پروپاگاندایی که در قامت جنگ روانی به افکار عمومی عرضه می شد امروز رنگ باخت و نشان داد در عین درست بودن 24 رأی به نفع یک شخص، همزمان 47 نظر مخالف هم در نظرگاه مقابل وجود دارد. اصولا ریشه ی این امر که انتخاب رییس خبرگان به یک جنگ سیاسی و مانور تبلیغاتی بدل شود امری نکوهیده است. حجة الاسلام رییسی به درستی در مصاحبه با بخشهای خبری گفت ساختار انتخابات رییس خبرگان مانند مجلس یا امور دیگر نیست بلکه امری درست و با نزاکت و سلامت است. پس چه کسانی کوشیدند در روزهای اخیر هویت قدسی بودن این مجلس تخصصی را بریزند و به ایران و جهان تلقین کنند که در این مجلس با سازوکار عالی و راهبردی آن هم جنگ قدرت جریان دارد؟ چرا جامعه و نهادهای انقلابی این جریان را به عموم ملت مسلمان معرفی نمی کنند؟ چرا نمی خواهیم جامعه را از وجود این دسته تطهیر کنیم؟ عامل اصلی این بازی که به دست شانتاژگرایان همواره بازی می خورد و محور این امور می شود چرا نمی خواهد راه زندگی سیاسی خود را عوض کند؟ این همه شکست در انواع انتخابات کافی نیست تا مرد همواره ناپیروز سیاست را به تأمل وادار کند؟
امروز به یاد مذاکرات شب 15 خرداد 68 افتادم. زمانی که سید مظلوم ما را به عنوان گزینه اصلی مطرح کردند و آن زمان که خواستند رأی گیری عمومی از خبرگان صورت دهند، مخالفان قسم خورده ی او عبای همشهریان و دوستان خود را گرفته و کشیدند که بنشین نباید این آقا رهبر بشود. این دسته اگر همان روز درمان شده بودند 20 سال بعد با وقاحت تمام نمی گفتند: فتنه یعنی من! دردهایی که روزی پای چشم جامعه را کبود می کنند اگر درمان نشوند فردا برای زدودنشان باید به رنج قطع عضو تن داد.
جمله آخربه قابل تامله!