والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

در حرف همچون مطهری ، در عمل همچون فرقان

واقعه ی حمله به علی مطهری چه سازماندهی شده باشد چه مانند گروه های فشار در دوران دولت سازندگی واکنشی اجتماعی ـ اعتقادی باشد، عملی زشت و نکوهیده است اما این واقعه چیزی از قبح رفتارهای علی مطهری نمی کاهد. نامه نیوز به نقل از علی مطهری واقعه شیراز را بیان می کند بی آنکه تحلیلی بر این اتفاق ارائه نماید البته هیچ تحلیلی بهتر از واقعیت بی پرده نیست. امیدوارم این اتفاق برای علی مطهری نقطه ی عطفی در اندیشه و عمل سیاسی باشد. شاید تا امروز صابون سیاست اینطور به جامه ی او نخورده بود تا بفهمد واقعاً سیاست یعنی چه و البته امیدوارم که به واقع بفهمد. 
آنچه که مرا به نوشتن این سطور وادار کرد تحلیل و شلتاقی است که علی مطهری به نقل واقعیت اضافه می کند. خصوصاً آنجا که وی می گوید: «به مسئولان استانی و انتظامی شیراز گفتم اگر قرار بر زورآزمایی اجتماعی است بفرمایید تا من هم هوادارانم را به خیابانها فرا بخوانم، در آن صورت این اراذل یک لقمه آنها خواهند بود». این سخن عجیب را باید کنارجملات قبلی او در نقل این واقعه بگذاریم که مثل همیشه با گروکشی از بزرگان این انقلاب مخلوط شده است: «در راه بازگشت بی‌اختیار به یاد سخن امام(ره) بودم که فرمود در جمهوری اسلامی حتی کمونیست‌ها آزادند که حرف خود را بزنند، و سخن شهید مطهری که فرمود در جمهوری اسلامی حتی احزاب غیراسلامی می‌توانند فعالیت داشته باشند مشروط به این که با تابلوی خودشان فعالیت کنند». 
علی مطهری باید بداند که عمل و سخن او حتی پس از این واقعه ی نابجا و نادرست، نه شباهتی به امام خمینی دارد نه قرابتی ذاتی با اندیشه و عمل شهید مطهری برقرار کرده است. انگار علی مطهری در اثر همنشینی با اردوکشان خیابانی و تروریستهای سیاسی سال 88 بیشتر به آنچه که خود «زورآزمایی اجتماعی» می خواند نزدیک شده تا آنچه استاد شهید آزادی سخن و امام خمینی آزادی بیان می خواندند. حتماً شنیده اند که «مَن تَشَبّهَ بقومٍ فَهُوَ منهِم». وقتی علی مطهری به میرحسین موسوی شبیه تر است تا سایرین، باید هم دوست داشته باشد تا میدان زور آزمایی اجتماعی برایش فراهم شود تا مانند موسوی تنی به آب بزند و شانسی در زورآزمایی بیازماید. سؤال من از علی مطهری این است که مگر از نظرگاه شما آنان که کشور را تا عصر نه دی 88 به آتش و خون کشیدند یک اعتراض مدنی ساده نداشتند؟ چرا این عده در شیراز را که اعتراض به سخن و عمل یک نماینده مجلس دارند، به زورآزمایی و «دستور گرفتن از نهادها» متهم و متصف می نمایید؟ مگر طبق آمار رسمی کشور، در سال 88 این همه قطع نخاعی و شهید نداده ایم؟ اعتراض به رهبری انقلاب یا به انتخاب کسی که شما با او دشمنید، یک تحرک مدنی است ولی تکرار آن کارها در قبال شما می شود وحشیگری؟ چرا موسوی و کروبی باید آزاد شوند اما «آن اراذل و اوباش» باید بازداشت گردند؟ 
حتماً استاد دانشکده الهیات این روایت مشهور را خوانده اند که «الناس علی دین ملوکهم» که به تعبیر رهبری انقلاب این سخن «یعنی الناس علی دین "ما ها"». وقتی مردم به نماینده خود نگاه می کنند که در کلیپ منتشر شده از رفتارش در مجلس نمایندگان کف گرگی را مباح می شمارد و یا به منتقدش کلمه پفیوز نثار می کند، بر اساس کدام هنجار اجتماعی باید حیات خود را تنظیم نمایند؟ مجلس نمایندگان که در رأس امور است و از مشروطه تا به امروز نماد آزادی و مراعات بوده است وقتی جای فحش و کف گرگی می شود، آنگاه باید از جامعه توقع ادب و احترام داشت؟ وقتی پیش نماز آنچنان باشد از پس نماز توقع دارید این چنین نباشد؟ 
شما که چشم بر واقعیت بسته اید و فتنه ای که هنوز هم تأثیر تحریمها را به عنوان میوه ی آن میچشیم، رسماً نفی میکنید، چطور اینقدر ریز بین و عدالت خواه شده اید که اسپری فلفل و موتورهای سنگین را مربوط به فلان نهاد قلمداد می کنید؟ چرا از شهید مطهری دم بزنیم اما چشم بر واقعیت فتنه ای ببندیم که مربیان گروهک فرقان در سال 88 راه انداختند و با وقاحت تمام گفتند: «فتنه یعنی من». رضوان خدا بر مرحوم آیت الله زرآبادی قزوینی باد که یکی از شاگردانشان از او نقل میکرد: «اگر این سید چندسالی هم پیش مرحوم آیت الله الهیان درس نخوانده بود بعید می دانم مسلمان می ماند». شما از فتنه ای قبح زدایی کردید که صاحبان کلاس تفسیر تندروانه از قرآن راه انداختند که در سال 58 حاصل آن تفاسیر گلوله ای بود که در تفکر و ترور گودرزی و دوستان فرقانی اش برای مغز آزاداندیش مطهری تدارک شده بود. 
آیا شهید مطهری وقتی درسها و یا کتابهایش تعطیل میشدند می گفت ما هم مقابله به مثل می خواهیم تا بفهمید شما را یک لقمه می کنیم؟ یا روزی که اندیشه ی شهید مطهری به پیروزی رسید، بدنه ی بی نظیر و متحد پیروان امام و همفکران مطهری در لوله اسلحه ی ارتشیان خشن شاه شاخه گل نشاندند؟ 
از شهید مطهری سخن گفتن راحت است. مانند مطهری زیستن مرد میدان و نفسِ تزکیه شده می خواهد. همه حرف زدن را بلدند اما اگر نفس را پالایش نکرده باشند هنگام عصبانیت مثل فرقانیان بجای صبر آتش گلوله نثار مخالف می کنند. 


نظرات 1 + ارسال نظر
راز پنج‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 10:32 ق.ظ

مطلب توی اوجش به پایان رسیده
دست مریزاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد