والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

ما،رسانه های قدرت و ثروتیم

خدایا بیش ازین طاقت ناامیدی را ندارم. هرکس را که روزی می پرستیدم و برایم می ارزید روز به روز از دست می دهم. 

این سخنان را بخوانید، خواهید فهمید از چه آشفته ام:  

http://jahannews.com/vdcgww9xqak9zz4.rpra.html 

این هم از حسین فدایی عزیز من! کسی که او را الگوی مبارزه با چپها میدانستم، نماد ایستادگی در مقابل تروریستهای مجاهدین انقلاب می پنداشتم، او که وی را نمونه اخلاص و سلامت و جهاد و از خود گذشتگی می خواندم. 

 به هرکه می پرستید قسم راست می گویم، من کسی نیستم که برای دو صباح بیشتر زیستن و برای جایگاهی بدست آوردن دروغ را بر راستی و سلامت را مجاهدت ترجیح دهم. 

 راست می گویم،او را واقعا دوست می داشتم، چه کنم هنوز هم ساده زیستان و درست کاران را دوست می دارم. 

اما شما را بخدا سوگند این حرفهای او چگونه هضم کردنی خواهد بود وقتی که می بینم آنچه می گوید در حق من و امثال من صحت ندارد.  

چگونه تو را به دروغ یا جهل منتسب نسازم وقتی می بینم در سیل بی منتهای رسانه های دشمن دولت و حمله روز به روز آنانکه به خون احمدی نژاد تشنه اند، یک روزنامه دولتی را با چند برگ مختص به تحلیلهای سیاسی، چند سایت جوان مرگ شده و چند وبلاگ خودساخته و دم دستی را به "رسانه های کانونهای قدرت و ثروت" تعبیر میسازی؟  

یک روز نیم نگاهی به پیش خوان یک دکه روزنامه فروشی بیانداز تا ببینی رسانه های کانونی قدرت و ثروت چه کسانی هستند و هجوم بی رحمانه آنان به یک نفر و فقط و فقط یک نفر چقدر نامتقارن و بی شرمانه است! همه یک طرف و یک نفر و یک رسانه نیم بند هم یک طرف!

مشکل از ماست که بدون داشتن پول، ثروت، قدرت، نام و نان و یا هر پشتیبان دیگری وقتی حجم مظلومیتها را می بینیم به کمک منتخب بیست و پنج میلیونی مان می شتابیم؟ 

مشکل از ماست که به جرم حمایت از پر طرفدارترین منتخب تاریخ مشروطه این مملکت و پر رأی ترین رئیس جمهور انقلاب اسلامی حتی از داشتن یک شغل آبرومند هم در این کشور محرومیم؟  

ما رسانه های کانونی قدرت و ثروتیم؟ 

 آقای فدایی! می دانی با ماهی 400هزار تومان زندگی کردن در حالیکه هر روز سایه اخراج و توهین و تحقیر بالای سرت می چرخد چه معنی دارد؟ 

درد از فقر و استضعاف نیست، چون ثابت می کند تا ابد با امام خویش خواهیم ایستاد. درد از این است که می دانیم از خیل مافیای قدرت و ثروتی که با آن در مبارزه ایم بسیار داناتر و پر اراده تر و البته مدبّر تریم. 

این سیل خود جوش حامیان احمدی نژاد که تو و دوستانت از یک هزارم آن هم بی بهره اید کانون قدرت و ثروت نیستند، تناقضات درونی خود را با آب دیگری تسلی ببخش! اینان خیل مستضعفانی هستند که تا پیش از احمدی نژاد کسی آنان را آدم هم حساب نمی کرد. همانطور که تو و دوستانت را نیز! 

اینها بی ارزشترین کسان بودند نزد همانهایی که تو تعبیر کرده ای می خواهند با آنها فضای دوقطبی بسازند!!  

مگر فضای دوقطبی ساختنی است؟ دوقطبی از 84 تا به حال وجود داشته است، نه از شب سوم تیر، بلکه از زمستان پیش از انتخابات نهم! آنگاه که هاشمی گفت اگر احمدی نژاد و توکلی نیایند من هم نخواهم آمد!

چه زیباست که خداوند حقایق را از زبانهایی که می خواهند وارونه جلوه اش دهند جاری می سازد و تو یکی از آنانی. آری آنگاه که می خواهی بگویی جریان انحرافی "میکوشد" هاشمی را نماد سرمایه داری و احمدی نژاد را مظهر مستضعفان نشان دهد!!! 

پس تمام مردمی که در 22خرداد به پای احمدی نژاد ایستادند، جریان انحراف بودند، چه انحراف مستحکمی! زیرا این مردم بودند که در دو انتخاب نهم و دهم "نشان دادند" احمدی نژاد نماد مستضعفین و هاشمی مظهر مستکبرین است. رأی های بالای شهر را به خاطر نداری؟ صندوقهای جنوب شهر را چطور؟ مطمئنا حافظه ات یارای دیدن حقایق تاریخی را ندارد.  

می دانی چرا اینگونه به صورت تو که عاشقت بودم پشت می کنم؟ چون تو هم مانند موسوی و دوستانش، همانان که علیهشان مردانه گزارش خواندی در صحن مجلس، درست مانند آنان به تناقض گویی افتاده ای! و این تناقض بود که در تابستان 88 به دانشجویانم می گفتم عاقبت جنبش اسرائیلی سبز را نابود خواهد ساخت. نمی خواهم تو نیز نابود شوی! 

تناقضت اینجاست که پیش بینی موسوی شدن و شریعتمداری مخلوع شدن را برای احمدی نژاد می کنی و از سمت دیگر می گویی باید از دولت حمایت کنیم و نگذاریم جریان انحرافی احمدی نژاد را برای خویش مصادره نماید!! 

چه کنم که حیف می بینم تو و دردکشیده هایی مانند تو از کنار دردکشیدگان و مستضعفان حقیقی این ملت به آغوش خون آشامانی بروند که می خواهند منتخبی از جنس مردم را به انحراف، فساد، ناکارآمدی و قدرت طلبی متهم نمایند و النهایة قیام ظلم ستیز و تصفیه گر این امت رنج دیده را به دریای خون فرو بریزند. 

 

دیگر اشک امانم نمی دهد، نمی دانم چگونه با تو سخن بگویم، فقط برادرم باور کن ما از کسی پول و قدرت نگرفته ایم تا رسانه باشیم.  

نه از مهر و نه از کین می نویسم 

نه از کفر و نه از دین می نویسم 

دلم خون است می دانی برادر؟ 

دلم خون است از این می نویسم 

باید فرق داشته باشی با آن سبزی که می گوید "شما افسران جنگ نرم شده اید تا ساعتی 7هزار تومان بگیرید و کامنت بنویسید در سایتها و جوامع مجازی!" آخر تو با آنان چه فرقی داری؟ 

نظرات 1 + ارسال نظر
علی دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ

سلام
درغگویی از خصوصیات دشمنان خدا است.
حسین فدایی هم نشان داد که عوض شده است و در راه قدرت، دشمن خدا هم می شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد