والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

ترجمان عملی سخن فوکویاما در انقلاب ایران

در کشور ما تقریبا بیشتر جوانانی که به سیاست اندک رغبتی داشته باشند فرنسیس فوکویاما را می شناسند. البته نه به خاطر تئوری معروف پایان تاریخ که پس از فروپاشی نظام کمونیستی ارائه داد. او را می شناسیم چون سخنی گفته که بیشتر مایه ی ایمان ما شده تا برنامه ریزی هایی که درد اسرائیل را دوا کند. همه می دانند که فوکویاما در یکی از نشستهای سالیانه ی اسرائیل برای امور راهبردی خود در شهر هرتزالیا به دو عنصر مهم اشاره کرده است که مایه ی نگه داشتن هویت و حیات شیعه بوده اند: «انگیزه ی فداکاری نهضت سرخ عاشورا و امیدواری و حضور خورشید سبز مهدویت و انتظار»!!!

صبح دوزاده بهمن که ورود امام دوباره و تازه واره پخش می شد، می گفتم دو مناسبت است که هیچ وقت کهنه نمی شوند و انگار مثل سال پیش تازه اند: یکی دهه ی عاشوراست و دیگری دهه ی فجر!

البته اصالت با محرّم است و از قضا چون انقلاب ما عاشورایی بود اینگونه تازگی دارد. برای من روز نُه دی هم همین گونه است.

وقتی شور مردم را در پذیرش امام خمینی می دیدم گفتم شاه و بختیار چه فکر می کردند که تا بیست و دوم بهمن حضور خود را ادامه دادند؟ مگر می شود در مقابل انگیزه ی عاشورایی ایستاد؟

اشک در چشمانم حلقه زد مثل همین حالا که می نویسم؛ وقتی یادم افتاد و نقل می کردم که حمید سبزواری می گفت دوستان انقلابی وقتی برای کوه پیمایی هفتگی می رفتند شِکوِه کردند که همه ی نیروهای مارکسیست و ضد خدا برای خود سرودی دارند و به نام خلق قهرمان موقع کوه نوردی زمزمه می کنند و آرمانهایشان را ابراز می دارند اما ما مذهبی ها بی صدا هستیم. 

خاطرم هست حمید سبزواری گفت من هم این سرود را برای وقت کوه نوردی مبارزین مسلمان سرودم:

با یاد عاشورا بپا خیزیم...غوغای آزادی برانگیزیم....از ذلت و خواری بپرهیزیم...همچون حسین با دشمن قرآن درآویزیم...با یاد عاشورای خونینش...بگشوده عالم لب به تحسینش...با پیروی از رسم و آئینش... روز و شبان با دشمن دیرینه بستیزیم...هرلحظه عاشورا بوَد هر سو عزا باشد...هرجا شهیدی جان سپارد کربلا باشد....

و باز هم دوباره اشک میهمان چشمم و بغض راهزن صدا در گلویم شد که یاد سخن آیت الله خزعلی درباره ی امام خمینی افتادم. 

مرکز اسناد انقلاب اسلامی در بخشی از خاطرات آیت الله سیدعلی اکبر قرشی اینگونه منتشر ساخته است:شنیدم آقای خزعلی در خصوص عنایات امام زمان در بحبوحه نهضت به حضرت امام، سخنی گفته اند. در مجلس خبرگان از ایشان سؤال کردم و تقاضا نمودم به طور کتبی این سؤالات را پاسخ فرمایند.

در دستخط آیت الله خزعلی مرقوم است که هم در پاریس هم در عصر 21 بهمن در تهران، از طریق مردی از اوتاد و اوحدی های زمان، جناب حاج قدرت الله لطیفی نسب به امام خمینی پیام رسید که نهضت پیروز است.

خیلی ها خاطره ی مرحوم مرتضایی فر ـ وزیر شعارـ را شنیده اند که مرحوم آیت الله طالقانی به امام اصرار کرد شما این رژیم سفاک را نمی شناسید. اعلامیه را پس بگیرید و به حکومت نظامی عصر 21 بهمن پایبند باشید اما امام خمینی فرمودند این دستور شاید از جایی دیگر آمده است.

دستوری که امروز از دستخط آیت الله خزعلی می دانیم به واسطه ی حاج قدرت الله لطیفی نسب از جانب ناموس زمان و کهف امن و امان برای نجات مردم این شیعه خانه ی امیرمومنان فرستاده شده است.

مرحوم لطیفی نسب همان کسی است که به امر مستقیم قلب عالم امکان به توسعه ی مسجد مقدس جمکران پرداخت و حتی از فروش وسایل منزلش برای ادامه ی کار کارگران بنایی مسجد مقدس دریغ نمی فرمود. 

عیب از ماست که این همه گره به کار انقلاب و نظام افتاده.... اگر باز هم مثل 57 خالص باشیم بازهم مشمول عنایات آسمانی می شویم...  

ما بچه ها که نُه دی را به چشممان دیدیم....

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید.... دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد.......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد