والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

بررسی تطبیقی نامه ی امام و رهبری 1

اگر متهم به چاپلوسی هم بشوم مهم نیست. من عادت دارم نظرم را بگویم و استدلال کنم.

در حال حاضر که به مطالعه ی نامه حضرت امام (ره) به رهبر جهان مارکسیسم و نامه ی رهبری انقلاب به قلب جوانان غرب در دو برهه ی متفاوت می پردازم، نامه ی رهبر انقلاب را بیشتر می پسندم. این نظر چیزی از عظمت امام خمینی کم نمیکند. مؤمن اگر دو روزش باهم یکسان باشند ضرر کرده چه برسد به جامعه ی اسلامی و اندوخته های جهان نگرش رهبران که در 4 دهه فراچنگ آمده است. حرفی را که در آخر باید میزدم اول گفتم.

شاید اگر من هم در سال 67 قرار بود درس بخوانم و فکر کنم، مثل بسیاری جوانان دیگر یا طلبه می شدم یا به دانشکده الهیات و احیاناً فلسفه می رفتم. چه اینکه امروز به دانشکده ی علوم سیاسی رفتم و بر کلاس روابط بین الملل نشستم. 

در دورانی که امام با گورباچف ـ رهبر ابرقدرت شرق ـ سخن می گفت سبک ذهنی غالب این بود که باید از راه مناظرات فلسفی و بیانات برهانی علم کلام با مارکسیستها سخن گفت و امروز که رهبر انقلاب با غرب و غربیان باب سخن مستقیم باز کرده است، بر این عقیده ایم که مسیر بیان حقیقت، عرضه ی حقایق در context ذهنی موجود مخاطبان است.

 بیانی که بدور از نفی ذهنیت مقابل، بلکه بیدار کردن آن بواسطه ی عرضه ی حقایق میدانی است.

نظرات 1 + ارسال نظر
راز شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:18 ق.ظ

اتفاقا دیروز نامه امام به گورباچف رو میخوندم.. من مو دیدم و شما پیچش مو!

شایدم چینش مو
با مو چین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد