والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

چرا در قزوین به مخلصین جفا شد؟

شب تاسوعا موقع سینه زنی رفته بودم بقول معروف وسط 

و در کوچه ای که سینه زنان اباالفضل باز کرده بودند مقابل درب حرم عزاداری می کردم.

جوان ها چند سالی است فقط پیراهن بیرون می آورند و سینه می زنند. من نیز به همین روش تأسی می کنم و عرض ادب پیشه می سازم.

ناگهان در صفوف انتهایی از میانه ی جمعیت چشمم چهره ی آشنایی را دید. 

مکرر در آن تاریکی چشم گرداندم تا باورم شود.

درست دیده بودم

مهندس فرخ زاد عضو شورای شهر قزوین بود. 

پیراهن از تن بیرون کرده بود و برای مولایش سینه می زد. 

دلم خون شد.

 برای کسی مثل من که عاشورا را به سبک امام خمینی سراسر واقعه ای سیاسی می بیند، وقت سینه زدن هم باید دلش برای ظلم و بیعدالتی های أموی گونه و مظلومیت های عدالتجویانه ی شیعی خون باشد. 

با خودم گفتم مهندس فرخ زاد استاد دانشگاه در یک رشته ی مهندسی برجسته که هست، مدیر برتر و موفق نظام مهندسی یک استان که هست، با یک برنامه ریزی دقیق که توانست در شورای یک شهر صددرصد سیاسی رأی اول کسب کند، پس جا دارد گول دنیا بخورد و اصلاً غرور یعنی همین گول خوردن!

اما شب تاسوعا هیأت رزمندگان و یادگار شهیدان را ترک نکرده ولی وسط میدان برای خودنمایی نیامده و گوشه نشین خیمه ی حسین، پیراهن به در کرده و جانانه دست بر پوست سینه می کوبد تا بیمه ی عباس شود این شب نهم.

در همان حال که سینه می زدم سؤال کردم از درون خودم:

مگر عیب این آدم، با این اوصاف چه بود که پدر خوانده ی بی عدالت این شهر خراب، نگذاشت ریاست شورای شهر قزوین به دستش برسد؟

اخلاص شب تاسوعایش را که دیدم بیشتر من را سوزاند بیعدالتی سید محمد ابوترابی و جفایی که در اداره ی این شهر به شیعیان محروم و جورکش قزوین روا شده است با این سوء مدیریت مجموعه شهر!

درست است که کلا مشارکت در انتخابات حداقلی بود اما باز شاخصی جز همین رأی ملت نداریم برای قضاوت

چرا باید کسی که بیش از 23 هزار رای دارد در انتخابات شورای شهر برود کنار

و ابوترابی بدور از هر منطق و عقل و ایمانی شخصا خود را به جلسه شورا برساند و بگوید کسی که فقط با 11 هزار رأی از مردم  ته جدول است، بشود رییس شورای شهر قزوین!!!!

این هم نتیجه ی مدیریت قزوین است!!!

وقتی یک مهندس برجسته با رای اول کنار می رود و یک معلم عادی که در آموزش و پرورش هم کارایی نداشت، رییس می شود باید هم وضع و حال شهر این باشد.

از جمع آوری زباله و جارو زدن کوچه خیابانها و گربه های ولگرد بگیر تا مدیریت فرهنگی شهرداری قزوین که هنرش برگزاری بی هدف و سکولارگونه روز قزوین است و بس آن هم بااینهمه بودجه ی هنگفت و بی حساب!!!

هر وقت که می رسم به قزوین و با کمبودی در خدمات شهری روبرو می شوم، اول ابوترابی را نفرین و لعنت می کنم!!

دیشب هم موقع عزاداری برای اباالفضل تکرار کردم زیر لب!

البته اگر قرار بود نفرین کافی باشد که کربلا رخ نمی داد.

باید چنان کربلا بیافرینیم که صدایمان به رهبر حکومت اسلامی برسد و بداند که با حمایت از عدالت گریزان چه قدرتی برای پدرخوانده شدن در این بلاد حسینی به نالایقان داده است.

وقتی هم که پدرخواندگی رشد می کند، رأی ملت می شود کشک!!!!

اگر این النصیحة لأئمِة المسلمین کارساز نشد، به سختی می توان پنداشت حکومت ما عاشورایی است. 


http://www.sedayeqazvin.ir/Pages/News-%D8%B4%D9%86%DB%8C%D8%AF%D9%87_%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%AC%D9%86%D8%B3_%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8_%D8%B1%DB%8C%D8%B3_%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B4%D9%87%D8%B1_%D9%82%D8%B2%D9%88%DB%8C%D9%86_-3299.aspx


http://khabarfarsi.com/ext/5611380

نظرات 1 + ارسال نظر
ناشناس دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 05:39 ب.ظ http://njuj.blogfa.com

چقدر جالب و راحت راجع به دیگران قضاوت می کنید چقدر راحت نفرین می کنید چقدر جالب از آب گل آلود ماهی میگیرید . من اهل شهر شما نیستم ولی خدا را شکر می کنم امام حسین زنده نیست ببیند ملت ایران جانماز آب می کشند و تبلیغ همشهریانشان را از تاسوعا عاشورای او می کنند لطفا کمی خجالت بکشید . البته می دانم حرف برای شما و امثال شما یعنی آب در هاون کوبیدن . ولی چون سیدهستم وظیفه خودم می دانم بگویم از جد من خجالت بکشید شرم کنید کمتر چرت و پرت بگویید عزاداری او را ربط ندهید به همه چی .

دوست داری چندتا فحش جدیدم بده!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد