والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

وقتی راه کربلا باز است!

بیخود نبود صدام نمی گذاشت کربلا عزاداری انجام شود 

بیخود نبود اربعین و عاشورایی در کار نبود و اصلاً طایفه شیعه همیشه ضعیف نگه داشته می شد

بیخود نبود متوکل عباسی با گذشت هفت نسل از سیدالشهدا بزرگترین خطری که احساس می کرد از کربلا بود

بیخود نبود شیعه باید خون میداد و دستانش را هدیه می کرد تا یک بوسه به تربت شاه شهیدان بزند

ببین چه خبر است کربلا

ببین چه می کنند

ببین چه موجی ساخته است یک موج کهنه ی همیشه زنده از ورای هزار و چهارصد سال

هرکس می خواهد بترسد بترسد!

هر کس که ظالم است! هرکس که مفت خور است! هرکس که بیسوادی را شأن می دهد و بدجنسی را ارج می نهد!

هرکس می خواهد امیدوار باشد امیدوار باشد!

هرکس که از همه ی جریانها خسته شده است 

هرکس که به ستوه آمده است

هرکس که از بیعدالتی جان به سر شده است!

هرکس که از همه دل بریده است!

هرکس که هوس کرب و بلا دارد!

و تو مپندار کربلا شهری برای آسایش و اشک است!

کربلا شهری برای حق گفتن و بی محابا جنگیدن است!

و تو نیز اگر حق بگویی سرت بر باد داده ای

و خون تو با خون کربلائیان شصت و یک هجری

و نفس غمبارت با نفس اندوهناک امام صادق در رسای جد غریبش در هم می آمیزند

و آنگاه چه کربلا باشی چه در کنج تنهایی، خانه نشینت کرده باشند

می توانی سرت را بالا بگیری و بگویی

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

و یا لیتنی کنت معکم فأفوز فوزاً عظیماً

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد