مثال برای تقریب ذهن است....ذهن را نزدیک تر می کند به درک یک حقیقت دور..... هرچند قابل قیاس نباشند دو چیز.....
رهبری را که می نگرم با آنانی که دور و برش هستند و یاد ایام جام زهر نوشیدن امام که می افتم...همه و همه مثالی می شوند برای ذهنم .... تا رسول الله را بهتر درک کنم.....
آنجا که اصحاب عرض کردند ؛ ای حبیب خدا چرا آثار پیری زودرس در سیمای مبارک پدید آمده....فرمود؛ شیبتنی سورة هود... سوره ی هود مرا پیر کرد.... پرسیدند؛آیا دلیلش بیان سرگذشت امتهای پیشین و هلاک آنهاست... فرمود:
نه، بخاطر این آیه است که «فاستقم کما أمرت و من تاب معک»
... ایستادگی کن آنگونه که به تو امر شد و (استقامت کنند) آنان که همراه تو هستند .... و این تکه ی دوم که مربوط به استقامت همراهان است مرا پیر کرده .....
.... کسی که دل به دنیا نبسته استقامت میکند اما همراهان را به استقامت واداشتن، حتی رسول خاتم و گل سرسبد وجود را پیر می کند.....چه برسد به رهبری.....
... سخت است مکرر از استقامت و مقاومت گفتن و همراهان را از استقامت در عمل دور دیدن.... چطور مقاومت خواهند کرد کسانی که خانه هایی میلیاردی دارند و زندگی هایی پر از چرب و شیرین عادتشان شده است....
.... بهتر می توانم بفهمم که چرا درباه ی رسول صبر و لبخند از ابن عباس چنین نقل شده که :
ما نزل علی رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم) آیة کان اشد علیه و لا اشق من آیة فاستقم کما امرت و من تاب معک
هیچ آیه ای بر پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) شدیدتر و دشوارتر از آیه فاستقم کما امرت و من تاب معک نبود .