مرد جوان به تلویزیون خیره شده بود.
داشت گوش میکرد تا ببیند چطور باید برای یارانه ثبت نام کند. هم محله ای ها و اطرافیانی داشت که زندگی شان از طریق همین یارانه می گذشت.
ناگهان مغزش سوت کشید.
مردی که داشت حرف میزد از مشاورین اقتصادی رییس جمهور بود. می گفت اگر کسی میزان درآمدش را کم بنویسد، دیگر نمی تواند وقتی به بانکی یا جایی مراجعه کرد، بیشتر از آن میزان درآمد که نوشته وام بگیرد.
یاد تربیت آباء و اجدادی اش افتاد. "پسر جان روزی رسان خداست. تو که الان سرمایه ای نداری، برو با کمک یار و رفیق هایی که داری چند میلیونی وام بگیر و بیا کاری را شروع کن، ان شاء الله خدا می رساند ناامید نباش."
می گفت آخر ندارم قسط هایش را بدهم، پدر خدا بیامرزش می گفت پسر جان کفر نگو! مگر من از همین دکان فکسدنی و جنس های قراضه یک عمر شما را اداره نکردم و تازه مکه و کربلا هم رفتم و عمری هم اگر کم خوردیم اما سرمان بالا بوده است.
یادش می آید که یک یا علی گفت و با ضامن شدن دوستانش رفت وام گرفت و ناگهان بعد از دنیا آمدن دخترش زندگی شان تکانی خورد و شکر می کرد که بدون دست دراز کردن پیش کسی، خدا روزی آنها را هر روز و هر ماه رسانده و توانسته است قسط هایش را سر وقت بدهد.
ایمان عجیبی به خدا و روزی رسانی خالق پیدا کرده بود.
پای صحبتهای آقای هاشمی نژاد می نشست وقتی شبها در مسجد بازار منبر می رفت و سید می گفت آقا کارت را درست کن!!! خمس مالت را بده! روزی رسان خداست و مقسّم الارزاق امام زمان است!
سر همین حرف چقدر به امام زمان علاقه مند تر و متوجه تر شده بود!
با حرف اقتصاد دان های تلویزیون به خود آمد! "اگر درآمدتان کم نوشته شده باشد نمی توانید بیشتر از آن اندازه که نوشته اید وام بگیرید!"
تیر میزدی خونش در نمی آمد!!! مگر دارایی بانکها از پول پدرشان است؟ از بیت المال و درآمد عمومی جامعه است!!!! پس چرا باید بانک به میزان درآمد فعلی من که نوشته ام ناز کند و وام به من و امثال من ندهد؟
اصلا وام گرفته ام که از بیچارگی در بیایم! داشتم که نمیرفتم وام بگیرم!!!
یعنی دیگر نباید بگویم روزی رسان خداست!!!!
خدا روزی رسان نیست و اقتصاد را محاسبات این افراد می گرداند!!! دیگر نباید روی روزی رسانی خدا و توجه امام زمان حساب کنم!!!
کاش پدرش زنده بود و از او می پرسید پس این همه که می گفتید روزی رو خدا می رسونه و خدا بزرگه چی شد؟ بفرما !!! هم رییس جمهورمون آخوند و مجتهده هم دولتش روی چشم رهبر جا داره هم بفرما این همه مرجع تقلید دارن فتوی میدن که این کار دولت درسته!!!!
یاد روزهای آخر عمر پدرش افتاد که وقتی هاشمی می رفت تا نام نویسی کنه واسه انتخابات، با همه ی کهولت سن میگفت هرکی جلوی این وایسته من به اون رای میدم!!!
من این ها رو از 28 مرداد تا حالا می شناسم که چطور از گرده ی مردم بار کشیدن!!!
خواست بره سر نماز نفرینشون کنه!
یاد منبر آقای هاشمی نژاد افتاد، از مولی علی می گفت: اگر جلوی ظلم وا نایستید و امر به معروف نکنین خدا اشرارتون رو بر شما مسلط می کنه و اونوقت هرچی دعا کنید مستجاب نمیشه!!!