والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

خوراکم فکر بود

در زندگی مرحوم حضرت آیت الله العظمی آخوند محمد کاظم خراسانی رضوان الله علیه که نامشان در حوزه های علمیه می درخشد و کتاب معروفشان (کفایه الاصول) همچنان سال هاست تدریس می شود، چنین آمده است:

چون مجلس درس به پایان رسید، شیخ مرتضی انصاری رضوان الله علیه به من نگاه کرده و فرمودند:
آخوند، می بینم خیلی مودب می نشینی؟

من سر به زیر افکندم و عبای خود را بر روی سینه ام بیشتر کشیدم و حالتی داشتم قرین انفعال. 
شیخ دریافتند که پیراهن به تنم نیست و قبای خود را پیش آورده ام تا گردن خود را بپوشانم و معلوم نشود که پیراهن ندارم زیرا از کفش و لباس؛ تنها چیزی که داشتم و می توانستم بگویم مالک آن هستم یک قبای پاره بود با یک عبای کهنه و یک جفت کفش که آن هم ته نداشت؛ و با زحمت، پای خود را بالاتر می گرفتم و به رویه کفش می چسباندم که پایم بر زمین کشیده نشود که نجس یا کثیف نشود تا آن جا که یک روز محبور شدم سه بار پای خود را بشویم و یکی از طلاب به گوشه مدرسه نشسته بود، مرا دید و به حالم رحم کرد و کفشی مندرس به من داد.
در این وقت چنان بود که گفتی دنیا را به من داده اند!
 آن روز هم شیخ پس از مجلس درس، از برهنگی من آگاه گردیده، فهمید که پیراهن به تنم نیست و به این جهت قبای خود را به روی سینه ام کشیده ام و می نماید که مودب نشسته ام، امر کرد پیراهنی به من دادند.

چهل سال نه گوشت خورده ام و نه آرزوی گوشت داشتم و تنها خوراک من فکر بود و با این زندگی راضی و قانع بودم و هیچ گاه نشد که سخنی یاد کنم که گمان کنند از زندگانی خود ناراضی هستم...

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 05:24 ق.ظ http://nilo0o0far.mihanblog.com/

انسان آگاه می داند که زندگی پیوسته در حال تغییر است؛ زندگی یعنی تغییر. تنها یک چیز همیشگی است و آن خود تغییر است.((اشو))
98615

مدافعان حرم پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:55 ب.ظ

اشو؟یعنی این شخص با اون دید گاه های پست و زشتش ارزش اینو داره که سخنانش از کلمات قصار باشه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد