والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

توسل به علی با ادب یا بی ادبی؟

استاد عبدالحسین صالحی شهیدی (عموی دکتر صالحی وزیر سابق خارجه) می گفت وقتی علامه امینی به حرم امیرالمومنین مشرف میشد چنان گریه می کرد که استخوانهایش می لرزید...... این عظمت آثار قلمی او جز با توسل دائم به مقام امام مشکل گشا، مولای درماندگان علی علیه السلام میسر نمی شود....

نقل کرده اند که در مسیر نگاشتن دائرة المعارف الغدیر مرحوم علامه امینی به منبعی نیاز داشت اما آن کتاب را پیدا نمی کرد، فلذا برای توسل و حل این مشکل در راه سربازی برای مظلومیت علی به حرم مولا مشرف شد و عرض توسل کرد تا کتاب به دست او برسد.

در همین اثناء مشاهده کرد عربی عامی به حرم مشرف شد و شاید هم بدون آداب خاصی فقط چرخی دور ضریح زد و رو کرد به حضرت شاه ولایت که یا علی! اگر مرد هستی حاجتی که از تو خواسته ام را بده!

علامه امینی بسیار ناراحت شد که یک شیعه چرا انقدر بیسواد و بی ادب است که لنگر آسمان و زمین را چنین خطاب می کند و نحوه ی توسل او از آداب و روشهای تربیتی مکتب ما بیرون است!

روزها گذشت و علامه ضمن احتیاج به کتاب مذکور بعنوان منبعی برای الغدیر، به توسل خود ادامه می داد تا هفته ی بعد که باز وقتی در حرم به زیارت و توسل مشغول بود همان عرب را دید. چون منتظر بود ببیند حال این مرد چطور است دقت کرد و دید که باز عرب عامی چرخی بدور ضریح حیدر کرار زد و گفت: ها یا علی! معلوم است که مرد هستی! میدانم که مردی! حاجتم را دادی! آمدم تشکر کنم و بروم!

علامه امینی زیارت نامه را بست و سرخورده از حرم خارج شد! چرا که این فرد با بی ادبی حاجت می گیرد و من برای خود شما به شما اینچنین متوسلم و شما نگاهی نمی کنید!

شب، امام مهربانی ها و پدر یتیمان را به خواب دید! حضرت امیر از او دلجویی کرد و فرمود تو از خود مایی دلخور نشو! اما آن عرب اگر حاجت نگیرد از درگاه ما می رود! اما تو هرچقدر بیشتر متوسل شوی بیشتر به ما نزدیک می شوی!

صبح علامه دید درب خانه را می زنند! زن همسایه بود! گفت ببخشید زحمتی برای شما دارم!

پدر شوهرم از دنیا رفته و قدری کتاب دارد که بلای جان ما شده و میخواهیم آنها را از انباری خانه به بیرون و میان زباله ها بریزیم! من گفتم این همسایه ی ما آقای امینی اهل کتاب و این حرف هاست بگذار بیاید ببیند شاید برداشت و برد و از دردسر این کتابها خلاص شدیم!

علامه امینی آمد و اولین کتاب را که باز کرد دید همان منبعی است که مدتهاست برای بدست آوردنش به مقام نبأ عظیم و أب الأئمه الراشدین امیرالمؤمنین روحی فداه متوسل بوده است!

یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم!



نظرات 1 + ارسال نظر
راز یکشنبه 20 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 07:32 ب.ظ

کهکشانها نخی از وصله نعلین علی است..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد