ناحیه ظهور کردند: تا تارهای نوگای از اردوی زرین و ازبکها. 

در قرن پانزدهم بخشی از قزاقهایی که در اثر حمله ی ازبکها و نوگای ها به مغولستان پناهنده شده بودند به نواحی اطراف رود های چو و تالاس بازگشتند و هسته ی حکومتی را تشکیل دادند که بعدها به خان نشین قزاق معروف شد. این حکومت در اواخر قرن پانزدهم اقتداری به هم زده بود و قلمرو آن تا بخش وسیعی از دشت قبچاق که سابقاً در دست ازبکها بود گسترش می یافت. در اوایل قرن شانزدهم اکثر قبایل از جمله قپچاق ها، نایمانها، اوسونها ودولات ها تحت فرماندهی مشترک قاسم خان با یکدیگر متحد شدند. در این دوره ی کوتاه که تنها از سال 1511 تا 1518 دوام یافت، آرامشی نسبی میان قزاقها برقرار بود. تقسیم قدرت نهایی آنان در اوایل قرن هفدهم به تشکیل سه خانات مستقل قزاق منجر شد:خانات بزرگ در سیمرچی، خانات کوچک بین دریای آرال و دریای خزر و خانات میانه در استپ مرکزی. 

در سال 1758 منچوهای چینی اویروتها را سرکوب کردند و بخش های شرقی قزاقستان را به تصرف خود در آوردند. مقارن همین ایام قزاق ها به روسیه پناه بردند و خانات کوچک در سال 1731، خانات میانه در سال 1740 و بخشی از خانات بزرگ در سال 1742 به تحت الحمایه روسیه تبدیل شدند. ارتباط با روسها که از قرن شانزدهم آغاز شده بود به تدریج گسترش یافت و قزاقها رفته رفته تحت سلطه روسیه در آمدند. از اوایل قرن نوزدهم امرای این خان نشین ها نیز خلع ید شدند و روسیه خود اداره ی مستقیم این نواحی را در دست گرفت. 

از قرن هفتم تا قرن نهم اسلام در میان بخشی از مردم ساکن قزاقستان بخصوص در نواحی جنوبی تا حدودی رواج یافته بود. در طول قرن شانزدهم نیز اشراف و بزرگان قبایل بیشتر تحت تأثیر نوگانها که در این زمان با قزاقها متحد شده بودند، به اسلام گرایش پیدا کردند، اما اکثر قبایل چادر نشین همچنان نسبت به اسلام بی اعتنا بودند. در طول قرن نوزدهم کلیه ی قزاقها به تدریج اسلام را پذیرفتند. 

در سال 1854 روسها در ورنی(آلما آتای کنونی )پادگانی ایجاد کردند و به دنبال آن روسها کم کم به قزاقستان مهاجرت کردند. پس از آنکه الکساندر دوم در سال 1861 سرفها را آزاد کرد، تعداد زیادی از کشاورزان اوکراین و روسیه نیز به قزاقستان مهاجرت کردند. در پی حضور گسترده ی روسها در قزاقستان نفوذ فرهنگی آنان در میان مردم این سرزمین نیز آغاز شد و بسیاری از اشراف قزاق در سطح عالی از آموزش و فرهنگ روسی برخوردار شدند. قزاق ها بر خلاف ازبکها که دارای میراث فرهنگی عظیمی بودند، فرهنگی عشیره ای و ایلاتی داشتند که مکتوب نبود و عمدتاً سینه به سینه نقل می شد و در نتیجه آنان به شدت مقهور فرهنگ روسی شدند و به هوا خواهی و ترویج آن پرداختند. اما این علاقه و احترام به روسها دیری نپایید و با تصاحب بهترین و مرغوبترین زمینهای قزاقستان توسط روسهای مهاجر، انزجار عمیقی در میان مردم بومی به وجود آمد. در قیام بزرگی که در سال 1916 در اعتراض به قانون سرباز گیری از آسیای مرکزی به وقوع پیوست، تعداد زیادی از روس ها کشته شدند و به اموال آنان نیز خسارات زیادی وارد آمد. 

با وقوع انقلاب اکتبر در روسیه، در این سرزمین نیز جنگ داخلی میان ارتش سرخ بلشویکها، ارتش سفید به رهبری کولچاک و ملی گرایان به رهبری حزب آلاش اوردا در گرفت که در نهایت به پیروزی بلشویکها منتهی شد. حکومت شورا ها در سال 1920 در این کشور استقرار یافت و در 26 اوت همین سال جمهوری خود مختار قرقیز در چارچوب جمهوری متحد شوروی سوسیالیستی روسیه به وجود آمد. (روسها پس از تصرف قزاقستان برای جلوگیری از تداخل اسامی قزاقهای قزاقستان با قزاقهای اوکراین، آنان را قرقیز می خواندند و قرقیزها را قره قر قیز می نامیدند. در سال 1925 اسامی واقعی هر یک از این ملیتها احیاء گردید).

پس از تعیین محدوده ی قومی در سالهای 1924 و 1925، ایالات سمیرچی و سیحون که در ابتدا بخشی از جمهوری خود مختار ترکستان را تشکیل می دادند به جمهوری خود مختار قرقیز (قزاق) واگذار شدند، زیرا بخش عمده جمعیت این مناطق قزاق بودند. در سال 1925، جمهوری خود مختار قرقیز رسماً به جمهوری خود مختار قزاق تغییر نام داد. پس از آن ایالت خود مختار قراقالپاق نیز به قلمرو جمهوری خود مختار قزاق افزوده شد ولی در سال 1932 به جمهوری خودمختار تبدیل گردید و به مالکیت ازبکستان در آمد. در سال 1936، جمهوری خود مختار قزاقستان به جمهوری تبدیل شد. 

در دهه ی 1930، قزاق های که عادتاً به صورت کوچ نشین زندگی می کردند، به اجبار سکونت داده شدند. در طی اسکان اجباری قزاقها حدود یک میلیون نفر در اثر مخالفت با این برنامه و گرسنگی جان سپردند. در دهه ی 1950 آزمایشات مکرر هسته ای خاک قزاقستان را به شدت آلوده ساخت. در اثر برنامه های توسعه ی اقتصادی قزاقستان، مهاجرت روسها و اوکراینی ها به این کشور به شدت گسترش یافت و اسلاوهای مهاجر در طی دهه های 1950 و 1960 به اکثریت مطلق ساکنین این جمهوری تبدیل شدند. 

با آغاز زمامداری گورباچف و اجرای سیاست فضای باز سیاسی یا گلاسنوست در نیمه دوم دهه 1980، دین محمد کونایف، رهبر حزب کمونیست قزاقستان که از دوستان قدیم برژنف به شمار می رفت، در سال 1987 از کار بر کنار شد. با انتخاب گنادی کولبین به ریاست حزب کمونیست قزاقستان که روس بود، تظاهرات گسترده و خشونت آمیزی در شهر آلما آتا صورت گرفت. معترضین خواستار انتخاب یک قزاق به ریاست حزب کمونیست این جمهوری بودند. در سال 1989 وی از کار بر کنار شد و نور سلطان نظر بایف جانشین وی گردید. در آوریل 1990، نظر بایف از سوی شورای عالی قزاقستان به عنوان اولین رییس جمهوری این کشور برگزیده شد. در ماه مارس این جمهوری حق حاکمیت ملی خود را اعلام نمود. در ماه اوت 1991، در حالی که نظربایف آماده بود تا پیمان جدید اتحاد را که به عمر شوروی در قالبی جدید ادامه می داد، امضاء کند، کودتای نافرجام مسکو پیش آمد و پس از آن این جمهوری نیز از شانزدهم دسامبر 1991 راه استقلال کامل را در پیش گرفت. 

در اولین انتخابات عمومی و آزاد ریاست جمهوری که در اول دسامبر 1991 برگزار گردید، نظر بایف با 8/98 درصد آراء برگزیده شد و این در حالی بود که وی تنها کاندیدای این دوره بود. با تصویب قانون اساسی جدید، در سال 1993، شورای عالی قزاقستان که اعضای آن در دوران حکومت شوروی انتخاب شده بودند، رأی به انحلال خود داد و انتخابات مارس 1994 طبق قانون اساسی جدید برگزار شد.


نمادها و اسطوره های قزاقستان:

نشان ملی جمهوری قزاقستان که در سال ۱۹۹۲ میلادی به عنوان نشان رسمی این کشور انتخاب شد. شکل دایره ای آن نشان زندگی و جاودانگی است ، شنیراک نشان خوب بودن خانواده و صلح است و نشان دارای دو رنگ زرد و آبی است زرد رنگ نور و نشان آینده روشن مردم قزاقستان و آبی رنگ آسمان و نشان اشتیاق به صلح و وحدت مردم قزاقستان است و در زیر آن هم نام قزاقستان نوشته شده است این نشان جایگزین نشان رسمی جمهوری سوسیالیستی قزاقستان شوروی (۱۹۳۶–۱۹۹۱) گردید.

زندگینامه نورسلطان نظربایف 

نورسلطان نظربایف در سال 1940 در قریه چیمولگان منطقه کاسکیلین ولایت الماتا در جمهوری قزاقستان در شوروی سابق به دنیا آمد. وی در سال 1967 مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی متالورژی اخذ کرد و در همین رشته مشغول کار شد.نظربایف در سا ل 1969 رهبری شعبه صنایع کمیته شهری حزب کمونیست اتحاد شوروی را در تیمیرتاو بر عهده گرفت.وی در سال 1979 به کمیته مرکزی حزب کمونیست قزاقستان پیوست و در سال 1984 به عنوان رئیس شورای وزیران جمهوری شوروی سوسیالیستی قزاقستان انتخاب شد. نظربایف همچنین به عنوان نماینده دوره نهم شورای عالی اتحاد شوروی انتخاب شده بود. وی از فوریه تا آوریل سال 1990 ریاست شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی قزاقستان را بر عهده داشت. در ماه آوریل سال 1990 نظربایف در اجلاس شورای عالی جمهوری شوروی قزاقستان به عنوان رئیس جمهور قزاقستان انتخاب شد. پس از فروپاشی شوروی، در دسامبر سال 1991 نظربایف در اولین انتخابات سراسری ریاست جمهوری قزاقستان با کسب 98.7 درصد آراء پیروز شد و در آوریل سال 1995 در همه پرسی سراسری، دوره ریاست جمهوری او تا سا ل 2000 تمدید گردید. در سال 1999 در انتخابات قبل از موعد ریاست جمهوری، نظربایف 79.78 درصد آراء را بدست آورد و یکبار دیگر رهبری کشورش را بر عهده گرفت. در ماه دسامبر سال 2005 نظربایف در انتخابات 91.15 درصد آرای رای دهنده گان را بدست اورد و بار دیگر به عنوان رئیس دولت انتخاب شد.نظربایف در سال 1997 پایتخت کشورش را از آلماتی به شمال به شهر آق ملا، که بعدا به نام آستانه معروف شد، انتقال داد.وی در سال 2007 پارلمان قزاقستان را منحل کرد و در آگوست همان سال انتخابات پیش از موعد برگزار کرد.نور سلطان نظربایف آوریل سال 2011 در انتخابات ریاست جمهوری قزاقستان 95.6 درصد آرا را بدست آورد و برای یک دوره 5 ساله به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. 

یکی از شخصیتهای مهم برای قزاقستان آبرای آلتین سرین( ۸۹-۱۸۴۱) از نویسندگان و اندیشمندان بزرگ این قوم است که به ابلاغ الفبای قزاق برپایه خط سیریلیک روسی پرداخت ولی الفبای او عمومیت نیافت و تا زمان ایجاد حکومت شوروی سابق خط ادامه یافت و روس ها پس از تصرف هر ناحیه مسلمان نشین خط آن را تبدیل به لاتین و در آخرین مرحله درسال ۱۹۳۹ از لاتین به روسی تبدیل گردید و هم اکنون خط، همان خط سیریلیک با ۴۲ حرف می باشد. 



گروه و جنبش های اجتماعی قزاقستان:

دفتر هماهنگ کننده ی ضد تروریزم وابسته به برنامه دیپلماتیک ایالات متحده در قزاقستان اسامی این گروه ها را به عنوان گروه های ممنوعه که در قزاقستان فعال هستند معرفی می نماید:


1. The Islamic Movement of Uzbekistan,

2. Hizb ut-Tahrir al-Islami, 

3. Jamaat of Central Asian Mujahedins, 

4. Islamic Party of Eastern Turkestan, 

5. Kurdistan Workers Party,

6. Boz Kurt,

7. Lashkar-e-Toiba,

8. Social Reforms Society (in Kuwait),

9. Asbat an-Ansar (in Israel), 

10. Al-Qaeda,

11. Taliban,

12. The Muslim Brotherhood.


در خصوص فعالیتهای سیاسی احزاب درون ساختار سیاسی قزاقستان نگاهی جامع ارائه شده و احزاب این کشور معرفی می گردند:

شکل گیری جریان های سیاسی و گروهی در قزاقستان ریشه در تاریخ این مرز و بوم دارد، ولی تفاوت های زمانی ومکانی چگونگی موجویت و ظهور چنین گروه ها و جریان ها را تحت تاثیر قرار داده تا باعث تغیر چهره و رویکرد همچو تحرکات در محدوده های نوین شده است، با صرف نظر از دوران های بسیار دور تاریخی سیاست های باز گوربا چف آخرین رهبر شوروی سابق بهترین فرصت بود تا تحرکات خاموش خود را سامان ببخشد و برای رهایی از چتر واحد (شوروی) آماده شوند.

به هر ترتیب، قزاقستان در پی کسب استقلال با داشتن منابع سرشار زیرزمینی و انبار سلاح های هسته ای یکباره مورد توجه جهانیان قرار گرفت.این در حالیست که شوروی و هم جانشین آن ( روسیه امروز) بصورت فعال در صحنه تعاملات بین المللی حضور نداشت مبنی بر آن رهبری قزاقستان بنابر صلاح دید، با ارزش های ایدئولوژیکی کمونیزم کم کم وداع گفته و راه جدید ( تمایل به غرب) را درپیش گرفت. پس از برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری قزاقستان، اصلاحات دموکراتیک درین کشور شکل گرفت تا اینکه در سال ۱۹۹۳م قزاقستان موفق به تدوین قانون اساسی شد. مبتنی بر همین قانون اساسی شهروندان قزاقستان منبع اقتدار ملی و صاحب حقوق مدنی و آزادی های دموکراتیک شناخته شدند.

در قانون اساسی قزاقستان حقوق مجامع، احزاب و جنبش ها تضمین گردیده و تنها گروههای که به تعصبات نژادی، ملی گرایانه و یا مذهبی دامن میزند وهمچنان گروههای که تصمیم به از میان بردن و تعویض قانون اساسی دارد ازین قانون مستثنی میباشد.به مینگونه  احزاب سیاسی مجاز نیستند که بر اساس دین و مذهب تشکیل شوند، و مجامع وانجمن های مذهبی نیز نباید اهداف سیاسی داشته باشد. در روشنایی همین زمینه حقوقی ناشی از قانون اساسی کشور بود که تشکیل احزاب مشروعیت یافت و احزاب که پس از استقلال قزاقستان عرض وجود کرده بودند رسمیت یافت.

لازم به ذکر است که شکل گیری احزاب در ابتدأ شکل گروهی و یا ملی گرایی داشت،چون قزاقستان یکی از جمله کشورهای کثیر الملۀ، جهان است،  روسها بعد از قزاقها اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل میدهد، برهمین اساس ابتدأ تحرکات ملی گرایی از جهش خاص برخوردار بود، حزب آلاش که در جنوب قزاقستان فعال است، یکی از نمودهای مهم ملی گرایی قزاق است، و برخلاف حزب وحدت (اسلاوها) درمیان روسها در پاسخ به ملی گرایی قزاقی هسته ګذاری شد، با توجه به همین اوضاع شخص نظربایف از درایت سیاسی خویش در جهت رفع همچو معضل اقدام کرد، اما قبل از آن به بیان الگوی ملی گرایی دیگری در جامعه نو ظهور قزاقستان مقارن کسب استقلال کشور و  بعدها میپردازیم.

 در شهر آلماتا مرکز اسبق قزاقستان که روسها بیشتر از قزاقها به چشم میخورند، دو حزب ملی گرا به نام ادینستوو (وحدت) درمیان اسلاوها و آذات (آزادی) درمیان قزاقها به ثبت رسیده است. ادینستوو بیشتر یک جنبش است تا حزب سیاسی و در واکنش به توسعه گرائی های ملی گرایانه قزاق ها ایجاد شده است. برخی از غیر اسلاوها نیز که از این تهدید مشترک ( توسعه قزاق گرایی) نگران هستند به آن پیوسته اند! ولی حزب آذات برگسترش زبان قزاقی تاکید دارد، هر دو حزب می کوشند زبان مورد حمایت خود را توسعه دهند و هر یک دیگر خود را بهره گیرنده از امتیازات ویژه قومی میدانند. حزب آذات باحزب ملی گرای ژلتو کسان و نیز حزب دموکراتیک ملی و حزب جمهوری خواه را ایجاد کرد، حزب وحدت خلق نیز که اساساً یک جنبش اجتماعی – سیاسی است، میانه  رو و مخالف ملی گرایی افراطی میباشد. این حزب خواستار ایجاد و بهبود هماهنگی روابط قومی در قزاقستان میباشد، هر چند به گروههای سیاسی کم و بیش اجازه فعالیت سیاسی داده شده است، ولی عملاً قدرت در دست نخبگان پیشین است.

شکی نیست که منبع اصلی اقتدار در قزاقستان نخبگان پیشین و شخص رئیس جمهور است، اما جوامع بسته و تازه وارد به عرصه حقوق و آزادی های دموکراتیک علاوه بر آنکه استعداد رقابت سالم و یا تشکیل نهادهای رهبری کنند فراگیر سیاسی را ندارد. بلکه در اکثر مواقع و موارد فورمول های کاری گروهای احساساتی ناشی از آزادی های مفرط سیاسی موجب از هم گیسختگی و انفجار اجتماعی و سیاسی را هم فراهم می کند. بنابر آن باید دستیابی به حقوق سیاسی و رقابت فراگیر جهت نیل به قدرت سیاسی را در وسعت و گستردگی فرهنگ سیاسی و دموکراتیک جستجو کرد که این آمال بیشتر از هربهای دیگر زمان میگیرد .  هدف از اعمال محدودیت ها از سوی رژیم حاکم، حفظ و تحکم وحدت ملی، ترویج وفاق سالم اجتماعی، زنده گی مسالمت آمیز ذات البینی درمیان اقوام مذاهب و ادیان موجود در قزاقستان و دست یافتن به رفاه اجتماعی و اقتصادی است، اما تعبیر مخالفین از عملکرد دولت به مفهوم سرکوبی و سانسور صدای مخالفین و طرد ایشان از صحنه سیاسی کشور است.درین اواخرمجلس قزاقستان لایحه راتصویب کرد که به فعالیت های لجام گسیخته گروهای رادیکال نقطه پایان خواهد گذاشت.

مجلس نمایندگان قزاقستان لایحه محدودیت یا ممنوعیت گروها و احزاب افراطی را تصویب کرده است این لایحه از رسانه های جمعی هم به عنوان یکی از منابع تبلیغ افراط گری نام می برد. مطابق این لایحه فهرستی از گروهای تندرو و اعضای آنها تهیه می شود و ستره محکمه درباره آنها تصمیم خواهند گرفت. گروه های مدافع حقوق بشر در قزاقستان میگویند افراط گری درین لایحه بطور دقیق تعریف نشده و دولت میتواند گروهای مذهبی و شهروندان را با استناد به آن تحت تعقیب قرار دهد.

این لایحه زمانی تصویب شد که مشکل افراط گرایی فضای سیاسی منطقه را دگرگون ساخته و ثبات کشور را تهدید میکرد، بنابر موجودیت تحرکات بالقوه در قزاقستان احتمال چنین طرز تفکر بعید نبود، یکی از عوامل تصویب همچو لایحه محدود کننده :هم درک همین مطلب بود. باوجود تمام این سختگیری ها، درین اواخر دولت قزاقستان نسبت به آزادی های دموکراتیک از خود نرمش نشان داده و وعده اصلاحات در چگونگی نحوه ثبت احزاب سیاسی و حضور ایشان در صحنه سیاسی کشور را داده است.

مرات تاژین وزیر امور خارجه قزاقستان در نشست سازمان امنیت و همکاری اروپا در ماردید وعده داد که با وارد کردن تغییرات در زمینه های حقوقی و سیاسی قزاقستان، راه و رود احزاب مخالفت را غرض مشارکت ایشان در پروسه سیاسی کشور تسهیل خواهد کرد وی وعده داد که، « اصلاحات ایجاد شده در قانون انتخابات شامل برقراری مکانیسمی (میکانیزم) است که تضمین میکند مجلس دست کم دارای دو حزب سیاسی باشد، با برقراری میکانیزم جدید حداقل یک حزب قادر شود تا موانع ۷ در صدی را پشت سر بگذارد ( شرط و رود به مجلس کسب ۷ در صد آراء عمومی و مصلحت ها است) علاوه بر آن اصلاحات جدید در قانون احزاب سیاسی، دست کم تعداد اعضای را که یک حزب باید جهت ثبت در وزارت دادگستری( وزارت عدلیه) دارا باشد، از ۵۰۰۰۰ به ۴۰۰۰۰ عضو کاهش داده و به مهلت مورد نیاز جهت ارائه مدارک ثبت را که در گذشته به مدت ۲ ماه از زمان تاسیس حزب بوده اکنون به چهار ماه افزایش داده است.

در صورت اجرای وعده های داده شده بشکل قانونی آن علاوه بر آنکه ما شاهد احزاب فعال و تحرکات خورد و بزرگ زیادی هستیم، سیاست در قزاقستان رونق تازه خواهد ګرفت واز حالت یکنواخت به شکل پویا و متحرک آن تغییر جهت خواهد کرد.

به هر حال درین جا لازم است تا به معرفی احزاب سیاسی قزاقستان حتی الامکان بپردازیم اما قبل از آن مقدماً باید بگویم که « پس از استقلال قزاقستان احزاب متعددی با اهداف و مرامهای متفاوت به ثبت رسیده و شروع به فعالیت کردند هر چند تعدادی از آنها به دلیل عدم مقبولیت عام و یا عملکرد مغایر با برنامه های از پیش اعلام شده ئی خود پس از مدتی تعطیل و یابه فراموشی سپرده شدند. در مقابل، تعداد دیگری از احزاب به سرعت ترقی کرده و بطور فعال در صحنه های سیاسی کشور همچون انتخابات پارلمانی ظاهر شدند.

در اوایل سال ۲۰۰۱م ۹ حزب سیاسی با اقتدار بطور رسمی ثبت نام کردند، در کنار این احزاب نزدیک به ۳۰۰ حرکت احتمالی وجود داشتند که در ذیل به مهمترین آنها اشاره میشود.

۱ـ حزب سوسیالیست قزاقستان (SPK)

آنگونه که از نام آن هویداست حزب سوسیالیست قزاقستان در واقع همان حزب کمونست قزاقستان است .در کل وقتیکه اتحاد شوروی فروپاشید واژه سوسیالیست بجای کمونست به نحوه کار برد پیدا کرد، بدون اینکه این حزب در جغرافیای سیاسی قزاقستان به گونه دیگر مطر ح  شود، دیگر کدام تغییری کیفی در اهداف آن وارد نشد.

 این حزب در خزان سال ۱۹۹۱ بر ویرانه های حزب کمونست ایجاد گردید، اعضای آن در ارگان های اجرایی شهر ها و مناطق جمهوری فعالیت داشته و دارای ۱۴۰۰ سازمان محلی در سطح کشور و ۶۵هزار عضو است این حزب اهداف سوسیالیستی را دنبال میکند و ضمن تاکید بر ارزشهای انسانی و عدالت اجتماعی خواهان همبستگی و اتحاد بین مردم میباشد. برنامه آن با توجه به حاکمیت طولانی حزب کمونست به نحو فزاینده ای مورد توجه اقشار مختلف جامعه میباشد و در تلاش است با سازمانهای بین المللی سوسیالیست ارتباط برقرار کند. برنامه آن بیشتر روی مسایل اقتصادی متمرکز است وحمایت از کارگران را سرلوحه کار خود قرار داده است.

قابل یاد آوری است که اداره این حزب را روسها یا قزاقهای روس شده به عهده دارد. « و در انتخابات پارلمانی سال ۱۹۹۴ هشت (۸) کرسی را از آن خود کرد.

۲ـ کنگره خلق قزاقستان :

می دانیم که در اوایل احزاب سیاسی به دو اساس شکل میگرفت یکی ملی گرایی و دوم تحت تاثیر ارزش های ایدئولوژیکی کمونستی، کنگره خلق قزاقستان نیز میتوانند در شمار احزاب به حساب آید که متاثر از ارزش های کمونستی بوده و اهداف این حزب انعکاس دهنده مظاهر بشر دوستانه به شکل توده ئی و کمونستی است. اگرچه این حزب بعد از استقلال قزاقستان عرض اندام کرده، اما تاسیس کنګره خلق بر بنیاد اهداف اجتماعی ناشی از خواست مردمی بیانګرتاثیر پذیری جامعه قزاقستان از ارزش های است که بیشتر از یک عمر در تاروپود آن جا دارد.

 کنگره خلق قزاقستان پس از استقلال در اواخر دیسمبر سال ۱۹۹۱م شکل گرفت و درمیان موسسین این حزب از روسای حنبش ضد سلاح هسته ای « نوادا – سمی پالاتینسک» و جنبش اقتصادی « آرال – قزاقستان – آسیا» میتوان نام برد.

تعداد اعضای آن حدود ۳۰ هزار نفر بر آورد میشود و کمیته های حزب تقریباً در تمام سازمانهای جمهوری دایر شده است . اعضای آن در ارگانهای اجرایی و قانونگذاری حضور دارند. رئیس این حزب آقای اولجاس سلیمانوف شاعر، نوسینده معروف و از چهره های سرشناس فرهنگی قزاقستان است. این حزب از محیط زیست، فعالیت اقتصاد آزاد،توسعه و رشد موسسات بازرگانی حمایت می کند و با تمام نیروهای دموکراتیک ارتباط دارد، و خود را به عنوان نماینده همه گروه های قومی قزاقستان مطرح کرده است. و همچنان این حزب با اشتراک در فعالیت های انتخاباتی سال ۱۹۹۴ پارلمان قزاقستان توانست ۹ کرسی مجلس را از آن خویش کند.

۳ـ اتحادیه وحدت مردم قزاقستان (PUP)

اگرچه بنیانگذران این حزب آنرا حزب سیاسی عنوان نمی کنند اما با توجه به محتوای آن هر گز نمی توان حزب نبودن آنرا انکار کرد، زیرا هم اکنون (PUP) یگانه حزب است که تمام اختیارات کشور را بدست دارد و منبع اصلی قدرت هم در قزاقستان محسوب میشود. ولی اینکه چرا از حزب بودن آن چشم پوشی میشود و بنام اتحادیه قابل شناخت. به پارا گراف باید  ذیل توجه شود .

به موجب قانون اساسی قزاقستان از آنجایکه رئیس جمهور نمی تواند عضو حزب سیاسی باشد لذا نظر بایف در سال ۱۹۹۳ م به منظور داشتن موقعیت مناسبت در صحنه یی سیاسی و انتخابات این اتحادیه را با اهداف کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی بنیان نهاد.

در اولین کنگره این اتحادیه که با حضور بیش از ۲۵۰ نفر سیاستمداران، دانشمندان، هنرمندان و ارباب مطبوعات در شهر آلماتی برگذار گردید، اهداف و دیدگاههای این اتحادیه مطرح شد. از جمله مهمترین این دیدگاها ثبات بخشیدن به اوضاع اجتماعی و سیاسی، برنامه ریزی اساسی برای بازسازی اقتصاد، حمایت از اداره امور توسط ریاست جمهوری، رفع موانع دموکراتیک ایجاد طبقه یی متوسط در جامعه، حمایت از تعدیل اقتصادی وبازنشتگان و کودکان بی سر پرست، دانش آموزان و دانشجویان ایجاد فضای مناسب برای رشد اجتماعی و معنوی افراد و همکاری با ارگانهای دولتی جهت مبارزه با گروههای فاسد اجتماعی و  مافیا بوده است. 

این اتحادیه تمرکز گرا، مخالف ناسیونالیزم افراطی و حامی توازن نژادی واجتماعی است.

با توجه به اهداف فوق اتحادیه وحدت مردم قزاقستان قادر شده تا جایگاه خویش را درمیان قاطبه ملت قزاقستان باز کند. روی همین ملحوظ است که از ابتدا الی اکنون یگانه حزب تصمیم گیرنده و تاثیر گذار بر جریانات سیاسی این کشور میباشد. نتایج انتخابات سال ۲۰۰۷م نشان داده که موقعیت سیاسی این حزب تحت رهبری نور سلطان نظر بایف با گذشت زمان قوی تر شده است، پیروزی ۸۸ در صدی حزب طرفدار رئیس جمهور خود گویای این ادعا میتواند باشد.

۴ـ حزب جمهوری خواه آذات(RP-A) :

این حزب از شمار احزاب است که بعد از استقلال در صحنه سیاسی قزاقستان حضور یافت، البته احزاب خورد و بزرگ که در اثر یکجا شدن آنها حزب جمهوری آذات ( آزاد) تشکیل شد. قبلاً شکل گرفته بودند، ولی نسبت تاثیر گذاری اندک نمی توانستند در جامعه سیاسی این کشور ایفای نقش کند، بدین لحاظ بود که احزاب خورد و کوچک دست چپ با یکدیگر مدغم شدند، تا اینکه قادر شوند جای خویش را در نظام سیاسی قزاقستان تثبیت کنند، که هنوز چنین چیزی، در مجموع برای تمام احزاب مخالف قابل دستیابی نبوده و نیست، این حزب مبنی بر اهداف دموکراتیک بنایافته که جزئیات آنرا چنین تذکر میدهیم. این حزب در سال ۱۹۹۲م از اثر ادغام سه حزب ناسیونالیست مخالف به نامهای جنبش آذات( آزادی)، حزب جمهوری خواه و حزب دموکراتیک ملی ژلتوکسان تشکیل شد.

اهداف حزب بطور عمده حمایت از انتقال صلح آمیز جمهوری قزاقستان به یک کشورمستقل دموکراتیک به عنوان عضوی از جامعه یی جهانی،حمایت از استقلال و اتحاد ملل، ایجاد جامعه مستقل بر اساس حفظ و حمایت از حقوق و آزادی های فردی، فراهم آوردن و ایجاد شرایط مادی و معنوی به منظور رشد و شگوفایی استعداد ها میباشد، در خصوص سیاست خارجی، این حزب معتقد به یک ارتش ملی مستقل و جلوگیری از آزمایشات هسته ای و مخالف گسترش سلاحهای میکروبیولوژیک میباشد. همچنین این حزب معتقد به حق بهره برداری مساوی و برابر از همه منابع و ثروتهای طبیعی برای تمامی ملیت های ساکن جمهوری میباشد.

۵ـ حزب کمونست قزاقستان (CPK)

یادآوری می شود که در اوایل استقلال جمهوری قزاقستان فعالیت حزب کمونست به تعلیق درآمد وحزب سوسیالیست جای آنرا گرفت، ولی با گذشت زمان حزب کمونست به اثر مساعی یکتعداد وفاداران قدیمی این حزب دوباره جان گرفته و به عنوان یک حزب سیاسی درین کشور به ثبت رسید که طبق ذیل به جزئیات آن میپردازیم :

 حزب کمونست که فعالیتش از اگست سال ۱۹۹۱ معلق گردیده و منحل شده بود، مجدداً در سال ۱۹۹۴ ماه مارچ به همت تعداد از کمونست های قدیمی و وفادار احیا گشت و به ثبت رسید.رهبران این حزب پس از مصوبه ی دومای روسیه در خصوص احیای مجدد شوروی در حمایت از آن در استانهای مختلف این کشور سخنرانی نمودند که این امر واکنش شدید دادستانی کل قزاقستان را در پی داشت. بدین لحاظ به وزارت عدلیه پیشنهاد نمود که به علت فعالیتهای مغایر با قانون اساسی و سایر قوانین کشور توسط این حزب، از ادامه فعالیت حزبی آن جلوگیری شود. لازم به ذکر است که در فصل اول آئین نامه حزب کمونست بر احیای نظام سوسیالیستی ایجاد مجدد شوروی سابق تاکید گردیده است که با مفاد قانون اساسی و تمامیت ارضی قزاقستان مغایرت دارد.  لوی څارنوالی قزاقستان پیشنهاد نمود تنها در صورتی اجازه فعالیت مجدد به این حزب داده شود که آئین نامه مربوط به آن بر اساس قانون اساسی قزاقستان اصلاح شده و از انجام اعمال مغایر با قوانین این کشور نیز خودداری نمائید.

۶ـ حزب خلقی ـ تعاونی قزاقستان :

این حزب که در اواسط دهه اخیر قرن ۲۰ وارد عرصه فعالیت های سیاسی در قزاقستان شد بیشتر بر اساسات بشر دوستانه استوار است، طوریکه از نام پیدا است حمایت ازعموم مردم این کشور اعم از کسبه کار، دهقان، کارگر وغیره در صدر دساتیر فعالیت های حزبی آن قرار دارد.

 این حزب در ۲۰ فبروری ۱۹۹۵م در وزارت دادگستری قزاقستان(عدلیه) به ثبت رسید، و در ۱4 استان کشور شعبات خود را دایر نمود  و در ۲۱۰ ناحیه در سراسر جمهوری آنرا ثبت کرده است در مجموع ۱۲۳۳شعبه محلی دارد. بطور عمده مسایل سیاسی و اجتماعی، نظیر حمایت از روستاییان و کارمندان، مالکیت خصوصی زمین، سیاست زبان در جمهوری و روابط بین ملیتها مورد توجه و از اهداف این حزب میباشد.

از دیگر اهداف و برنامه های این حزب بالا بردن سطح زنده گی مردم، حمایت اجتماعی از آنان، بهبود بخشیدن به شرایط کار و زنده گی در روستا ها و – اعلام شده است. روستائیان کشور در وضعیت دشوار اقتصادی به سر می برند و از این رو نسبت به مسایل سیاسی چندان علاقه ای نشان نمی دهند و این در حالیست که نصف جمعیت را روستائیان تشکیل میدهند. و بدون مشارکت آنها اجرای اصلاحات بی معنی خواهد بود. این حزب طرفدار اقتصاد بازار آذاد با تمایلات اجتماعی است. همچنین مخالف افراط گرایی و استبداد در صحنه یی سیاسی کشور بوده و معتقد است باید از طریق مسالمت آمیز و نزدیک نمودن نقطه نظرات، مسایل اجتماعی و اقتصادی کشور حل گردد.

۷ـ حزب مدنی قزاقستان :

این حزب در سال ۱۹۹۸تاسیس شد و به دنبال تقویت نظام دولتی و بهبودی در بخش رفاه اجتماعی است این حزب نزدیک به (۴۰۰۰۰)چهل هزار نفر عضو دارد.

۸ـ حزب کشاورزی (زراعتی) قزاقستان :

این حزب در سال ۱۹۹۹ در شهر آستانه با هدف حمایت از زارعین وتلاش در جهت آماده سازی مالکیت خصوصی اراضی تشکیل شد. رهبر این حزب ( رودین مادتیف) و از طرفداران سرسخت نورسلطان بایف رئیس جمهور این کشور است تعداد اعضای آن حدوداً ( ۲۵) هزار نفر است.

۹ـ حزب آلاش :

در سال ۱۹۹۹ به دنبال انشعاب از حزب جمهوری بوجود آمد. رهبر این حزب (سویت کازی آکاتایف) بوده و حدود (۵) هزار عضو دارد. این حزب، حزب ناسیونالیستی و رادیکال قزاقی می باشد.

۱۰ـ حزب دموکراتیک شهروند (آزامات) 

این حزب در سال ۱۹۹۹ ثبت شد و اصلاحات جایگزین را در مقابل اصلاحات سیاسی، اقتصادی نظربایف مطرح نمود.

 ۱۱ـ حزب عدالت قزاقستان :

این در سال ۱۹۹۹ با هدف تقویت سیستم دولتی با نگاه به اقتصاد بازار و به رهبری تالګات خانابایف، در آلماتا تشکیل شد.

۱۲ـ حزب میهن پرستان قزاقستان (PPK) : 

 در سال ۲۰۰۰ به رهبری گانی کازیموف تاسیس شد.

۱۳ـ حزب اوتان (سرزمین پدری)

این حزب از جمله احزاب حامی رئیس جمهور است که در اثر اتحاد احزاب  خورد تر تشکیل شد، هدف از چنین اتحاد و همچنان ظهور احزاب طرفدار رئیس جمهور در حقیقت جواب گفتن به فعالیت حزبی مخالفین نظام حاکم است « این حزب در سال ۱۹۹۹م در اثر اتحاد، حزب اتحاد و مردم، جنبش ۲۰۳۰قزاقستان حرکت لیبرال قزاقستان، حزب دموکراتیک قزاقستان و احزاب کوچک طرفدار رئیس جمهور در آلماتا تشکیل گردید. این حزب در صدد تقویت نظام دولتی و حفظ ثبات سیاسی است، حدوداً ۱۲۶هزار نفر عضو دارد. رهبر آن (سوگنی ترشنکو) می باشد.

۱۴ـ حزب اعصار :

حزب اعصار توسط دختر نور سلطان نظر بایف بنیان گذاری شده است، این حزب همچون شماری از احزابی که قبلاً از آن یاد آورشدیم از هواداران سر سخت ریاست جمهوری میباشد. بدون شک نفوذ خانوادگی رئیس جمهور قزاقستان در پروسه سیاسی این کشور بحدیست که با استفاده از آن جریان حاکمه دولتی قزاقستان به عنوان ابزار فشار و تحت شعاع قرار دادن گروهای مخالف بهره گیری میکند.

فعالیت احزاب دست راستی در قزاقستان متناسب با تحولات سیاسی کشور و منطقه و همچنان فعالیت گروهای چپی به جلو در حرکت است، تا بدینترتیب، تحرکات سیاسی و سبقت جویانه مخالفین را مهار کند.

داریگانظر بایف از جانب احزاب طرفدار رئیس جمهور در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۴ اشتراک ورزید. اما قبل از آن فراکسیون پارلمانی را بنام اعصار که بعدها هسته اساسی حزب وی شد، رسماً اعلام کرد موسس و رهبر این حزب خود موصوفه میباشد. وی « حزب مذکور را در ماه دسامبر سال ۲۰۰۳ثبت کرد، و طبق احصائیه سال ۱۳۸۶هـ ش نزدیک به ۷۷ هزار نفر عضو دارد،حزب اعصار هم در سطح جمهوری و هم در سطح محلی از سوی مقامات دولتی حمایت میشود.

به مرورزمان جایگاه این حزب در شکل گیری های سیاسی در حال تثبیت شدن است و داردسیر صعودی خویش را میپماید. در نتیجه انتخابات سال ۲۰۰۴م، این حزب توانست ۱۰ نفر نماینده در مجلس ( مجلس عوام) و ۷نفر سناتور را در مجلس علیا ( سنا) روانه کند دقیقاً همان مقداری که برای ثبت احزاب لازم است.

بنابر رسم سیاسی در قزاقستان بعید است، احزاب که از حمایت دولتی بهره مند نیستند به مجلس راه یابند بدین لحاظ خوشبینی ها به آینده حزب اعصار بیشتر است « داریگا نظربایف اعلام کرده است که پس از ایجاد حزب سیاسی، وی در صدد است که احزاب طرفدار رئیس جمهور را گردهم جمع کند چنین اقدامی خطرات زیادی را برای اپوزسیون قزاقستان بدنبال دارد.

نتیجه گیری :

از اینکه قزاقستان در مرحله گذار به اصلاحات دموکراتیک قرار دارد و سیر تدریجی نهادینه شدن مؤلفه های دموکراسی درین کشور در حال توسعه است پس روند پروسه استقرار دموکراسی و جامعه مدنی در قزاقستان تحت تاثیر عوامل سیاسی و بیرونی شکل میگیرد.

تعامل قزاقستان با جهان غرب خصوصاً پیوستن این کشور به سازمان امنیت و همکاری اروپا و همچنان سهمگیری در برنامه مشارکت برای صلح ناتو دو عامل عمده و تاثیر گذار بر جریان دموکراتیزه شدن قزاقستان و راهنمونی آن درمسیر های مشابه با غرب درخصوص جامعه مدنی و رعایت حقوق بشر است.

ظرف 18 سال گذشته ریفورم های اساسی مبتنی بر اعاده حقوق اساسی و شهروندی در قزاقستان با تحولات وناهمگونی های متنوع همراه بوده است، که تا به آلان هم جریان یاد شده در نو سان است و ثبات مطلوب نیافته است. موجودیت احزاب متذکره و ظهور دهها گروه فعال دیگر موجود درین کشور محصول چگونگی روند همین پروسه اصلاحات دموکراتیک در قزاقستان است، و انتظارات بیشتر و مملو از تسامح و تساهل هر چه مزیدی را در خصوص حقوق بشر، اعطای حقوق سیاسی و تشکیل مجامع بدور از سانسور برای افراد حقیقی و حقوقی قزاقستان در آینده هم باید داشت.که رسیدن به این آیدئال از تصور بدور نیست، زیرا شرایط عینی و ذهنی در روابط داخلی و خارجی این کشور ایجاب میکند تا به شکل از اشکال دولت قزاقستان زمینه را برای حضور و فعالیت احزاب سیاسی، مجامع فرهنگی و صنعتی و تقویت جامعه مدنی بر اساس قانون فراهم سازد، تا صحنه برای ظهور و گروهای نیرومند سیاسی در کشور وسعت یابد تا با رویکرد احزاب ذینفوذ سیاسی زمینه رشد فعالیت ها نظیر سرمایه گذاری، سیاسی و فرهنگی هرچه بیشتر گسترش یابد و متناسب با از دیاد همچو فعالیت ها و مشارکت همگانی در عرصه های مختلف عمرانی این کشور ما شاهد قزاقستان نیرومند، صاحب اقتصاد قوی مردم مرفع و دارای زنده گی مسالمت آمیز باشیم.

منابع: 

1. ـ الهه کولائی، سیاست و حکومت در آسیای مرکزی، چاپ اول،تهران، ۱۳۷۶

2. ـ الهه کولائی، سیاست و حکومت در آسیای مرکزی، چاپ اول،تهران، ۱۳۷۶.

3. www.iras.ir/defualt-view.asp?@=2161.2T-%20.

4. http://www.radiofarda.com/content/news/294351.html.

5. http://www.centralasiaonline.com/fa/article/090126-legislation-amendments-nws.

6. http://www.zekr.ir/print.asp?aid-6581mg-1.

7. http://www.zekr.ir/print.asp?aid-6581mg-1.

8. http://mobalegh.net/fa/inter/page=c8pid=31pid=3162gid=295.

9. http://mobalegh.net/fa/inter/page=c8pid=31pid=3162gid=295.

10. http://mobalegh.net/fa/inter/page=c8pid=31pid=3162gid=295.

11. http://www.zekr.ir/print.asp?aid-6581mg-1.

12. http://www.zekr.ir/print.asp?aid-6581mg-1.

13. http://www.zekr.ir/print.asp?aid-6581mg-1.

14. http://www.zekr.ir/print.asp?aid-6581mg-1.

15. http://www.zekr.ir/print.asp?aid-6581mg-1.

16. http://www.khev.ir/news/detail.asp?id=1795.

17. http://www.khev.ir/news/detail.asp?id=1795.

18. http://www.khev.ir/news/detail.asp?id=1795.



طبیبان ما دردمندان

ربیع حاجب می‌گوید: روزی طبیبی هندی در مجلس منصور کتاب طب می‌خواند، در حالی که امام صادق(ع) در آنجا حضور داشت. 
چون از قرائت مسائل طب فراغت یافت، به امام ششم(ع) گفت: دوست داری از دانش خود به تو بیاموزم؟
حضرت فرمود: «نه، زیرا آنچه من می‌دانم از دانش تو بهتر است.
» طبیب پرسید: تو از طب چه می‌دانی؟ حضرت فرمود: «من حرارت را با سردی و سردی را با گرمی، رطوبت را با خشکی و خشکی را با رطوبت درمان می‌کنم و مسئلة تندرستی را به خدا وا می‌گذارم و برای تندرستی دستور پیامبر(ص) را به کار می‌برم که فرمود: 
«شکم، خانة درد است و پرهیز، درمان هر دردی است و تن را به آنچه خوی گرفته، باید عادت داد.»

طبیب گفت: طبّ جز این چیزی نیست.
امام گفت: «می‌پنداری که من این دستورها را از کتاب‌های بهداشتی یاد گرفته‌ام؟

طبیب گفت: آری، امام فرمود: من اینها را از خدا فرا گرفته‌ام.

تو بگو من از جهت بهداشت داناترم یا تو؟

طبیب گفت: البتّه من.

امام(ع) فرمود: اگر این چنین است من از تو پرسش‌هایی می‌پرسم، تو پاسخ بده. طبیب گفت: بپرس.

امام صادق(ع) پرسش‌های زیر را از طبیب هندی پرسیدند: 
چرا جمجمة سر چند قطعه است؟ 
چرا موی سر بالای آن است؟ 
چرا پیشانی مو ندارد؟ 
چرا در پیشانی، خطوط و چین وجود دارد؟ 
چرا ابرو بالای چشم است؟ 
چرا دو چشم، مانند بادام است؟ 
چرا بینی میان چشم‌هاست؟ 
چرا سوراخ بینی در زیر آن است؟ 
چرا مردان ریش دارند؟ 
چرا دندان پیشین، تیزتر و دندان آسیاب، پهن و دندان بادام شکن، بلند است؟ 
چرا کف دست‌ها مو ندارد؟ 
چرا ناخن و مو جان ندارند؟ 
چرا قلب مانند صنوبر است؟ 
چرا کبد (جگر) خمیده است؟ 
چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا می‌گردند؟
چرا گام‌های پا میان تهی است؟ 
طبیب هندی در پاسخ به تمامی پرسش‌های بالا گفت: نمی‌دانم.
امام فرمود: من علّت اینها را می‌دانم. طبیب گفت: بیان کن. 
امام فرمود:

ـ جمجمه به دلیل اینکه میان تهی است، از چند قطعه، آفریده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ویران می‌شد، بنابراین چون چند قطعه است، دیرتر می‌شکند. 
ـ مو در قسمت بالای سر است، چون از ریشة آن روغن به مغز می‌رسد و از سر موها که سوراخ است، بخارها بیرون می‌رود و سرما و گرمایی که به مغز وارد می‌شود، دفع می‌شود. 
ـ پیشانی مو ندارد، برای آنکه روشنایی به چشم برسد. 
ـ خطّ و چین پیشانی نیز عرقی را که از سر می‌ریزد، نگه می‌دارد تا وارد چشم‌ها نشود و انسان بتواند آن را پاک کند، مانند رودخانه‌ها که آب‌های روی زمین را نگهداری می‌کنند. 
ـ ابروها بالای دو چشم قرار دارند تا نور به اندازة کافی به آنها برسد. ای طبیب، نمی‌بینی وقتی شدّت نور زیاد است، دست خود را بالای چشم‌ها می‌گیری تا روشنی به مقدار کافی به چشم‌هایت برسد و از زیادی آن پیشگیری کند؟!
ـ بینی بین دو چشم قرار دارد تا روشنایی را بین آنها به طور مساوی تقسیم کند.

ـ چشم‌ها شکل بادام هستند تا میل دوا در آن فرو برود و بیرون آید. اگر چشم چهار گوش یا گرد بود، میل در آن به درستی وارد نمی‌شد و دوا به همه جای آن نمی‌رسید و بیماری چشم درمان نمی‌شد.

ـ خداوند سوارخ بینی را در زیر آن آفرید تا فضولات مغز از آن پایین بیاید و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بینی در بالا بود، نه فضولات از آن پایین می‌آمد و نه بوی چیزی را در می‌یافت. 
دندان‌های پیشین را تیز آفرید تا گزیدن آسان گردد 
دندان‌های آسیاب را برای خرد کردن غذا پهن آفرید، 
دندان نیش را بلند آفرید تا دندان‌های آسیاب را مانند ستونی که در بنا به کار می‌رود، استوار کند.
ـ دو کف دست را بی‌مو آفرید تا لمس کردن با آنها صورت گیرد. اگر کف دست مو داشت، وقتی انسان به چیزی دست می‌کشید به خوبی آن را حس نمی‌کرد. 
ـ مو و ناخن را بی جان آفرید، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زیباست. اگر جان داشتند، بریدن آنها همراه با درد زیادی بود.
ـ قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باریک قرار داد تا در ریه‌ها در آید و از باد زدن، ریه خنک شود.
ـ کبد را خمیده آفرید تا شکم را سنگین کند و آن را فشار دهد تا بخارهای آن بیرون رود. 
ـ خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد تا انسان به جهت پیش روی خود راه رود و به همین علّت حرکات وی میانه است و اگر چنین نبود، در راه رفتن می‌افتاد.
ـ پا را از سمت زیر و دو سوی آن، میان باریک ساخت، برای آنکه اگر همة پا بر روی زمین قرار می‌گرفت، مانند سنگ آسیاب سنگین می‌شد.
سنگ آسیاب چون بر سر گردی خود باشد، کودکی آن را میتواند حرکت دهد و هر گاه بر روی زمین بیفتد، مردی قوی به سختی می‌تواند آن را بلند کند.
» آن طبیب هندی گفت: اینها را از کجا آموخته‌ای؟ 
امام(ع) فرمود: «از پدرانم و ایشان از پیامبر(ص) و او از جبرئیل، امین وحی و او از پروردگار که مصالح همة اجسام را می‌داند.
» طبیب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترین مردم روزگاری. 
راستی چه شگفت‌انگیز است که حضرت صادق(ع) بدون در دست داشتن ابزار امروزی که وسیلة شناخت درون و برون انسانند، در گوشه‌ای از شهر «مدینه» برای یک طبیب هندی، شگفتی‌های خلقت انسان را با دلایل محکم بیان می‌فرمایند
اینجاست که باید گفت :

فتبارک الله احسن الخالقین

رفیق نایاب

دلم یک رفیق میخواهد 

مرد......آقا.... بامرام..... آسمانی

که وقتی خواستم به قبر بروم پهلوهایم را آرام بگیرد و به دست خدا بسپارد

حیف.... دیگر از این رفیق ها گیر نمی آید.......

«سرلشکر سلیمانی در مراسم خاکسپاری سردار شهید محمد جمالی»

سخنی از دکتر تاجیک

دکتر تاجیک شاید به اندازه ی هوش و استعداد حجاریان یا مدیریت بهزاد نبوی نباشد

اما با تجربه ی دو دوره معاونت وزارت اطلاعات و تحصیل در دانشگاه های انگلستان شخصیتی علمی و سیاسی و در میان اصلاح طلبان چهره ای تئوریک و آکادمیک با مقبولیت بالاست.

وی که در انگلستان دوره ی فوق لیسانس و دکتری در رشته ی تحلیل گفتمان گذرانده و استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است؛

به مسائل سیاسی از نظرگاه گفتمان شناسی نگاه می کند.

سخن جالبی از وی دیدم

 به عنوان کسی که هم سابقه ی کار امنیتی دارد و هم رییس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در دوره ی خاتمی بوده و نیز عضو موثر و تحلیلگر ارشد جبهه ی مشارکت و هم استاد رشته ی تحلیل گفتمان است سخن او باید قابل تأمل باشد:

«دولت فعلی پوپولیست است/ به "شبه‌گفتمان‌ " اعتدال که صورتی "نه این و نه آنی" و "هم این و هم آنی" دارد نمی‌توان گفتمان اطلاق کرد».

البته قبل ازینکه سخن وی را بشنویم هم خود به این حقیقت واقف بودیم.