والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

احمدی نژاد ساده لوحی کرد یا نه؟

امروز که محمدرضا رحیمی نخستین روز حبس را می گذراند جای دارد از خود بپرسیم آیا احمدی نژاد انقدر ساده لوح بود که با وجود تجربه ی واقعه ی «کردان» باز هم عنصری مسأله دار را آنهم در جایی بالاتر از کردان منصوب نماید؟

کسانی که دشمنی ذاتی با احمدی نژاد داشته و دارند بلافاصله خواهند گفت وی بیسواد ـ ساده لوح ـ بی تدبیر ـ تندرو یا صفاتی این چنینی داشت. سخنانی از این دست که نشان از بی فکری گوینده دارد غالباً برای خودراحت سازی ابراز می شوند و چون می خواهند دنبال جوابهای بهتر برای یک پدیده ی سیاسی نگردند متوسل به کلمات دم دستی از این جنس می شوند. تجربه هم نشان داد که  این پاسخها هنگام کارزار با احمدی نژاد در سال 88 وقتی با سدی به نام مناظره مواجه شدند، بسادگی عاجز گشته و به جامعه نشان دادند که اوج ضدتبلیغ ها چقدر دروغین بوده است. 

همین واقعه ی غیرقابل پیش بینی سال 88 نشان از سیاست ورزی های احمدی نژاد دارد. اگر او را با گزاره های سیاست بین الملل بتوان محکوم به ریل گذاری غلط کرد، در سیاست داخلی وی را باید یکی از تحول آفرینان قلمداد نمود. شواهد سیاسی موجود 10 سال پیش نشان از عجیب بودن تحولاتی دارند که وی نقش آفرین اصلی آنان بوده است. البته هنوز هم شعارهای دولت اعتدال در سیاست خارجی نشانه ای از تفاوت تدبیر بروز نداده است و غالباً سکه ی موضع گیری های ملی و نتایج فراملی مذاکره کنندگان به همان مُهر و نشان است که بود. 

جای سؤال های دقیق تر اینجاست؛به اذعان مخالفین ـ و همین بر زمین زنندگان رحیمی ـ  احمدی نژاد که از سطح هوشمندی خوبی برخوردار است چگونه نسبت به سیل داده های اطلاعاتی در خصوص رحیمی بی اعتنایی می کرد؟ نزدیکترین فرد به احمدی نژاد بیشترین تجربه ی خود را در کار امنیتی اندوخته بود. هرچند در ابتدای انتخاب احمدی نژاد در سال 88، بهزاد نبوی گفته بود چطور کسی که یک روز کار اطلاعاتی نکرده می تواند کشور را بگرداند؟ اما سخنان و کدهای اطلاعاتی احمدی نژاد و تدابیری که در برهه ی حساس پس از انفصال محسنی اژه ای و پیش از انتصاب مصلحی در سیستم اطلاعاتی پیش گرفت، نشان از هوش اطلاعاتی وی دارد. 

چطور شد که مار گزیده ی واقعه ی کردان از ریسمان سیاه و سفید رحیمی پروا نکرد و با رد بیسابقه ی معاونت اولی مشایی با نامه ی رهبری، دست به انتصاب رحیمی زد. رد و انتخابی که مانند آن را در تاریخ کشور سراغ نداریم.

نخستین چالشی که از همان ابتدای 84 گریبانگیر احمدی نژاد بود، نداشتن تیم و نیروهایی بود که سالها حول او یا محوری نزدیک به او تربیت شده و زبان مشترک دیدگاهی و اجرایی با وی داشته باشند. او که مدیری ایده آل گرا بود هنگام مواجهه با تخطی از آرمانهایش به شدت دست به تغییر مناصب می زد و تنها کسانی اطراف وی ماندند که بعضا سابقه ی مراودات دیرینه تری با او داشتند. 

خصوصیت دیگری که در وی تناقضی اجرایی پدید می آورد، اپوزیسیون نوازی عجیب او بود. انتصاب کردان در وزارت کشور یا غفوری فرد به ریاست دانشگاه بین المللی امام خمینی از همان جنسی بودند که انتصاب رحیمی را شکل می داد. فردی که از جناح نچندان نزدیک به احمدی نژاد و از قضا رییس دیوان محاسباتی بود که سخنش باعث شد سبزهای سال 88 رسماً احمدی نژاد را دارای پرونده و متخلف معرفی نمایند. 

این دو عامل دست در دست هم، باعث شدند تا فردی به دست احمدی نژاد بر جای مشایی بنشیند که نشستنش باعث بلندشدن هزاران فریاد اعتراض گردید و نهایتاً هم بیشترین هزینه را همو بخاطر تصدی نابجای منصب معاونت داد. رحیمی از نظر اداری نه فقط در اندازه ی معاونت اولی نبود، بلکه حتی معاونتی پایین تر از آن را هم در نهاد ریاست جمهوری نمیتوانست اداره کند. نه هوشمند بود نه با سواد بود نه بیان مند و زبان آور بود نه روابط خاصی با گلوگاهی راهبردی داشت و نه هیچ خاصیت دیگری که وی را بدان بتوان ستود. 

نتیجه این شد که امروز محکومیت وی، در عین اینکه نشان می دهد نظام با فساد می ستیزد، برای نظام هزینه های فراوان نیز دارد. هزینه ای که نهایتاً به این گزاره ختم می شود: نتیجه ی نظام اسلامی این فسادها و اتفاقات زشت است؟؟؟!!!

آیا احمدی نژاد می خواهد فردایی برسد تا بگوید چه کسانی حامی معاونت اولی رحیمی شدند؟ چه کسانی باعث شدند تا رحیمی بر جای مشایی بنشیند؟ چه شد که مکانیزم های نظام او را به این انتصاب مجبور ساختند؟ آیا حذف مشایی عاملی بود تا نیرویی خاص بر دولت دهم تحمیل شود و برای اینکه رییس جمهور رکب نخورد رحیمی را به این پست گمارد؟

آیا روزی می رسد که معلوم شود اتفاقاتی مثل رحیمی ها و کردان ها واقعاً چه نتایجی داشته است؟

فعلاً که احمدی نژاد سخنانی صریح با مردم نمی گوید و معلوم نیست در سر چه می پروراند اما شاید روزهایی در پیش باشند که پرده از راز نیتها و رفتارها بردارند. 

نظرات 1 + ارسال نظر
راز دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:58 ب.ظ

بوی اکبرشاه میاد

بوی پسته؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد