والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

یا زینب یا عقیلة العرب

عقیلة العرب........ از عقلت اندکی هم به من افاضه کن..... تو که عالمه ای بدون معلم دیدن... معلم من باش و بگذار «یک الف» از کتاب بی پایان دانشت بیاموزم... دستم به دامان علی اگر برسد کولاک می شود اما نگاه تو هم از تاب تحمل من بیشتر است... شاه ولایت که سلمانم می کند....

سالهاست کسی به من گفت برای اینکه صبرت زیاد شود نیت کن: «غسل صبر حضرت زینب سلام الله علیها»

نمی دانم سند دارد یا نه

اما به امیدی مدامت کرده ام.....

دلم که خوش می شود با اقتدا به صبرت همین قدر

نمی دانم 

شاید اگر این همین اندازه هم به شعاع خورشید صبر تو تمسک نجسته بودم معلوم نبود از بیقراری کدام گوشه به دام کدام بلای خانمان سوز گرفتار بودم

ما که جز شما چیزی نداریم

از رهگذر خاک سر کوی شما بود

هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد........................



نظرات 2 + ارسال نظر
راز دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 11:00 ب.ظ

تاریخ زن آبرو میگیرد
وقتی پلک صبوری می گشایی
و نام حماسی ات
بر پیشانی دو جبهه نورانی می درخشد:
زینب!

حوری دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 11:01 ب.ظ

السلام ای دختر شاه نجف السلام ای صابر صحرای طف

السلام ای چادر زهرا به سر السلام ای نور خورشید و قمر


السلام ای مقتدای عالمین السلام ای خواهر خوب حسین


السلام ای بانوی ماتم زده صبر تو صبر جهان بر هم زده


السلام ای تار و پود فاطمه دختر صورت کبود فاطمه


السلام ای مظهر شور و شعور پای تا سر عشق سر تا پا حضور


السلام ای کربلا در کربلا ای به ایمان برادر مبتلا


السلام ای خطبه خوان شهر شام خواب را کردی به بدخواهان حرام


السلام ای چشم زیبا بین عشق زینب کبری و زهرای دمشق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد