والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

آیا قزوین انتهای خط اصول نمایی خواهد بود؟

     با ورود ابوترابی به عرصه انتخابات حدس زده می شود قزوین به عنوان یکی از کانونهای اصلی سیاست در کشور، وزن خاصی در تکاپوی سال 92 پیدا کند.

اگر ابوترابی بتواند با بهره برداری از سابقه سیاسی قزوین و مهره چینی های خود در طول سالهای اخیر، این شهر را به مهد فعالیتهای انتخاباتی خود بدل سازد، باید به تکاپوی همین مهره های وی نظاره کرد و تبدیل قزوین به محور بسیاری از درگیری های انتخاباتی ـ سیاسی را مشاهده نمود.

1. قزوین ذاتا دارای بار سیاسی و پتانسیل فعال در این خصوص است. پس باید انتظار باردهی زیادی در هنگام اوج کار سیاسی در این زمینه را داشت.

2. بار سیاسی فراوان قزوین بیشتر به دلیل وجود عالمان دینی برجسته و محوریت آن بزرگواران در گردنه های تاریخی این کشور بوده است. از هنگام مشروطه تا انقلاب اسلامی و تقریبا تا هنگامه میانی سالهای جنگ.

3. سالهای اخیر شخصیت های محوری سیاست در قزوین با استفاده از این محوریت به عنوان ریزه خواران سفره عالمان و فقیهان برجسته توانستند قدری فضای خالی رهبری سیاسی قزوین را به نفع خود مصادره نمایند اما به وضوح مشخص است که قزوین دیگر قزوین فقیهان و فیلسوفان پرطمطراق نیست. تنها چند نفری هستند که بانگ جرسی از آنان با فاصله ای بسیار دور به گوش می رسد.

4. سترون سازی فضای قزوین از سیاستمداران بزرگ و دین مداران عظیم در سالهای اخیر که مرهون ناکارآمدی سیاسی همین افراد است، باعث شده تا دیگر از بزرگان و اعلام نبلاء در این وادی علم و ایمان خبری نباشد تا از توان آنان در قیادت ملت بهره برداری گردد. پس این شهر با این بار تاریخی شگرف و توان بالای سیاسی دیگر در دست هیچکس نیست تا پیچ و خم سیاست را به خوبی برای مردم روشن سازد.

5. مهره چینی های این افراد که امروز ادعای سیاست در سطح ملی را دارند آنچنان ضعیف و از میان حلقه به گوشان دربخانه ی خویش بوده است که علاوه بر ضعف و تنزّل سیاست و علم و پیشرفت در این شهر، جوّ عمومی این بلد را به وادادگی، بی خیالی، هرج و مرج و بی در و پیکری سوق داده است. 

استانداری نامحبوب، مسئولانی کارنابلد، ناپیدایی سطوح ترقی و پیشرفت در سیستم های کاری و اداری، همه و همه نشانگر تدبیر کج و سیاست ناراست همین افراد بوده است.

6. قطعا ابوترابی بواسطه همین مهره چینی ها میخواسته است در چنین ایامی قزوین را به مرکز فعال انتخاباتی خود بدل سازد و با کمک مدیرانی که کاشته است و سازمانهایی که به دست گرفته، عقبه ای استراتژیک برای ستادهای خویش علم سازد. پس باید دوستان وی در این شهر، یعنی همانهایی که در این سالها از ژیان به مگان و از مولوی به ملاصدرا و از اجاره نشینی به اجاره گیری رسیده اند، آستین همت بالا زنند و گریبان خویش از برای ریاست وی بر قوه مجریه چاک دهند. 

7. همین عامل اخیر به ضمیمه برونداد عوامل قبلی، باعث می شود مردم این شهر که امید می رفت مهد توفیقات ابوترابی باشد، به اولین دسته مخالفان و ضدتبلیغ های وی مبدل شوند. معلوم هم نیست، شاید دوستان ذکر شده او، چندان هم به کار نیایند و اولین کسانی باشند که چرخش خنجر را از پشت بر پیکر او امتحان کنند. آن زمان که اینان دوستان وی بودند و کاشته شدند تا در چنین روزی میوه دهند، اینقدر در دنیا غرق نشده، بلکه برای فداکاری و تلاش حاضر یراق بودند اما امروز دیگر از آن حال و صداقت خبری نیست. با جیب های پرپول و نان های چرب نمی توان مبارزه کرد و علم جهاد را افراشته داشت.

8. مجموع عوامل یادشده اگر به این شرط باشند که ابوترابی محوریت انتخاباتی اصولگرایان را تشکیل دهد، باید گفت قزوین با تمام تکاپویی که خواهد داشت، خط آخری است که اصول نمایان، برای حرکت خویش میان ملت ایران برخواهند گزید. 

اصولگرایی با اوصافی که رهبر حکیم انقلاب برشمردند چیزی نیست که در میان سیاسان پیر این مرز و بوم یافت شود. اینان مدعیان اصول نمایی هستند که نشان دادند بسیار بدتر از اصلاح طلبان، بی اعتقاد به هرگونه اصولی هستند و برای کسب قدرت هر عملی را مشروع و مجاز می پندارند. این اصول نمایی است نه اصولگرایی! منتظر خواهیم ماند!