والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

بازی مطهری و ترس هاشمی از اصلاح طلبان

علی مطهری با شور کردن انتقاد به حصر موسوی، میخواهد ابتکار عمل را در دست جریان همفکر خویش نگه دارد تا مبادا جریانهایی که خونخواهان اصلی موسوی به حساب می آیند، این برگ برنده را برای بازی در دست خود نگه دارند.
اصالتاً شعار رفع حصر، از چند جنبه متعلق به اصلاح طلبان است و روحانی به عنوان قطعه ای از پازل بزرگ هاشمی، به نیابت و از روی ناچاری بلندگوی این جریان شده است. 
اولاً مدل و مکانیسم بازی رفع حصر با ساختارهای لیبرال دموکراسی اصلاح طلبان سازگار است که در پی توسعه ی مفاهیم حقوق بشری با دنیا سخن گفته اند؛ 
ثانیاً موسوی هرچند در سال 84 حاضر نشد با جریان اصلاح طلب وارد ائتلاف شود و بازی باخته را بر دوش دکترمعین باقی گذاشت، اما هم به لحاظ سابقه در دهه 60 و هم پس از حتمی شدن شکست او بخاطر مناظره ی تاریخی سال 88، به اردوگاه اصلاح طلبان نزدیک تر بود تا هرجریان دیگری که مدعی قرابت به او باشد.
در سال 92 نیز درگیری حدادعادل و جلیلی بر سر موضوع «فتنه» بیشتر با دکترعارف بود تا روحانی و اصولاً روحانی هم بطور عاریتی از این شعار و تقرب به جریان سبز و خواسته های سرکوب شده اش بهره برد تا رأی خود را به لب مرز نجات برساند.
امروز هم هاشمی می داند دولت به دلیل ناکامی در مذاکرات و دست برتر مسلّم آمریکا و صهیونیستها در این میان، سرمایه دلاری لازم برای اقناع مردم را فراچنگ نیاورده و مدیران فعلی دولت هم سر نترسی برای تغییرات بنیادی مد نظر هاشمی ندارند و خود شخص روحانی هم کسی نیست که بر سر خطوط قرمز نظام راه برود. از سویی مدیریت تجربه شده ی این جریان در سالهای متمادی پیشین که به هیچ وجه در دوران حضور دولت مخالفشان ترمیم نشد، قادر نیست مردم را راضی نگه دارد و مشعوف نماید.
پس مزیت رقابتی در انتخابات بعدی، مساله ی اوپوزیسیون نمایی است که باید خود را در چهره ی دفاع از موسوی نشان دهد. اپوزیسیون نمایی مذکور که توسط پوزیسیون ترین جریان انجام می شود، اگر در دست گروه اصلی مدعی جفا در حق موسوی قرار داشته باشد، احتمال پیروزی اش بالا می رود و البته هاشمی به خوبی می داند که این جریان چه خاطرات تلخی در صفحه ی زندگی او پس از دوم خرداد به جای گذاشته اند. این امر بر روحانی به عنوان یک جناح راستی اصیل و مرید قدیمی آیت الله خامنه ای نیز پوشیده نیست و می داند دست اصلاح طبلان اگر برسد به او رحم نخواهند کرد.
شاید این روزها بتوان همه را زیر یک پرچم جمع کرد تا جریانی مردمی نتواند قدرت را از میان خودی های داخل حاکمیت بستاند اما هر زمان که قدرت در دستان این خودی ها جابجا و تثبیت می شده، درگیری های خونین بینشان رخ داده است.
فلذا نباید اجازه بدهند این خونخواهی های پر سر و صدا از دهان کسانی بیرون بیاید که نظام می تواند ساکتشان کند و اگر موفق شوند مثل 76 قصه ای ساز می کنند که زیر پای پدرخوانده و یارانش را خالی خواهد ساخت.
چه بهتر که مطهری مدعی ظلم در حق موسوی باشد و میوه ی این جرأت ورزی احمقانه را هم او به همراه هاشمی و روحانی بخورند تا اصلاح طلبانی که اگر خوشه چین این تلاش باشند و با یک بازسازی بتوانند دوباره به حاکمیت برگردند نتایج نامعلوم و قطعاً ناخوشایندی برای هاشمی و دوستان مخلصش درست خواهند کرد.
فراموش نمیکنیم که عملکرد دین ستیزانه ی همین طایفه در 8ساله ی قدرتشان بود که ایجاد گر پدیده ی ایستادگی و لج ملی در برابر هاشمی شد و توانست در قاب احمدی نژاد خود را به دیوار حاکمیت تحمیل نماید.
نظرات 1 + ارسال نظر
راز جمعه 26 دی‌ماه سال 1393 ساعت 05:15 ب.ظ

چه نگاه پخته ای!

نتیجه ی سوختگی دله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد