والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

بررسی تطبیقی نامه ی امام و رهبری 2

وقتی که حضرت امام نامه ی معروف خود به رهبر ابرقدرت بلوک شرق را نوشتند که وضعیت کشور و اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه مطلوب نبود و زمانی که هر دو ابرقدرت نظام دوقطبی تصمیم گرفتند به درخواست شوروی وارد مرحله ی تنش زدایی شوند، در نشستهای ریگان و گورباچف یکی از مصوّبات، پایان جنگ ایران و عراق بود که راهکار میدانی آن اسقاط هواپیمای ایرباس ایرانی بر فراز آبهای خلیج فارس تعیین شد.

در حال حاضر که نامه ی رهبری به مردم غرب ـ نه دولتها ـ نوشته می شود دنیا نه ابرقدرتی به معنای superpower در شرق دارد تا مدل جهانی دوقطبی را بر تن اندیشه ی خود کنیم و نه می توان با وجود آمریکا سخن از نظام تک قطبی سلسله مراتبی به میان آورد. البته وضعیت ایران از منظر استراتژیک به مراتب متفاوت و می توانیم بگوئیم بهتر از دوران نامه ی امام است. بازگشت شوروی به مرزهای دوران امپراتوری صفویه ـ پس از پایان جنگ سرد ـ باعث شد وضعیت ژئوپلتیک ایران در جوار هارتلند دنیا ارتقاء یابد و به خاطر حذف همین خطر بود که آمریکا و اسرائیل می خواستند ایران را در این هارتلند مهار کنند و اکنون سیاست همه چیز بدون ایران را در پیش گرفته اند.

آنوقت که امام در دی ماه سال 67  نامه خود را به گورباچف نوشت ما هنوز روزهای زیادی از پذیرش قطعنامه ی 598 در تیرماه 67 را پشت سر نگذاشته بودیم. کشور دچار یک باختگی روحیه بود و امام نیز با گفتن شاه بیت «نوشیدن جام زهر» احساس امامت امت را برای همیشه ی تاریخ از وضعیت کشور به ثبت رسانده بود. دست ما در منطقه چندان باز نبود و در لبنان نیرویی داشتیم که در مقابل بزرگترین دشمن ما با چند کاتیوشا فقط زنده بود و با لرزشی که بواسطه اعدام کسانی چون سید مهدی هاشمی در بدنه ی واحد جنبشهای آزادی بخش سپاه پدید آمد، نیروی قدس ما در حد یک شعار و برخی تحرکات باقی مانده بود.

امروز حزب الله مهمترین متغیر قابل محاسبه در لبنان به عنوان کد استراتژیک خاورمیانه است. او می تواند از نظر امنیتی با اسرائیل رقابت جانانه کند و شبکه ی جاسوسی زیتون را از کار بیاندازد. 

سپاه قدس امروز به عنوان نیرویی مستقل تحت امر رهبری به مدیریت دقیق مسئولیتهای محوله می پردازد و دست راهبردی رهبر انقلاب است که بدون خودسری یا تندروی فرماندهی این نیرو، از تیزی راهبردی این پیکان بهره برداری می نماید. 

امروز بر خلاف روز نگارش نامه ی امام، دولتها تعیین کننده ی وضعیت جنگ و صلح در منطقه نیستند، چه اینکه توان این مدیریت این وقایع را هم ندارند. شاید نگارش نامه به یک واحد مستقل سیاسی با Sovereignty مشخص در دوران امام تنها معنی متصور در هر گونه رابطه ی راهبردی در جهان بود اما امروز که نامه ی رهبری به جوانان دنیا نوشته می شود، ضرورت اصلی روابط بین الملل را ارتباطات فرودولتی یا Sub-state تعیین می نماید. 

انگلیسی ها با داعش ارتباط گرفتند و داعشی ها هم با تمام جوانانی که به هر دلیل مجذوب این گروه و اندیشه های سلفیت شدند. ایران هم با این نامه، تمام دنیا را امروز آماج تبلیغات دین حقیقی معرفی نموده است. 

روزی که امام به گورباچف نامه نوشت به دنیا القا کرد و شاید برداشت استراتژیستهای عالم این بود که اصلاحات گورباچف از گلانوست گرفته تا آزادی های مصرح دینی و پا پس کشیدن شوروی از اروپای شرقی، نهایتاً نتیجه بخش خواهد بود و امید به آدم شدن این بلوک دین ستیز در دل یک رهبر دینی زنده شده است.

در نامه ی رهبری انقلاب مشخص است که امیدی به اصلاح حکومتهای دنیا وجودندارد و این ملتها هستند که باید بیدار شوند و در عصر انفجار اطلاعات حقیقت را بشخصه از منابع اصلی بیابند. 

وجه اشتراک این دو نامه در همراهی پاپ ـ رهبر کاتولیک جهان ـ با نظر رهبر شیعی جهان اسلام است. هم پاپ می خواست و می کوشید کمونیسم دست از خدا ستیزی بردارد هم امام خمینی و امروز هم پاپ با رهبر تنها کشور شیعی جهان همراه شده که توهین به مقدسات و اسلام ستیزی امری نکوهیده است.

نظرات 1 + ارسال نظر
راز شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:53 ق.ظ

الیس الصبح بقریب..؟
بهترین و جامعترین مطلبی که در مورد نامه آقا خوندم!
با آرزوی توفیق روزافزون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد