والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

قدرت شیعه

خیلی عجیبه..... چه دشمنی واضحی دارند آمریکایی ها با قدرت گیری شیعیان....... ژنرال مارتین دمپسی ـ رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا ـ گفته در عملیات تکریت توان نیروی هوایی آمریکا را برای کمک نمی فرستیم، چون به نحو دراماتیکی اکثر نیروهای رزمنده را شیعیان تشکیل می دهند...
20هزار نفر از کل 30هزار نیروی حاضر در عملیات تکریت را شیعیان بسیجی عراق بوجود آورده اند..... کاش شیعه قدر بداند و این ائتلاف نظامی را حفظ کند!!!!!

در حرف همچون مطهری ، در عمل همچون فرقان

واقعه ی حمله به علی مطهری چه سازماندهی شده باشد چه مانند گروه های فشار در دوران دولت سازندگی واکنشی اجتماعی ـ اعتقادی باشد، عملی زشت و نکوهیده است اما این واقعه چیزی از قبح رفتارهای علی مطهری نمی کاهد. نامه نیوز به نقل از علی مطهری واقعه شیراز را بیان می کند بی آنکه تحلیلی بر این اتفاق ارائه نماید البته هیچ تحلیلی بهتر از واقعیت بی پرده نیست. امیدوارم این اتفاق برای علی مطهری نقطه ی عطفی در اندیشه و عمل سیاسی باشد. شاید تا امروز صابون سیاست اینطور به جامه ی او نخورده بود تا بفهمد واقعاً سیاست یعنی چه و البته امیدوارم که به واقع بفهمد. 
آنچه که مرا به نوشتن این سطور وادار کرد تحلیل و شلتاقی است که علی مطهری به نقل واقعیت اضافه می کند. خصوصاً آنجا که وی می گوید: «به مسئولان استانی و انتظامی شیراز گفتم اگر قرار بر زورآزمایی اجتماعی است بفرمایید تا من هم هوادارانم را به خیابانها فرا بخوانم، در آن صورت این اراذل یک لقمه آنها خواهند بود». این سخن عجیب را باید کنارجملات قبلی او در نقل این واقعه بگذاریم که مثل همیشه با گروکشی از بزرگان این انقلاب مخلوط شده است: «در راه بازگشت بی‌اختیار به یاد سخن امام(ره) بودم که فرمود در جمهوری اسلامی حتی کمونیست‌ها آزادند که حرف خود را بزنند، و سخن شهید مطهری که فرمود در جمهوری اسلامی حتی احزاب غیراسلامی می‌توانند فعالیت داشته باشند مشروط به این که با تابلوی خودشان فعالیت کنند». 
علی مطهری باید بداند که عمل و سخن او حتی پس از این واقعه ی نابجا و نادرست، نه شباهتی به امام خمینی دارد نه قرابتی ذاتی با اندیشه و عمل شهید مطهری برقرار کرده است. انگار علی مطهری در اثر همنشینی با اردوکشان خیابانی و تروریستهای سیاسی سال 88 بیشتر به آنچه که خود «زورآزمایی اجتماعی» می خواند نزدیک شده تا آنچه استاد شهید آزادی سخن و امام خمینی آزادی بیان می خواندند. حتماً شنیده اند که «مَن تَشَبّهَ بقومٍ فَهُوَ منهِم». وقتی علی مطهری به میرحسین موسوی شبیه تر است تا سایرین، باید هم دوست داشته باشد تا میدان زور آزمایی اجتماعی برایش فراهم شود تا مانند موسوی تنی به آب بزند و شانسی در زورآزمایی بیازماید. سؤال من از علی مطهری این است که مگر از نظرگاه شما آنان که کشور را تا عصر نه دی 88 به آتش و خون کشیدند یک اعتراض مدنی ساده نداشتند؟ چرا این عده در شیراز را که اعتراض به سخن و عمل یک نماینده مجلس دارند، به زورآزمایی و «دستور گرفتن از نهادها» متهم و متصف می نمایید؟ مگر طبق آمار رسمی کشور، در سال 88 این همه قطع نخاعی و شهید نداده ایم؟ اعتراض به رهبری انقلاب یا به انتخاب کسی که شما با او دشمنید، یک تحرک مدنی است ولی تکرار آن کارها در قبال شما می شود وحشیگری؟ چرا موسوی و کروبی باید آزاد شوند اما «آن اراذل و اوباش» باید بازداشت گردند؟ 
حتماً استاد دانشکده الهیات این روایت مشهور را خوانده اند که «الناس علی دین ملوکهم» که به تعبیر رهبری انقلاب این سخن «یعنی الناس علی دین "ما ها"». وقتی مردم به نماینده خود نگاه می کنند که در کلیپ منتشر شده از رفتارش در مجلس نمایندگان کف گرگی را مباح می شمارد و یا به منتقدش کلمه پفیوز نثار می کند، بر اساس کدام هنجار اجتماعی باید حیات خود را تنظیم نمایند؟ مجلس نمایندگان که در رأس امور است و از مشروطه تا به امروز نماد آزادی و مراعات بوده است وقتی جای فحش و کف گرگی می شود، آنگاه باید از جامعه توقع ادب و احترام داشت؟ وقتی پیش نماز آنچنان باشد از پس نماز توقع دارید این چنین نباشد؟ 
شما که چشم بر واقعیت بسته اید و فتنه ای که هنوز هم تأثیر تحریمها را به عنوان میوه ی آن میچشیم، رسماً نفی میکنید، چطور اینقدر ریز بین و عدالت خواه شده اید که اسپری فلفل و موتورهای سنگین را مربوط به فلان نهاد قلمداد می کنید؟ چرا از شهید مطهری دم بزنیم اما چشم بر واقعیت فتنه ای ببندیم که مربیان گروهک فرقان در سال 88 راه انداختند و با وقاحت تمام گفتند: «فتنه یعنی من». رضوان خدا بر مرحوم آیت الله زرآبادی قزوینی باد که یکی از شاگردانشان از او نقل میکرد: «اگر این سید چندسالی هم پیش مرحوم آیت الله الهیان درس نخوانده بود بعید می دانم مسلمان می ماند». شما از فتنه ای قبح زدایی کردید که صاحبان کلاس تفسیر تندروانه از قرآن راه انداختند که در سال 58 حاصل آن تفاسیر گلوله ای بود که در تفکر و ترور گودرزی و دوستان فرقانی اش برای مغز آزاداندیش مطهری تدارک شده بود. 
آیا شهید مطهری وقتی درسها و یا کتابهایش تعطیل میشدند می گفت ما هم مقابله به مثل می خواهیم تا بفهمید شما را یک لقمه می کنیم؟ یا روزی که اندیشه ی شهید مطهری به پیروزی رسید، بدنه ی بی نظیر و متحد پیروان امام و همفکران مطهری در لوله اسلحه ی ارتشیان خشن شاه شاخه گل نشاندند؟ 
از شهید مطهری سخن گفتن راحت است. مانند مطهری زیستن مرد میدان و نفسِ تزکیه شده می خواهد. همه حرف زدن را بلدند اما اگر نفس را پالایش نکرده باشند هنگام عصبانیت مثل فرقانیان بجای صبر آتش گلوله نثار مخالف می کنند. 


جشن تولد سردار ایرانی در زادگاه سردار قادسیه

    سایت Long war Journal دیشب در خبری عنوان داشت: « نیروهای امنیتی عراق و رزمندگان شیعه ی مورد حمایت ایران، کنترل بسیاری از نقاط کلیدی در حومه ی تکریت را به دست گرفته اند». مناطق الدور و العوجاء که در جنوب تکریت واقعند و مناطق شرقی تکریت در همین روزها به دست جنگویان ضد داعش افتاده اند. منطقه ی مهم العلم که در شمال شرقی شهر قرار دارد دیروز به دست نیروهایی فتح شد که رابطه ای نظامی با آمریکایی ها ندارند. 
سایت Long war Journal می گوید نظامیان شیعه ای که توسط نیروی قدس ایران حمایت می شوند، پیشروان نبرد تکریت هستند. این گروه ها در حقیقت دو سوم از کل 30 هزار نیرویی را تشکیل می دهند که در تکریت به نبرد مشغولند. این سایت می گوید نظامیان مذکور تحت عنوان حشد الشعبی می جنگند که به معنای کمیته ی بسیج مردمی است. این کمیته بعد از فروپاشی ارتش عراق در تابستان گذشته توسط نوری المالکی بنیان نهاده شد. کتائب حزب الله ، عصائب الحق، سرایا الخراسانی و کتائب سید الشهداء همگی مطالب رسانه ای خود را منتشر کرده اند تا نقش خویش در این عملیات را بیان نمایند. نیروهای کتائب حزب الله و سرایا الخراسانی مسئولیت عملیات در العلم و الدور را به عهده داشتند در عین حال عصائب الحق جبهه البوعجیل را مدیریت می کرد. نیروهای موسوم به کتائب سیدالشهداء نیز در هر دو منطقه ی الدور و البوعجیل دیده می شدند. 
این سایت که به اخبار جنگها و تحلیل آنها می پردازد، نفوذ قابل توجه ایران در نبردهای مذکور را به واسطه ی حضور مستقیم سردار قاسم سلیمانی می داند. سایت ژورنال جنگهای طولانی می گوید: « فرمانده نیروی قدس دفعات مکرری در صحنه های نبرد مورد شناسایی قرار گرفته و رزمندگان مختلفی ملاقات با او را به طور عمومی ابراز داشته اند». البته پیش از این وال استریت جورنال گفته بود نیروهای آمریکایی به دلیل حضور نیروهای سپاه پاسداران در نبرد تکریت، پشتیبانی هوایی خود از این عملیات را دریغ خواهند کرد. ژنرال مارتین دمپسی، فرمانده ستاد مشترک ارتش، به کمیته خدمات نظامی سنا گفته بود که دخالت ایران در این نبردها می تواند امری مثبت باشد، اگر نیروهای شیعه پس از فتح تکریت انتقام گیری نکنند. ژنرال دمپسی همچنین گفته بود به نظر میرسد تا میزان دو سوم نیروهای رزمنده در تکریت را شیعیان تشکیل می دهند. 
آمریکایی ها در رسانه هایی این چنینی می کوشند تا بین سه نیرو تفاوت قائل شوند. نیروهای تفنگ دار آمریکایی و ائتلاف ضد داعش، نیروهای رسمی ارتش عراق که هویتی ملی دارند، نیروهای شیعه که مورد حمایت ایران هستند و هویتی دینی انتخاب کرده اند. تصاویر متعددی از عمار حکیم وجود دارد که نشان می دهد با فرمانده سپاه بدر سخن گفته و در حالیکه لباس نظامی به تن دارد با وی تبادل نظر می نماید. آمریکایی ها به طرز عجیبی دوست دارند برندگان اصلی نبردهای میدانی علیه داعش را از میان نیروهای خود و ارتش ملی عراق معرفی کنند. آنان نیروهای شیعه را ضعیف نشان می دهند و عملیات آنان علیه داعش را فاقد برنامه ریزی می خوانند. واقعیت میدانی نبردهای تکریت نشان می دهد سه عامل باعث جان گرفتن پیروزی ها شده است. اول فتوای دینی مرجعیت که ریشه در واقعیت تهدید عراق و خطر سقوط عتبات عالیات دارد، دوم همراهی دولت عراق و رهبران کردستان با جنگجویان شبه نظامی که وارد کارزار شده اند و سوم حمایت های نظامی و استراتژیک ایران که در قامت استوار سردار سلیمانی به رخ دنیا کشیده می شود. 
امروز بیستم اسفندماه روز تولد سرلشگر قاسم سلیمانی در حالی سپری می شود که جشن تولد این سردار ایرانی در زادگاه سردار دروغین قادسیه با سفیر گلوله ها در هم می آمیزد. مردانی که باردیگر تاریخ ساز شدند و باردیگر حقیقت جنگ برای خدا را برای جهانیان زنده نگاه داشتند. از زمان جنگهای صلیبی تا امروز فقط ایرانیان بودند که به سودای فتح کربلا هشت سال نبردی برای دین را مدیریت کردند و اگرچه جورج بوش پس از یازده سپتامبر خواست آتش جنگی صلیبی را بیافروزد و داعش می خواهد نشان دهد برای دولت خدا می جنگد اما هر دوی این ادعاها آنقدر جنایت به همراه داشتند که لایق نام جنگ برای شیطان شده اند. 
امروز نام کسانی که نماد زکاوت و اخلاصشان سردار قاسم سلیمانی است، برای تاریخ فصلی حقیقی خواهد بود تا از واقعیتی به نام جنگ برای خدا حکایت کند. این واقعیت خواهد ماند تا روزی که نبرد آخرین خیر و شر، چتر صلح بر سر همه مظلومان عالم و مستضعفان تاریخ بگستراند.

این مطلب در سایت پارس نیوز منتشر شده است.

تولد

سردار زینبیه و سامرا

تولدت مبارک

20 اسفند.... روزی که شیربچه ی قبیله ی حیدر پا به دنیا نهاد.........

هرکس برای خدا باشد خدا برای اوست!


استاد سیاست افتاد!

خبرگان رهبری باز هم بر انتخاب هاشمی رفسنجانی مهر رد کوبیدند. تبلیغات گسترده ی حامیان هاشمی و خاتمی در فضاهای رسانه ای نشان از استراتژی صفین گونه ی این حامیان داشت. آنان که مدعی بودند اکثریت مجلس خبرگان با ریاست هاشمی موافق است می گفتند 24 رأی تا کنون برای هاشمی رفسنجانی جمع شده است. این سخن که راست بود اما حقیقتی دیگر هم در کنار داشت و نهایتاً در مقابل با دیوار 47 رأیی برخورد کرد و بر زمین افتاد. این دسته که فضای مجازی را از تقابل هاشمی رفسنجانی با هاشمی شاهرودی پر کرده بودند بر این سخن تاکید می کردند که استاد سیاست می خواهد از ورود ناصالحان ممانعت کند. کلامی که با واکنش حجة الاسلام تقوی روبرو شد و سؤالی را متولد کرد که آیا ناصالحان در خبرگان هم راه دارند؟ رأی تمامی اعضای خبرگان محترم است و أجر آنان نزد خداوند متعال معین است اما برای حامیان هاشمی و یاران خاتمی کلاهی از این نمد درست نشد. گروه هایی که نه تنها تریبون عبادی سیاسی نماز جمعه را از دست داده اند بلکه دیگر قادر نیستند از رسانه های رسمی حتی عکس محبوب و مراد خویش را هم منتشر کنند. قطعاً گروه هایی که روز بروز پس از ساختار شکنی های جناح اصلاح طلب و تندروهای کارگزاران در سال 88 به عقب رفته اند، برای دانه دانه صندلی های قدرت حاضرند جان بدهند. هر" یک" صندلی که این دسته افراد در نبرد سیاست می بازند در حقیقت یک قطره از یخ اعتبارشان آب می شود و بر زمین سرد شکست می افتد. 
پروپاگاندایی که در قامت جنگ روانی به افکار عمومی عرضه می شد امروز رنگ باخت و نشان داد در عین درست بودن 24 رأی به نفع یک شخص، همزمان 47 نظر مخالف هم در نظرگاه مقابل وجود دارد. اصولا ریشه ی این امر که انتخاب رییس خبرگان به یک جنگ سیاسی و مانور تبلیغاتی بدل شود امری نکوهیده است. حجة الاسلام رییسی به درستی در مصاحبه با بخشهای خبری گفت ساختار انتخابات رییس خبرگان مانند مجلس یا امور دیگر نیست بلکه امری درست و با نزاکت و سلامت است. پس چه کسانی کوشیدند در روزهای اخیر هویت قدسی بودن این مجلس تخصصی را بریزند و به ایران و جهان تلقین کنند که در این مجلس با سازوکار عالی و راهبردی آن هم جنگ قدرت جریان دارد؟ چرا جامعه و نهادهای انقلابی این جریان را به عموم ملت مسلمان معرفی نمی کنند؟ چرا نمی خواهیم جامعه را از وجود این دسته تطهیر کنیم؟ عامل اصلی این بازی که به دست شانتاژگرایان همواره بازی می خورد و محور این امور می شود چرا نمی خواهد راه زندگی سیاسی خود را عوض کند؟ این همه شکست در انواع انتخابات کافی نیست تا مرد همواره ناپیروز سیاست را به تأمل وادار کند؟
امروز به یاد مذاکرات شب 15 خرداد 68 افتادم. زمانی که سید مظلوم ما را به عنوان گزینه اصلی مطرح کردند و آن زمان که خواستند رأی گیری عمومی از خبرگان صورت دهند، مخالفان قسم خورده ی او عبای همشهریان و دوستان خود را گرفته و کشیدند که بنشین نباید این آقا رهبر بشود. این دسته اگر همان روز درمان شده بودند 20 سال بعد با وقاحت تمام نمی گفتند: فتنه یعنی من! دردهایی که روزی پای چشم جامعه را کبود می کنند اگر درمان نشوند فردا برای زدودنشان باید به رنج قطع عضو تن داد.