روحانی با اعطای مجوز به واردات گوشت بی کیفیت بوفالو از هند نشان داد که تا چه حد از تأمین ابتدائیات نیازهای مردم ناتوان است.
روحانی که با شعار تولید شغل برای بیکاران وارد انتخابات شد و نهایتاً به یمن ورود جلیلی در این مسابقه توانست برای حضورش معنایی کسب کند، نه فقط پرونده ی هسته ای را به نتیجه ای با حد اقل مقبولیت هم نرسانده بلکه برای تهیه خورد و خوراک ملت نیز در گل مانده است.
ای کاش دولت اعتدال مشکل تأمین گوشت کشور را از طریق یک واردات ساده مرتفع می کرد در حالی که با صدور مجوز واردات گوشت بوفالو از هند نشان داد که تحقیر سطح زندگی ایرانیان در این دولت امری عادی است.
حتی شاه نیز این شعار را پس از افزایش درآمدهای نفتی کشور داده بود که چرا ملت ایران نباید به قدر اروپائیان گوشت و شیر بخورد اما دولت روحانی و روحانیون در عمل نشان داده است که غذای ایرانی می تواند درسطح ملت همه چیز خواری چون هند باشد. آنهم گوشتی بشدت در معرض بیماری و انگل که نه ذبح آن معلوم است نه منشأ تولید و نه حتی معلوم است که این گوشت در چه مصارفی قرارست صرف صنایع غذایی ایران شود.
شاید روحانی با چین و چینی مشکل داشته که کارآفرینی برای آنان را بواسطه ی واردات از چشم بادامی ها مذموم معرفی نموده بود
چون وی نیز در عمل نشان داده است که کارآفرینی برای هندیان کار نکوهیده ای نیست
البته دولتی که گوشت کشورش را هم نتواند از تولید داخل و یا حتی واردات معقول تهیه کند، بهتر است ضمن وقوف به بی تدبیری های خود آگاه باشد که زمان انتخابات گوشتش زیر دندان همین مردم خواهد بود.
دیشب شاهد مناظره ای قابل نگاه کردن در شبکه خبر بودیم که به ابعاد بیانیه لوزان می پرداخت. مناظره ای بین آقایان دکتر محمدرضا ضیایی بیگدلی و دکتر فؤاد ایزدی که اولی در میان اهل علم و دومی در میان عامه چهره ای شناخته شده هستند. کاش صداوسیما این علم محوری را همیشه در همه ی برنامه های سیاسی خود برای تغذیه ی افکار عمومی مورد توجه قرار می داد و حضور افرادی از این دست سرلوحه ی رفتارهای رسانه می بود. رسانه ای که قرار بود یک دانشگاه عمومی باشد.
با همه ی علاقه و اعتقادی که به تعقیب اخبار و تحلیل های سیاسی دارم،تا کنون هیچ یک از برنامه های مناظره در شبکه ی خبر را پیگیری نکرده ام. شاید آنقدر حرفه ای نباشم اما اینقدر زمان و مطالعه به سیاست شناسی اختصاص داده ام که در زمره ی مشتریان اصلی این برنامه ها و رخدادها محسوب شوم. پس مخاطبی در این حد از علاقه، وقتی مجذوب نمی شود، بقیه درصورت جذب هم زیاد چیزی عایدشان نمی گردد الا اینکه اعصابشان ریش می شود.
هرچند دیشب به اصطلاحِ بازار گرم کنندگی رسانه، دکتر ضیایی بیگدلی و دکترایزدی از دو طیف متقابل و به قصد مناظره روی در روی هم نشسته بودند، اما برهان و نظر در این برنامه طوری ارائه می شد که گویی هیچ تضادی با هم ندارند که به واقع هم ندارند.
استاد سیاست بین الملل ما یکبار که در خصوص رئالیسم نئوکلاسیک بحث دانشجویی میکردیم؛ می فرمود: « هرکس که جامعه را به سمت پولاریزه شدن و قطبی کردن پیش ببرد باید به عنوان خائن معرفی شود، زیرا بدون انسجام نخبگان نمی توانیم سیاست خارجی پرقدرتی پیش بگیریم».
اینکه برای کسب مخاطب در رسانه به قصد رقابت با ماهواره ها یا برای جوشاندن لج ملی در رقابت با رقیبان سیاسی بر آتش داد و بیدادهای بیحاصل بکوبیم، به ملک و ملت خیانت روا داشته ایم.
دیشب اگرچه دکتر ایزدی خصم دکتر ضیایی بیگدلی بود اما به عنوان یک آمریکاشناس خوب و یک چهره ی رسانه ای کاملاً هویدا بود که به احترام استاد مسلم حقوق بین الملل این کشور ـ دکتر ضیایی بیگدلی ـ دست و دلش در مناظره می لرزد و گاهاً با همه ی اشراف سیاسی و بین المللی باز ایزدی می ترسید که هر حرفی را از هر راهی در مقابل ضیایی بیان کند.
البته این اشتباه شاید از روی ناچاری هم رخ داده بود که یک استاد حقوق بین الملل در مقابل یک استاد سیاست راهبردی مقابل هم سخن می گفتند. اصولاً درمباحث سیاسی سخن به درازا می کشد اما در مباحث حقوقی زودتر نتیجه گرفته شده و کلام نهایی صادر می شود.
این را نیز می شود از خلال همین مناظره ی لایق دیدن استنباط کرد که چرا تاکنون مباحث سیاسی پیرامون بیانیه لوزان به اساتید مسلم سیاست سپرده نشده است و تنها فعالان سیاسی یا رسانه ای که بیشتر غوغا سالاری می کنند، ساعات مناظرات شبکه ی خبر یا غیر آن را پر و آرامش عصبی مردم را تهی میکنند. نتیجه این سخنان بی تأمل و دور از علم هم افزایش شکاف ملی است.
هرچند می دانیم آنچه البته به جایی نرسد فریاد است و صدا و سیما خود را موظف به پاسخگویی به ملت و اعتنا به انتقادها نمی داند اما می گوییم تا در تاریخ ثبت شود که نه فقط رسانه، بلکه همه ی گروه های سیاسی که خواهان اعتلای ایران و حتی موفقیت خود هستند، باید شعار محوریت علم در مدیریت کشور را در سخن و عمل اجرا نمایند.
باید دید کسانی که در واکنش به اقدامات عربستان، بر طبل تعطیلی حج و یا حداقل تعطیلی عمره می کوبند چه کسانی هستند!!!
آیا معتقدین به دین و علاقمندان به سرنوشت اسلام هستند یا از جمله ی بی تفاوتان به سرنوشت مسلمین و شاید هم از معتقدین به استیلای نکبت اعراب از طریق صدور اسلام به ایران می باشند!!!!
من به عمره مشرف نشده ام اما می دانم که یکی از فلسفه های حج، اعتلای نمادهای دیانت و مانور قدرت و اتحاد دین خداست. همانطور که زیارت اربعین در این سالها نمادی از محوریت سیدالشهدا در معنویت و مبارزه شد.
ترجیح میدم در باره ی کسانی که مکرر در مکرر به زیارت عتبات مقدسه یا حج و عمره مشرف می شوند نظری ندهم و جانب احتیاط را نزد خدا و اهل بیت نگاه دارم اما ترجیح می دهم که به عنوان یک دانشجوی کوچک در حوزه ی روابط راهبردی به تعطیلی حج یا عمره توسط ایرانیان مسلمان نگاه کنم.
اولا اعراب نه به خاطر صرف شیعه بودن ما، بلکه به خاطر جبر ژئوپلیتیک در یک رقابت راهبردی با ما قرار گرفته اند. امیراسدالله علم در خاطرات خود اشاره می کند که پس از انعقاد قرارداد الجزایر بین شاه و صدام که عملاً عراق یک سرکوب ژئوپلیتیک توسط ایران را بر خود پذیرفت، شاه نمی توانست ترس خود را از خصم مقابل مخفی کند و معتقد بود این اعراب هرگاه دستشان برسد سبیل ما را دود خواهند داد.
اصولا تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی توسط دولتهای عربی به این خاطر بود که با اسرائیل و نفوذ آن مقابله شود و البته ریشه ی این مبارزه نمایی، تقابل با شاه بعنوان متحد آمریکا و به تبع، اسرائیل بود،
اما با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع رسمی مبارزه ی ایران با اسرائیل، سازمان کنفرانس اسلامی نه فقط در مسیر مبارزه با اسرائیل همراه ایران نشد، بلکه ضمن پذیرش ایران در سازمان کنفرانس اسلامی با تعریف جدیدی از فعالیتهای خود، برنامه های مهار ایران را از طریق شورای همکاری خلیج فارس در ورژنی جدید دنبال کرد.
پس ما هر دینی هم داشته باشیم و هر دولتی که بر سر کار باشد، با کشورهای عربی دچار رقابتهای سینه به سینه خواهیم ماند.
ثانیا تجربه ی تاریخی یکی از اصول نظریه پردازی برای یک مدل سیاست خارجی است. تعطیلی چندساله ی حج توسط ایران پس از واقعه ی برائت از مشرکین نتوانست برگ برنده ای در دست ایران به منظور افزایش قدرت در برابر عربستان باشد. آنچه که ایران را در برابر عربستان به نقطه ی ماکزیمم اقتدار می رساند، دستیابی به ابزارهای نظامی و اقتصادی قدرت در یک پهنه ی درست و صحیح ژئواستراتژیک است.
از آنجا که عربستان یک شبه جزیره است، ایران در صورت توسعه ی راهبردهای دریایی می تواند اقدام به موازنه ی قوا با این کشور در زمینه ی جغرافیای سیاسی نماید.
ثالثا اعراب بواسطه ی داشتن دین مشترک با گستره ی وسیع اهل سنت، همواره ایرانیان را مجوس، شیعیان رافضی، دارای قرآنی متفاوت از قرآن پیامبر، معتقد به الوهیت ائمه اهل بیت و بی تفاوت به توحید معرفی کرده اند.
امروز هم اعراب در صورت تعطیلی طولانی مدت حج عمره ـ که احتمالا به تعطیلی حج تمتع هم منجر می شود ـ بر این طبل سیاه نمایی بیشتر خواهند کوبید که تبلیغات سنگین آنان با توجه به ضعف مفرط رسانه های ما اثربخش تر خواهد شد. ما هنوز ملت خود را با رسانه های داخلی نمی توانیم به درستی اقناع کنیم پس قطعا توان رقابت با شبکه هایی چون الجزیره و امثال آن نخواهیم داشت.
این تعطیلی احتمالی می تواند بر شدت گرفتن تنشهای قومیتی در کشور هم اضافه کند. اهل سنت به شدت تحت امواج تبلیغات عربستان و وهابیت هستند و معلوم هم نیست چقدر تأثیر پذیرفته اند.
جوانانی از اهل سنت ایران به ممنوعیت فروش کتب ابن تیمیه در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران انتقاد می کنند و جالب اینکه واجب ندانستن عمره توسط شیعه را به نوعی رد آیه ی قرآن در این خصوص می دانند.
پس باید دید کسانی که مجموع سبد تحریم کنندگان عمره را تشکیل میدهند، هریک به چه هدفی این شعار را می دهند و در صورت تحریم، به چه منفعتی اعم از مادی و معنوی می رسند.
قطعا آنان که اسلام را یک دین تازی و هجوم آور به تمدن ایران معرفی میکنند در صورت تعطیلی عمره به قوت بیشتری در اندیشه های اسلام ستیز خود نائل خواهند آمد.