خبر نه چندان جدیدی در فضای مجازی پخش شد و سخن گهرباری از آقای موسوی بوجنوردی به میانه ی جامعه ی دینی و علمی پاشیده شد.
این درّ گهربار، استقبال از حضور زنان در مجلس خبرگان رهبری و حتی مساله ی مرجعیت تقلید بانوان بود. سخنی که سالیان سال پیش یعنی در اواخر دوران سازندگی توسط جناب صانعی در رساله ی عملیه ی وی منتشر شد و بی سر و صدا شرط رجلیّت از مرجعیت حذف گردیده بود.
آتش به جان شمع فتد کین بنا نهاد!!!
وصف فقهی و دینی این امر نه سخنی پنهان و مورد شک است نه جای آن در فضای مجازی و رسانه ای است بلکه کلامی تخصصی مانند تمام علوم دیگر در مراکز فقهی است و البته باید منتظر بود و دید که از کجا صدایی برای تصحیح این نظر و ابلاغ دیدگاه اصیل بیرون می آید.
اما از نگاه اجتماعی که قطعاً این موضعگیری را از خاستگاه سیاسی نشأت یافته می بیند، چیزی جز یک کلام ناشی از شهرت جویی و یک تلاش برای یافتن محبوبیت نیست!
بی درنگ یاد سخن بازیگر بی ادبی افتادم که گفته بود برای خندان مردم حاضرم شلوارم را هم پایین بکشم. قطعاً برای یک مدعی فقاهت، این بازی های نچسب روشنفکرانه هم دست کمی از آن ادعای بازیگر ندارد و خود نمادی از همان بازیگری های اجتماعی است.
اما سؤال ذهن خسته ی امثال من از بازیگران اخیر این است که آیا این همه مرجع و فقیه که در طول تاریخ محبوب بوده اند، همه حرفهای عامه پسند زده اند؟
عامه پسند ترجمه ی همان پوپولیسم است که جریان عدالتخواه حقیقی را بدان متهم می کردند اما امروز حتی فقهای آنان این چنین به بند آن گرفتار شده اند.
برای شهرت یافتن و محبوبیت دست و پا کردن و در چند انتخابات پیروز شدن و ژست مرجعیت به خود گرفتن، نیاز به تحریف دین و فتواهای عجیب و غریب نیست.
حاتم طایی که به سخاوت در خلق مشهور بود، برادری داشت که او هم مشهور ماند اما نه بخاطر سخاوتش، بلکه بخاطر بولی که در چاه شریف زمزم کرد. هر دو مشهور شدند و در تاریخ به ثبت رسیدند اما حاتم کجا و برادرش کجا!