والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

جستاری در مدیریت از مصباح شریعت

امروز که مجدداً بنا به اقتضای زمانه و بر حسب دستور حکیمانه رهبر فرزانه ضرورت تئوری پردازی های نوین در عرصه اندیشه و عمل دینی ـ‌ ایرانی این مرز و بوم سکه رایج شده و فرزانگان مشفق روی به اندیشه ورزی و عقلانیت گرایی عملی آورده اند، سخنی حاصل از اندیشه و عمل مصباح عدالت خواهان و عمار ولایت مداران بسیار برای این دانشجوی کوچک مدیریت جان پرور و روح فزا می نمود. 

 البته واضح است که چه غربی باشیم چه شرقی، در صورتی که پیش فرضهای اعتقادی و آخرت باوری اندیشه مردانی آسمانی مانند آیة الله مصباح (دام ظله) در ما ریشه نداشته باشد، این تئوری قابلیت پرورش و البته اجرا در قلوب ما را نخواهد یافت.    

 

این امر به پیش نیاز درونی دوگانه ای، حداقل دوگانه، در تربیت و جایگاه درونی ما نیازمند است که بدون آن این سخن و اندیشه و شاید درس اخلاقی مصباح مجاهدان حق، بی معنا و از حیّض انتفاع خالی خواهد بود. 

این بیان پرمغز چه در حوزه مدیریت منابع انسانی چه در حوزه تدابیر استرات‍یک رخ نمایی کند،‌به هر ترتیب می تواند ضمن آشکار سازی جهت گیری اساسی اندیشه مدیریتی اسلام، آن هم با مزه شیرین اسلام ناب و اندیشه خمینی کبیر، به تعیین جایگاه کسانی بپردازد که در ساحت اندیشه دینی و عمل سیاسی مکتب اهل بیت علیهم السلام اراده به تکاپو می نمایند و خصوصا در حرکتهای جهادی خواهان تدبیر و عمل مدیریت می باشند. 

اما پیش نیازهای گنجیدن در قالب این اندیشه مدیریت، حداقل یکی عدالت محوری در چارچوب تعالیم اهل بیت و دوم آخرت گرایی و ایمان به معاد اخروی است. 

شاید، بلکه حتما می توان نسبت به این پیش شرطهای اساسی حاشیه زد و ضمن چکش کاری آنها، به افزودن موارد دیگری نیز متبادر گشت، لیکن قدر متیقن این است که بدون عدالت خواهی که خود حاصل توحید نظری و عملی است و فارغ از اجر و عقوبت جدی و بی تعارف یوم الحساب نمی توان به ساحت این تئوری پایه ای قدم نهاد.  

آیة‌ الله مصباح که قطعا خداوند متعال او را برای زمانه ما پرورش داده و ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم داده اند تا او را برای نیازهای عاشقان حقیقی توحید محض و سالکان طریق آل رسول (صلوات الله علیهم اجمعین) به دوران پر هیاهو برسانند، در دیداری با عوامل هفته نامه نه دی، ضمن بیانات پراستحکام خویش به توصیه هایی جهت دین فزایی و خدامحوری افزون تر مبادرت ورزیده اند که در بخشی از این سخنان آمده است: 

"شیطان انسانهای خیلی باهوش را هم به دام می اندازد. اولا راه درست و پست درستی را ارائه می دهد و برای خدمت به اسلام ما را به این نتیجه می رساند که ما باید این پست را احراز کنیم اما وقتی وارد می شود می گوید بد است که من بگویم عزل شدم یا من را بیرون کردند. 

برای حفظ این که من اینجا باشم از خیلی چیزها باید چشم پوشی کنم،‌خیلی چیزها را نباید بگویم که بتوانم اینجا بمانم وگرنه مرا بیرون میکنند. 

ما ازین خطر باید بترسیم که وسیله کم کم جای هدف را نگیرد."  

سؤال اینجاست که در صورت ایمان به خداوند و حرکت در ساحت مکتب اهل بیت آنهم با نگرش حقیقی امام خمینی که تجسم آنرا در حرکتهای جهادی مبارزان سراسر دنیا می بینیم، آیا می توان بر طریقی جز این اندیشه و در تقوایی متفاوت از این تحذیر و تنبیه به سر برد؟ 

آنانکه این گونه نیستند قطعا از این ایمان و اندیشه بی بهره اند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد