والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

شب جمعه

چه می شود دل من با تمام سوز و گدازش


به سوی قبله در حرمت ایستد برای نمازش


شب زیارتی و باز بین این دو گنبد زرّین


سرشک عشق بریزد برای عرض نیازش

(شب جمعه 4اردیبهشت 93)


چرا آذربایجان؟

    کشور آذربایجان محوری را نمایندگی می کند که به تحلیل آمریکایی ها در موسسه ی CSIS واشنگتن، در مقابل محور ایران روسیه ارمنستان شکل گرفته است.

ایران همواره از تشکیل این محور ابراز نگرانی کرده و در دولت عدالت که به ویژگی اسرائیل ستیزی شهره بود همواره مورد غضب و اعتراض ایران قرار داشت.

در دولت اخیر اما، یکی از نخستین کشورهایی که به ایران دست دوستی دراز کرد همین آذربایجان بود. دیدار روسای جمهور دو کشور و دیدار بسیار گرم الهام علی اف با رهبری انقلاب حاکی از راهبردهای جدید این کشور و همپیمانانش با ایران دارد. دیداری که بنا به گفته ی محسن پاک آئین، سفیر ایران در باکو، با احوال پرسی "آذری زبانی" رهبری آغاز شده و رهبران دو کشور از زبان مشترک آذری در این دیدار بسیار استفاده کردند. 

شاید قدری عجیب و شاید حتی مزاح گونه به نظر برسد، آنجا که روحانی در پاسخ به رهبری که در میانه ی دیدار از تشکیل کمیسیون مشترک سوال کردند، خبر از تشکیل کمیسیون مذکور زیر نظر محمود واعظی "وزیر فناوری ارتباطات" می دهد. خبری که با شوخی رهبری همراه شده و از محمود واعظی سوال می شود که آیا زبان آذری می داند و او پاسخ می دهد که خیر اما همسرم ترک زبان است. 

این حد از روابط بین ایران و آذربایجان که در سالهای اخیر کم مانند است، دلیل بر انتخاب کدام مدل راهبردی است؟

آیا ایران می خواهد با مدلی از تنش زدایی به تحبیب قلوب دولت آذربایجان بپردازد؟ آیا روابط ایران و آذربایجان چنانچه به گرمی بگراید می تواند از فشارهای عدیده بر جمعیت شیعی آذربایجان بکاهد؟ آیا آذربایجان با داشتن روابط عمیق با ایران، سمت و سوی خود را از ترکیه و سیاستهای آن در قفقاز و آسیای مرکزی به سمت ایران و روسیه متمایل خواهد ساخت؟ آیا سرویسهای امنیتی منطقه خصوصا اسرائیل، با نزدیک شدن آذربایجان و ایران روند ارسال نیرو و حتی تروریستهای صهیونیست به آذربایجان را متوقف خواهند کرد؟ آیا ایران می تواند با برقراری روابط، جای خود را در مقابل ترک ها و اسرائیلی ها در منطقه محکم نماید؟

پاسخ به این سوالات نیازمند بهره برداری از اطلاعات محرمانه ی سیاست خارجی و دیپلماسی پنهان است که در اختیار سرویس های امنیتی و تصمیم گیرندگان ارشد هستند. 

اما با نگاهی به تحلیل های بین المللی که عمدتا جهت مصرف آمریکایی ها تهیه و راهبری شده اند، می توان به منافع استراتژیک غرب و اسرائیل در آذربایجان یقین کرد. جائیکه که آنان می کوشند تا با هم محور شدن گرجستان آذربایجان و ترکیه، امنیت اسرائیل را گسترش داده و محور روسی ایرانی ارمنی را تحت الشعاع تفوق اطلاعاتی ـ استراتژیک خود قرار دهند. این مساله با تمرکز اروپایی ها بر گرجستان و صدور اجازه ی پیوستن آن به اتحادیه ی اروپا شکل جدی تری به خود گرفته است. 

با چنین اوصافی آیا آذربایجان از تیررس ائتلاف غرب خارج خواهد شد و آغاز روابط با اعتدال گرایان ایران نشان از باخت آمریکایی ها در سرمایه گذاری خود بر روی باکو دارد؟

با توجه به سلسله انقلابات این منطقه که با شعار آزادی و اخیرا هم اقتصادی، به نحو پی در پی جرقه می خورند، قاعدتا برای آمریکایی ها نباید چندان سخت باشد که دولت باکو را با چنین بحران هایی مواجه سازند. خاصه آنکه الهام علی اف با حکوکت اقتدارگرا و سرکوبگر خود، سابقه ای مداوم از فشار و رفتارهای قهرآمیز بر مردم آذربایجان به جای گذاشته است و گرایش امنیتی بسیار عجیبی در تقابل با اسلام و خصوصا منکوب کردن شیعیان و خواستهای آنان در مدل حکومت خود اتخاذ کرده است. اموری که همگی برای آماده ساختن یک کشور جهت ورود به فاز انقلابی کافی و وافی هستند. 

دولت آذربایجان نیز علی القاعده از این خاصیت باخبر است و می داند با آنچه از خود در ذهنها بر جای گذاشته، براحتی قابلیت تبدیل شدن به یک طعمه برای انقلابیون شیعی و سنی را داراست. امری که برای آمریکا و سایر سرویس های امنیتی این قابلیت را به نحو سلبی یا ثبوتی مهیا خواهد کرد.

شاید آذربایجان می خواهد تا با تقرب به ایران به نحوی از ائتلاف خود با این کشور به نفع راهبرد نزدیکی تدریجی به روسیه استفاده کند. لیکن این گمان با خدشه هایی مواجه خواهد بود زیرا ترس از روسیه و تلاش برای ورود ملایم به دایره ی دوستان آن، هم از طریق ورود باکو به اتحادهای روسیه در منطقه ی خارج نزدیک ممکن بود و معنای بیشتری به خود می گرفت، هم پس از روی کار آمدن دولت اعتدال دیگر نمی توان بر روی هم پیمانی استراتژیک ایران و روسیه مثل گذشته چندان حساب کرد. 

اما اگر از معادله ی حاضر انتگرال بگیریم و مساله را از آخر بخوانیم، مفهوم یابی افزون تری در تحلیل این رابطه به دست خواهیم آورد. 

می توان این رابطه را نه با گام اولیه ی آذربایجان، که این بار با گام ایران و دولت اعتدال نگاه کرد. رابطه ای که می خواهد از آذربایجان به عنوان رابط و Mediator بین ائتلاف غربی در منطقه ی "روسیه و آسیای مرکزی و قفقاز" و کشور ایران استفاده کند. 

هم آمریکایی ها و تحلیل گران بین المللی می دانند و هم خود دولت واقف است که تنها دلیل رسیدن ناپلئونی اعتدالگرایان به مرز پنجاه درصدی آراء، خواست رای دهندگان برای تقرب به غرب و حل مشکلات بین المللی و اقتصادی کشور بود. رای دهندگانی که به قول استفن والت، استاد مشهور روابط بین الملل هاروارد، بیش از نیمی از آنان زیر 35 سال هستند. 

پس بدیهی است دولتی که بخشی از محور رای دهندگان و مبلغین آن کسانی بودند که به شعار مرگ بر روسیه اعتقاد داشتند و می خواستند در تقابل خود با آراء چهارسال گذشته، چیزی شبیه درگیری امروزی که در اوکراین بر سر روس گرایی و آمریکا گرایی هست به کشور تلقین نمایند، نمی تواند به خواستگاه اجتماعی خود بی تفاوت باشد و به عنوان خط حائل بین روسیه و آذربایجان عمل کند. بلکه این آذربایجان است که می تواند سنجاق اتصال اعتدال و محور ترکی ـ غربی در آسیای مرکزی و قفقاز قلمداد شود. 

نقطه ی قابل توجه، ارتباط دیپلماتیک وزرای دفاع دو دولت باکو و تهران است. ارتباطی که میان یک متحد نظامی غرب با یک کشور ضدناتوئی برقرار می شود. قاعدتا نه ایران به ائتلاف نظامی و دفاعی با آذربایجان چندان نیازی دارد و نه آذربایجان با داشتن متحدن ابرقدرت خود به گسترش رابطه ی دفاعی و نظامی با ایران چشم طمع دوخته است اما نتیجه این که برد تبلیغاتی این دیدار نظامی به حدی شده که بین متحدین روسیه به راحتی می توان بوی از دست رفتن ایران و گردش به غرب در سیاستهای حوزه ی خزری تهران را متصاعد دید. 

شاید نزدیکی به هیچ کشوری از خیل دوستان و مئتلفان با غرب به اندازه ی این نزدیکی با آذربایجان برای ایران حساس و تعیین کننده نباشد. چه اینکه آذربایجان نه تنها یک متحد امنیتی با دشمن درجه یک ایران یعنی اسرائیل بوده و مطمئناً خواهد بود، بلکه نمادی از اسلام گریزی میان کشورهای مسلمان آسیای مرکزی و قفقاز محسوب می شود. 

این روابط که با نمادهای دیپلماسی نظامی چاشنی گرفته اند قادر خواهند بود در صورت عدم حل مشکلات شیعیان به صورت دوستانه و تامین نشدن آزادی های مذهبی و خواستهای آنان، ضربه ی دیگری بر وجهه ی رهبری ایران در جهان تشیع باشند. 

از آن روی که آذربایجان دارای جمعیت شیعه ای می باشد که همواره در فشارهای دولت علی اف دست و پا زده اند و چشم امیدشان به تنها قدرت رسمی شیعه یعنی دولت ایران بوده است، اگر مسیری دیپلماتیک برای یاری رسیدن به خود مشاهده نکنند هم از دولت ایران روی برگردان شده و به سمت شیعیان عراق و مراجع آن سامان یا سایر مراجع متمایل خواهند شد، هم امکان تغییر مدل فکری و اجتماعی تشیع آنان فراهم خواهد گردید. آنچنانکه امروزه در مساله ی اعتراضات شیعیان بحرین به اخراج نماینده ی آیت الله سیستانی از منامه شاهد و ناظر بوده ایم. 

از آنجا که سیاست خارجی دولت اعتدال مانند سایر برنامه های مدیریتی آن در هاله ای از رازآلودی قرار دارد، باید منتظر بود و دانست که آیا سیاست های منطقه ای روحانی مایل به زدودن هرگونه نگاه ایدئولوژیک است یا در بطن اهداف خویش اتحادهای راهبردی با هم مسلکان دینی را اولویتی اساسی بخشیده است.


باب الاستیضاح

" بابُ الإستیضـــــاح مفــــتــــــــوحٌ لِــلراغبین!!!!!!

با جنبش تمرد 98درصدی ملت علیه سیاستهای اقتصادی دولت!!!!!

روحانی و روحانیت

تاریخ دوم تیر 92

................حضرت آیت الله مکارم شیرازی در دیدار هیات منتخب رییس جمهور با تاکید بر این که مطالب محترم دیگری نیز وجود دارد که بنده به صورت خصوصی به آقای رییس جمهور منتخب عرض خواهم کرد، گفت: انتخاب ایشان نشانگر اعتماد مردم به روحانیت است، بنابراین موفقیت ایشان موفقیت نظام، روحانیت و مرجعیت است و ما برای موفقیت ایشان دعا می کنیم.     


31فروردین 93