والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

استخر، جایزه بسیجی بودن!!؟؟

با یکی از دانشجویان سابقم در مسجدی قرار دیدار و گفتگو داشتم

وقت بیرون آمدن دیدم کاغذی در تابلوی اعلانات بسیج مسجد نصب شده است....

البته برایم عجیب نبود که در بسیج برای جذب بسیجی به هدف حضور در برنامه "شجره ی طیبه ی حلقه ی صالحین" دست به دامان مشوق های تبعیض آمیز بزنند و چند نوجوان را به عشق استخر رفتن به حضور و امضا دادن برای پر شدن آمار فعالیتهای فرمانده پایگاه بسیج، پای مباحث حلقه ی صالحین بنشانند. 

بقیه هم که وارد حلقه نیستند از دور آب بازی حاضران را ببینند و به نظام با آرزوی استخر رفتن علاقه مند شوند.

  

دلم برای نظام اسلامی و خط بسیج و نگاه بسیجی می سوخت! بیشتر سوخت! 

زمانی نوجوانان پانزده شانزده ساله چه افتخاراتی در تاریخ فداکاری ها ثبت کردند و بدون اینکه به فکر سودی باشند روی میدان های مین عاشقانه رقص مرگ می کردند و نماد فداکاریشان حسین فهمیده ای بود که نبرد تانک به تن را برای حیرت تاریخ حک کرد.  

حال امروز به این نمی اندیشیم که ایمان  به راه و کار خود را بالا ببریم.  

بلکه بلیط استخر را بهانه می کنیم تا اسم ها ثبت شوند و خودمان هم به عنوان فرماندهان، بلیط زندگی مان برنده شود.  

یادم هست در اداره ی که بودم،  می دیدم مسئولین بسیج کارمندی لیست می دادند که برای اعطای وام ، کسانی که در حلقه های صالحین حاضری خورده اند  برخوردار و بهره مند باشند. 

یادم هست در ایام پس از نه دی 88 که کم کم دردهایمان آرام گرفت، به دعوت دانشجویانم وارد یکی از حلقه های صالحین شدم.  

به مسجد مهدیه رفتم که سال 76 دیگر از پایگاه آنجا دور شده بودم.  

من هم که اهل بهره برداری از کارت و فعالیت و کسر خدمت و سربازی را سپاه خدمت کردن و این تبعیض ها نبودم. 

عطای بسیج را به لقایش بخشیدم. 

دوباره 88 که برگشتیم مایه ی تعجب بود و البته قابل تامّل.  

خلاصه کنم، جلسه هایی که به مشتی چرت و پرت اختصاص داشت به اسم حلقه ی صالحین، آنهم در آن روزهای حساس 

با استقبال دوستان به یک جلسه ی تحلیلی قوی مبدل شد به طوری که در صحن مسجد، رهگذران به موازات اقامه ی نماز پای مباحث حلقه می نشستند.  

جالب بود آن سوی پرده هم مستمع داشت و جالب تر اینکه برخی از مستمعان از حامیان میرحسین و هاشمی بودند. 

چشمتان روز بد نبیند... 

مسئول بسیج که از قضا ما را در هیأت می شناخت و به وضوح دانش  علمی و توان بیانی او قابل قیاس با دوستان هیأتی نبود ، به موازات حلقه ی ما حلقه ای مجزا تشکیل داده بود.... 

باز حرفی نزدیم و به حساب ذات چکمه پوشی نظامیان گذاشتیم 

آخر قصه اینکه کمترین حرفی که پشت سر من زدند این بود که اینها چون حرف از محرومین و مستضعفین می زنند؛ «توده ای» هستند  

و چون می گویند: «عامل بی عدالتی هاشمی است و رأس فتنه موسوی خوئینی هاست و امام جمعه چون اعلام کرده به محسن رضایی رأی می دهم بصیرت سیاسی ندارد»؛ اینها «ضد روحانیت» هستند.  

رفتیم که رفتیم و گفتیم دیوانه ایم مگر که برای دفاع از نظام و رهبری به خود رهبری و نظام هزینه بدهیم؟؟ 

باید هم «استخر» انگیزه ساز نوجوانان و «وام» مایه ی اتصال بزرگترها به شجره ی طیبه صالحین باشد که خود عزیزان قپه مند و ستاره بر دوش مدعی هستند این حلقه، از طراحی های شخص رهبر معظم انقلاب است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد