والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

چرا روحانی می گوید: شناسنامه !!!

دلیل اینکه روحانی می گوید "کسانی که با بودجه ی بیت المال به دولت انتقاد می کنند بهتر است با شناسنامه حرف بزنند" ، چیست؟
آیا روحانی منظورش نمایندگان مجلس است؟
از میان نمایندگان، که طیف اندکی مخالفان دولت را تشکیل می دهند و هم آنان نیز کسانی نیستند که با کمک بودجه ی خاصی از مجلس در مقابل دولت بایستند!!! آنان که مخالف روحانی هستند طیف پولدار مجلس هم محسوب نمی شوند و مجلس هم نمی تواند دامنه ی وسیعی از کمک های مالی را در اختیار مخالفان بگذارد!
آیا منظور روحانی سپاه است؟
سپاه هم چندان مخالفتی با دولت نکرده و اصولا جز در موارد استراتژیک و حیاتی که در مقابل نظام و مبانی آن عداوتی صورت گیرد، سپاه وارد عمل نمی شود و اصولا دولت آقای روحانی نمی خواهد و نمی تواند که در مقابل سپاه جبهه گیری کند و این امر از مدل طراحی دولت وی نیز هویداست. 
روحانی به خوبی می داند مخالفان رادیکال نظام، اگر به میدان وارد شوند قطعا او و اطرافیان نزدیکش را حذف خواهند کرد. روحانی آنقدر سیاست می داند و تجربه دارد که با موقعیتی فعلی اش، همراهی سپاه را از دست ندهد و بسیج را نیز در مقابل خود به خط نکند. 
پس آیا روحانی روی خود را متوجه کیهان و نظرات شریعتمداری کرده است؟
می دانیم که اگر کسی با رهبری مراودات و هماهنگی های لازم را داشته باشد و قصد مخالف خوانی های ریشه ای در سر نپروراند، می تواند از نظرگاه ایشان کیهان را به سکوت و تعدیل وادار نماید و توپخانه های نظام را نه بر سر خود که برای خود به شلیک وادار کند. اگر هم که روحانی در این رابطه، بر مدار رهبری راه نسپرد مسیر خود را بر سنگلاخ ناکجا آباد افکنده است و این البته از اندیشه ی روحانی و سیاست ورزی او هزاران هزار بار بعید است.
حال این پرسش در ذهن شکل می گیرد که آیا سخن روحانی برای "الزام با شناسنامه حرف زدن منتقدین و مخالفانش"، صرفاً امری برای از میدان بدر کردن آنان است؟ امری که در سیاست بسیار بدیهی بوده و سخن خاصی محسوب نمی شود. این کلام را دیگران هم می توانستند بگویند. مثل روزنامه ها و پایگاه های اطلاع رسانی متعددی که همه برای روحانی نفس می زنند و امیدشان برای حیات، به دولت امید بسته شده است. 
البته سخن روحانی از این مایه خالی نیست و هدف بسیار مهم از دور خارج کردن رقیبان سیاسی و سازماندهی شده در ذات این سخن نهفته است اما نگاه ریزبین یک تحلیلگر باید لایه های پنهان این برنامه را بجوید و از رییس جمهور کارکشته ی سیاسی ـ امنیتی توقعی افزون تر از یک کار ساده ی سیاسی برای یکی به دو کردن با رقبای خود داشته باشد. رقبایی که بعضاً نفس هایشان به شماره افتاده است و اگر تنفس ملت در نای آنان نباشد، نایی برای حمله نخواهند داشت.
دولت روحانی را باید در قواره ی آزمونی به نقد نشست که در یک طرف آن دولتهای قبلی و احزاب و گروه ها و خاندان ها ایستاده و در سوی دیگر قاطبه ی ملت، بیرون از دایره ی خواص به رقابت و خودنمایی در آن مشغول هستند. 
برای روشن شدن وضعیت، به یادآوری سخنی از دبیرکل نهضت آزادی بعد از انتخابات 92 می پردازیم که به دلیل عدم انتشار متن گفتگوی آن با روزنامه ی شرق، در صفحه ی فیس بوک نهضت آزادی می توان آنرا مطالعه کرد. با نقل به مضمون، وی می گوید یکی از برکات و فواید انتخاب جریان اعتدال این است که فضای سیاست ورزی به دل احزاب و گروه های مشخص باز گشته و می توان اکنون کار منظم و سازماندهی شده را مبنای اندیشه و عمل سیاسی دانست. وی بعد از اینکه به شورای نگهبان انتقاد می کند که چرا احمدی نژاد در ابتدای امر تایید صلاحیت شده و "باید" به تیغ رد صلاحیت از ورود او به عرصه ی رقابت ریاست جمهوری جلوگیری می شد، اضافه می کند که احمدی نژاد اصلا رجل سیاسی مذهبی نبود و انتخاب جریان اعتدال، پایانی بر انتخاب کسی مثل احمدی نژاد است که معلوم نیست از کدام "ناکجاآباد" سر برآورد.
نه اینکه دولت فعلی مدیون نهضت آزادی باشد و مدل فکری خود را بر اساس آرمانهای آنان تنظیم کرده ، اما آشکار است که دولت روحانی با این اوصاف، امید حاکمیت احزاب و گروه ها بر مقدرات امت را بار دیگر زنده ساخته است. 
آنگونه که نهضت آزادی بیان کرد؛ "شکست روحانی شکست ما خواهد بود"، سایر طیف های موجود هم چه گفته باشند و چه مهر سکوت بر لب گرفته، می دانند و مانند نهضت آزادی به این حقیقت معترفند زیرا روحانی نوید توفیق سیاست ورزی حزبی و سازمانی است.
سخن روحانی برای شناسنامه ورزی در نقد سازی، نه فقط یک امر تاکتیکی برای تقابل با مخالفین یا نظم دهی برای حرکت های سیاسی است، بلکه نگاهی استراتژیک و گفتمان ساز برای زندگی سیاسی و انتخاب های ملی است. 
او می خواهد فرهنگ سیاسی شکل گرفته در دو انتخابات 84 و 88 را که کوشید منتخبی "ناکجاآبادی" را از میانه ی ملت برکشاند و بر صدر قدرت نشاند، به محاق بفرستد و با ساماندهی یک فضای گفتمانی، بر هرکس که سخن از انتقاد دارد اما "شناسنامه" ندارد انگ دلخواه خود را الصاق نماید.
همانند آنچه که در مساله ی توزیع مستقیم سرمایه های ملی به منظور پوپولیستی خواندن این سیاستها و ویرانگر نامیدن این اقدامات به جامعه مدام تلقین شد اما با سدّ خواست عمومی مواجه گردید، این بار کوشیده می شود تا با بی شناسنامه خواندن منتقدان و تقاضای ارائه ی شناسنامه از میدان داران سیاسی، زمینه برای حذف ورود مستقیم مردم و ممانعت از بیرون آمدن فعالان و سخنگویان خواستهای ملی از متن جامعه آماده شود. 
شما اگر منتقد باشید و در زمره ی شناسنامه دارها محسوب شوید، کار شاقی نکرده اید بلکه مثل تمام دنیا و مانند همه تاریخ وارد یک رقابت سیاسی شده اید. حتی اگر کارهای عجیبی مثل رأی 20میلیونی خاتمی یا رأی 25میلیونی احمدی نژاد هم از شما سر بزند باز تا حدی قابل پیش بینی هستید زیرا طبیعت سیاست برد و باخت و روی کردهای عمومی به شعارهای اطو کشیده ی شما و حزب شناسنامه دار شما یا رقبای شماست. 
حال اگر دولت یا هر جریانی معترف باشد و جامعه نیز لمس کند که حرکت تقابل آمیز پر قدرتی از میانه ی ملت بدون ساز و کارهای جاری در عالم تحزّب و سیاست بازی به پیش می آید، باید انتظار پدیده های غیرقابل انتظار و تغییرات جدی در مدیریت عمومی اجتماع را داشت. آنچنان که احمدی نژاد گفته بود؛ قبل از کاندیداتوری سال 84 به کسی که پیشنهاد ورود مرا به رقابت مطرح می کرد گفتم؛ میدانی که اگر یک نفر از متن پابرهنگان در این کشور رییس جمهور شود چه اتفاق و تغییر عظیمی رخ خواهد داد؟
شاید طرفداران احمدی نژاد به صورت نوستالژیک و شاید هم بنا به یک مدل راهبردی از کاندیداتوری وی در سال 96 سخن می گویند، اما هم آنان باید بدانند و هم تفکر حاکم باید آگاه باشد که کشور با این سرمایه ی عظیم انسانی و قابلیت همواره استوار اندیشه ی انقلاب اسلامی توان آن را دارد که از میانه ی جامعه کسانی را در طراز و بلکه بالاتر از آنچه تا کنون برای سیاست ایران رونمایی کرده است بار دیگر به روی عرشه ی سفینه ی انقلاب ظاهر سازد.

همین شناسنامه طلب کردن، اگر مانند سرکوب اندیشه ی تقسیم مساوی سرمایه ی نقدی جامعه به زور و جنگ روانی بدل شود، خود بخود شناسنامه ی ملی برای حرکت سیاسی و انتقادی علیه دولت موجود صادر خواهد کرد. دولت نیز همراه با اندیشه و پدرخواندگان خود قابلیت زیادی برای دستمایه شدن بر سر بازار اندیشه و عمل سیاست مخالفان دارد. باید منتظر ماند و دید آیا سیاست ورزی و نقد و حمایت ها، رفته رفته به محدوده ی شناسنامه دارها مقیّد می ماند یا هویت های نوینی در این شهر شلوغ سیاست برای خیل صاحبان مملکت تعریف می شود. ظاهرا این مردم هستند که هویت ایران را تشکیل میدهند.
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:03 ب.ظ

ایندفعه حرف خلاف میل آقایان زدیم شناسنامه بهمراه کارت ملی و گواهینامه رانندگیُ ژاسبورتُ کارت سوختُ کارت و ... هم ارائه نمایید از همه مهمتر گواهی انصراف از یارانه الزامی است!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد