والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

حمایت جهادی از وحید جلیلی

 

خوش ندارم از کلمه وارداتی "جنبش"  برای کارهایمان استفاده کنم. مثل آقا که نخواست نام امسال را چیزی غیر از مفهوم جهاد اقتصادی بگذارد و در این نامگذاری از عناوین پر طمطراق ادبیات صدساله علم اقتصاد بهره ببرد. 

 

                             

 

بهتر دیدم برای دعوت دوستان با غیرتم و تمامی آنها که هنوز در بند ماشین پرشیا و آپارتمان 200 متری بالای شهر نیافتاده اند از عنوان  "جهاد"  برای حمایت از تریبون مستضعفین و حنجر معترضین یعنی وحید جلیلی استفاده نمایم. 

(خبر رجا نیوز دراین باره: http://www.rajanews.com/detail.asp?id=84151  ) 

 برای ما که فرزندان ناب عصرامام خمینی هستیم زیبنده نیست و به قول بچه ها "بهمان نمی آید" که مثلاً کمپین فلان مقدار امضا راه بیاندازیم و یا "جنبش اعتراضی"  برای مقصود خودمان دست و پا کنیم و یکی از موومنتهای متصل به غرب شویم. شاید هم چون کیک ساندیسی هستیم و اخراجی های 3 را بر طلاق هنرمندانه!!! نادر از سیمین ترجیح می دهیم سوادمان پایین و بقول قدیمی ها بیاضمان زیاد است و اصولاً توان درک مفاهیم نو پدید مغرب زمین را نداریم. وای بر ما اگر زبان خارجی هم بلد نباشیم.

حالا که روضه معرکه غرب و شرق و جنگ مدل وارداتی و الگوی اسلامی – ایرانی را خواندیم، مناسب است که بگویم در این ظرف وسیع یعنی "حمایت جهادی"  که ظرفیت دارد تمامی آزادی خواهان آزاده و جمیع عدالتخواهان فرزانه و وارستگان از جیفه دنیا را در تمامی عالم گرد آورد، باید دارویی برای درد بی عدالتی آنهم از جنس چماق فرهنگی و گردن کلفتی رسانه ای بریزیم و به کام  جامعه درد کشیده و در عین حال بیزار از بی عدالتی و بی اعتنایی به امت سرازیر کنیم.

 

می گویند ما آنقدر توانایی داشته ایم و شقی بوده ایم که 25 میلیون رأی تقلب کنیم اما الان نمیدانم چرا برادر دبیر شورای عالی امنیت ملی ما، که از قضا در میان دولت پیشگان یکی از شبیه ترین ها به پابرهنگان و مستضعفان است، از صفحه تلویزیون به آسانی جرعه ای دلستر خط می خورد و به تعبیر فنی – سیاسی " ممنوع التصویر" می شود. حیف که هنوز مرد خاکستری اصلاحات در کنار لحظات سخنرانی پیرجماران گاه بگاه رخ نمایی می کند و اصولاً ممنوع الهیچ چیزی نیست. شاید اگر من هم صاحب باغهای مرغوب شمال تهران بودم تصویرم را زیاد بزک میکردند و گردن ستبرم را به مدالهای اسرائیلی مفتخر می ساختند.

خدایا شکرت که مارا با طایفه ای پیوند زدی که در عصر طلایی حکومت خود هم از همه چیز محروم بودند و خوراکشان نان جوینی از جنس درد و جام گوارای بالینشان رنج و غصه بود و آرزوی شیرین شبهایشان حضور در جهاد برای الله.

خدای من، خدای محرومان، میدانی که تمام وجودم را دردی شیرین در بر می گیرد و تا مغز استخوانم را ناله تسخیر می کند وقتی میبینم "وحید جلیلی" را ممنوع التصویر از صفحه تلویزیون سیمای شمیران و شعبه تهران هالیوود کرده اند. 

 

          

 استاد عزیز! ما کلا ممنوع التصویریم از تمام مانیتورهای عالم، از همه اقمار مصنوعی حول و حوش امپریالیزم؛ اما نمیدانم چرا عکسهای مات ما همه جا را پر کرده و عکس خواستها و رأی هایمان این همه مسابقه دزدی و گردنکشی به راه است!! ممنوع التصویر شدن برای زدن ما استراتژی مناسبی نیست، باید ما را محروم الحیاة کنند تا نفسمان هنگام اعتراض و انتقاد بند بیاید. اگر میماندی و فریاد میکشیدی علیه تمام مدعیان خط مستقیم خودپسندی و حلقه های بسته انحصار، ماندنت بر صفحه شیشه ای جان ما را خراش میداد از این بازیگری ظریفانه فتنه خواهان لطیف الحیل!

بقول دکتر زاکانی از صداو سیمایی که در دل  یک صندوق 1000 رأیی روز 22خردادش 800 رأی موسوی قرار می گیرد؛ توقع تدوین استراتژی مدون برای پیروزی اسلام ناب در معرکه جهاد شیطان و قرآن نمی رود. نمی توان از مدیران برج عاج نشین و گرفتار در مافیای ثروت و قدرت مطالبه حق بر زمین مانده خدا و رسول کرد. چگونه می شود امیدوار دیدن روزی باشیم که از امواج دربدر این مترسک، نعره هل من مبارز مستضعفان منتشر شود و نخبگانی که درد دارند و سوز زخمهای اراذل بر پیکرشان حق حق می کند بر فراز آن سرود مجاهدت و مقاومت بخوانند.  

 تو اگر بر فراز این منبر سخن می گفتی اقتدا به بازمانده کربلا بر فراز منبر مسجد اموی نکرده بودی، چه خوب شد که زبان تو را بر دار میثم تمار بریدند تا نتوانی از "علی" بگویی، همان زبانی که در عبور از چهارده قرن از کام جرج جرداق مسیحی بیرون آمد و "صوت العدالة الانسانیة" مشرق و مغرب زمین را آکنده از عدالت محض کرد. خدا را شکر که پسر مرجانه زبان میثم را برید و گرنه میپندارم امروز حتی یهود هم بر فرق شکافته عدالت می گریست.  

 

                             

غیرت ما اگر غیرت حیدری است، می ایستیم و بر زبان بریده و قلم شکسته عدالتخواهان و مجاهدان اشک سوزان میریزیم تا هزار آتش خاموش ناشدنی بر پیشانی دنیای بی مقدار داغ هزار باره بگذارد. ما وقتی اعتراض می کنیم، به فارسی وان و تارهای عنکبوتین رسانه های بنی صهیون پناه نمی بریم تا فریاد انتقادمان را در چهره خیانتهای ویکتوریا و یا اطفار رقاصه کفتار شبکه هایشان متجلی سازیم. ما می ایستیم و خوب هم ایستادگی خود را به رخ می کشیم چون هزار و چهار صد سال است تمرین داریم. هرچند وعده پیروزی مستضعفان و وراثت صالحان از قبل در زبور و تورات داده شده است. ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الارض یرثها عبادی الصالحون. 

 

                      

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد