والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

با سواد و بی سواد در قدیم !

به مناسبت آزاد شدن بهزاد نبوی از زندان در ذهنم ناخودآگاه نوشته های کتاب شنود اشباح مرور میشد. خوانده هایی که از سالیان گذشته در خاطرم به جا مانده بود.

یادم آمد مطلبی در آن کتاب از دکتر موسی زرگر، دومین وزیر بهداشت و درمان دولت انقلاب که پس از دکتر سامی منصوب شد. مطلبی که به مساله ی باسواد و بی سواد خواندن های آقای روحانی شبیه است.

دکتر زرگر در آن کتاب آنقدر که یادم هست گفته بود من و مرحوم رجایی و یکی دو نفر دیگر در کابینه ی مرحوم مهندس بازرگان معروف بودیم به وزرای مستضعف! عقاید خودمان را داشتیم و مثلا با هم نماز جمعه هم می رفتیم و بین مردم می نشستیم و یکبار هم یک زیلوی کهنه ای شهید رجایی آورد برای نشستن ما که بسیار مندرس بود!

یک روز مهندس بازرگان در کابینه وارد شد در حالیکه عصبانی بود.

گفت یک عده "بی سواد" و درس نخوانده بیرون می ایستند علیه دولت شعار می دهند و سیاستهای مماشات با قدرت ها و آمریکا را نفی می کنند! 

من گفتم آقای مهندس بازرگان، نمی دانم منظور شما از "سواد" چیست!

از تحصیل دبستان تا دبیرستان که بگذریم، من 7 سال پزشکی عمومی خوانده ام  4 سال هم تخصص جراحی عمومی خوانده ام و 2 سال فوق تخصص خوانده ام و شده ام جراح قفسه ی سینه! فقط 13سال دانشگاه درس خوانده ام!

فکر نکنم در این کابینه کسی بیش از من درس خوانده باشد! آیا شما هم اینقدر درس خوانده اید؟ گفت: نه!

گفتم خب من همراه همان مردم شعار دهنده و منتقد شما هستم!

بازرگان ساکت شد و دستور جلسه ی هیأت دولت را مطرح کرد.

دکتر زرگر پیشتر سه دوره نماینده ی مجلس و در سالهای نزدیک، رییس بخش جراحی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد