والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

شغلهای ما، ابدیت ما

بعضی شغلها انگار خدابیامرزی ندارند

صاحب شغل که می رود پشت سرش خدابیامرزی راه نمی افتد 

حالا بماند که حساب و کتابش پیش خدای محاسبه گر چطور رقم خواهد خورد

خبر درگذشت کسی را شنیدم که طی دوران اشتغال در دانشگاه، مدتی دورادور همکارم بود

وقتی برای استخدام وارد شدم مصاحبه ی گزینش من هم توسط وی انجام شد

جالب بود آنقدر جواب سؤالها را مبسوط داده بودم از فرط خستگی فراموش کرده بود سؤالات انتهایی گزینش را بپرسد

وسط مصاحبه دست از سؤال می کشید و می گفت برای اطلاعات شخصی خودم می پرسم اگر می شود توضیح دهید

خدا همه ی ما را بیامرزد

آنقدر در گزینش محیط کثیفی حاکم بود که مجبور شد به معاونت دانشجویی اسباب کشی کند و مسئول کمیته ی انضباطی باشد

شنیدم دانشجویانی که شکرخدا روز بروز هم عجیب و غریب تر می شوند، با خبر درگذشت مسئول کمیته ی انضباطی گفته بودند امروز را جشن گرفتیم، چه خوب شد که مرد!!!

پس روز مرگ مسئولانی که مایه ی آزار ملت و مملکتند چه بر سر زبانها خواهد افتاد؟

این مرگ برای همه است، رد خور هم ندارد، کوچک و بزرگ هم ندارد، صالح و فاجر همه می رویم

خدا به داد آنهایی برسد که پشت افراد ساده ای مثل این مسئول مرحوم کمیته ی انضباطی سنگر می گیرند و بوقلمون وار آوای هزاررنگ سر می دهند

نماز را با علی می خوانند و بر سفره ی معاویه، لقمه در خون می زنند

قبل از خروج از سیستم سراسر ریا و کثافت دولت، بوضوح احساس می کردم همانجا هم شفلهایی هستند که در حیات و موت آدم باعث لعن و نفرین بیشترند و ملت به چشم حقارت در صاحبان این مشاغل می نگرند

دنیا نیارزد آنکه پریشان کنی دلی

وقتی قرارست برویم چرا  این همه ناپاکی از خود برجای بگذاریم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد