والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

هویت یابی جدید اهل سنت

همانطور که می توان اتفاقات پهنه ی بین الملل را به مثابه نقاط عطف زندگی سیاسی جهان تعبیر کرد، در سیاست داخلی نیز قطعاً  چنین واقعیتی جاری می باشد. 

اگر قرارداد وستفالی و تشکیل دولت ملت ها، دنیا را به جهان پساوستفالیایی تغییر داد و یا نظم ایده آلیستی پس از ورود وودرو ویلسون به صحنه ی مدیریت روابط بین الملل با تشکیل ملل متحد، جهان را وارد شکل تازه ای کرد، قطعا این امور در سیاست داخلی کشورها هم صادق است. 

در کشور ما دوران شاه را می توان به پیش و پس از تشکیل اپک تقسیم کرد و یا دوران بعد از انقلاب سفید شاه و ملت را به مثابه آغاز دورانی جدید در پهنه ی سیاسی و اقتصادی حکومت وقت به شمار آورد که نهایتا همین تغییر منجر به رخداد انقلاب اسلامی گردید.  

پس از انقلاب اسلامی نیز اتفاقاتی مثل جنگ، ورود  و خروج دولت سازندگی، رای عجیب خاتمی و ظهور پدیده ی احمدی نژاد و اتفاقات سال 88 عرصه ی سیاست کشور را به پیش از خود و پس از خود تقسیم می کنند. 

در عرصه ی سیاستهای اقتصادی این تقسیم بندی ها به نوعی خاص بوده و در عرصه ی سیاسی به نوعی دیگر. در این میان عرصه ی مدیریت امنیتی یک کشور نیز می تواند به برنامه های ویژه ای وابسته باشد که تاریخ و تحولات کشور را به پیش و پس از خود تقسیم نماید. 

به نظر می رسد دولت آقای روحانی، با داشتن سابقه ی امنیتی کلان که بیش از هر سابقه ی دیگری در آن به چشم  می آید و حتی نیروهای اقتصادی و فرهنگی آن را نیز شامل می شود، قاعده ساز این انقسام تاریخی در عرصه ی مدیریتی کشور باشد.   

پدیده ی گروگان گیری 4سرباز مظلوم کشور در مرزهای شرقی سیستان، شاید نماد ظهور این قاعده مندی جدید باشد. قاعده مندی ای که شاید خواسته و شاید نیز ناخواسته صورت گیرد. 

به نظر می رسد اعلام اولیه ی این آزاد سازی که به عهده ی وزارت اطلاعات قرار می گیرد، به دنبال آن است که توان اطلاعاتی دولت و نظام را در اجرای این پروژه ی کلان امنیتی هویدا سازد و مانوری در اجرای عملیات های نرم و سخت این نهاد امنیتی باشد.

با نگاهی دقیق تر می توان مشاهده کرد که علاوه بر اخبار چند روز قبل و در تصریح واضح بیانیه ی امروز وزارت اطلاعات، نقش علمای اهل سنت در این آزاد سازی بسیار برجسته بوده است. 

مدیریت امنیتی مذکور، ظاهرا با همراهی نیروهای امنیتی و مذاکرات و ریش سفیدی علمای اهل سنت سیستان پدید آمده است.

این ریش سفیدی که نشان می دهد همکاری با رهبران دینی!!!! سایر مذاهب غیرشیعه در تنها حکومت شیعی جهان می تواند ضریب امنیتی را به موفقیت نزدیک و واصل کند، فصل جدیدی در عرصه ی تدبیر امنیتی کشور خواهد بود و فرهنگ جدیدی را به صورت یک گفتمان آرام و تعصب ستیز در کشور پدید خواهد آورد.

اولا نشان می دهد می توان به علمای مذاهب دیگر به عنوان مواردی مهم از تامین امنیت نگریست، ثانیا می توان با زدودن از پافشاری بر اصول بحث برانگیز مذهب تشیع ضریب امنیتی را افزایش داد. شاید حتی به جایی برسیم که تصمیم به ورود نیروهای غیرشیعی به سیستم نظامی و بلکه هم مجموعه ی امنیتی بگیریم. 

اما نکته ی قابل تامل این است که گفتمان امنیتی پس از روحانی، گفتمانی متمرکز بر تقسیم قدرت بین بزرگان تمامی مذاهب و ادیان خصوصا آنان که در هویتهای اقلیتی و قومی در مناطق راهبردی کشور به سر می برند، خواهند بود. 

یعنی این پدیده ی گروگان گیری که می رفت تا حیثیت امنیتی کشور و دولت را به باد بدهد، با به رسمیت شناختن وجهه ی امنیتی و قدرت نمایی سیاسی علمای سنی سیستان   و تسلط دینی آنان در منطقه ی بزرگی از کشور، به سمت آرامش و حل معضل پیش می رود. 

حال آنکه شواهد بسیاری از حملات آشکار رهبرانی همچون مولوی عبدالحمید به اصول اساسی مذهب شیعه وجود دارد و جالب اینکه غالبا در کنفرانس های مذهبی، ناظر اعلام تفاوت متفکرین متجدد سنی کشور از مدل فکری و رفتاری امثال مولوی عبدالحمید بوده ایم. 

تفاوتی که غالبا به دلیل افکار سلفی و افراطی آنان می باشد و البته ظاهرا رگه های ارتباطی خاصی با سرویس های امنیتی منطقه نیز داشته و دارند. 

حال باید پرسید که آیا این آزادسازی نوعی از به رسمیت شناختن قدرت این طایفه در رهبری منطقه ی بزرگی از کشور هست یا نه؟

آیا دولت و نظام قادر به مدیریت این قدرت که به بزرگان و علمای اهل سنت بخشیده است خواهد بود؟

آیا بازی زیرکانه ای نمی تواند پشت این داستان وجود داشته باشد که چند نیروی سرباز و درجه دار که ضمن ارزش بی منتهای جان آنان، نیروهای ساده و غیر استراتژیکی بودند، پس از گروگانگیری و سپس آزادی، به طرح گفتمان قدرت افزایی علما و رهبران دینی اهل سنت سیستان به عنوان منطقه ی تحت مدیریت فرهنگی عربستان، منجر و منتهی شود که منتهی هم شده است؟

پس اگر چنین باشد، باید در اندیشه سهم خواهی دیگر اقوام و قومیت های کشور نیز باشیم که برای احیای قدرت هویتی خویش، بفکر برنامه های مانور قدرت برای رهبران خویش بیفتند. 

این مرحله ی امنیتی، می تواند ورود به فاز نوینی از مدیریت امنیت کشور با طعم اعتدال و عدول باشد.

عدول از طرح ایده های مذهبی تشیع و حساسیت زدایی در مقابل جست و خیزهای پرقدرت مخالفین قسم خورده ی مکتب اهل بیت علیهم السلام که متاسفانه امروز از علویّون سوریه تا حوثی های یمن و از شیعیان در محاصره ی پاراچنار تا مظلومان تحت سرکوب بحرین  نشانهای آشکاری  از تلاش های آن مخالفین برای اطفاء نور آل محمد هستند.

کلید این اطفاء نور از مدتها پیش توسط سیاستگذاران خاصی زده شده بود همانطور که صریحا، میرحسین موسوی در سفر انتخاباتی خود به زاهدان صلوات خود را اینگونه بر زبان جاری کرد: اللهم صل علی محمد و سلّم!!!!!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد