والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

اصل شعر قدیمی «مکن ای صبح طلوع»

شاید کمتر کسی بداند شاعراین شعر پرشور و ماندگار که قریب به یک قرن در شب عاشورا در فضای محافل عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام می پیچد و دل و جان مشتاقان را با سوز و آه عاشورایی گره می زند، کربلایی محمود بهجت(ره)، پدر بزرگوار حضرت آیت الله العظمی بهجت(قدس سره) است.

این کتاب در ۳۲۰ صفحه در قطع رقعی و با جلدگالینگور (سلفون) در مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت(قدس سره) تهیه و منتشر گردیده است.


شب وصل است و تبِ دلبری جانان است

ساغر وصل لبالب به لب مستان است

در نظر بازیشان اهل نظر حیران است

گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است 

چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


«یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟ 

یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید؟»

«یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟»

«عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!»

یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟ 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


«چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید؟

«چه صفیر است که دل بال زنان می آید؟»

چه پیامی است؟ چرا موج گمان می آید؟

چه شکار است؟ چرا بانگ کمان می آید؟

چه فضائی است؟ چرا تیر قضا پران است؟ 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


گوش تا گوش، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست

شاه بنشسته، بر او حلقة یاران الست

«پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست» 

چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست

خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود

«مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود»

«عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود»

«خم می بود که خون در دل و پا در گل بود» 

ساغر سرخ شهادت به کف مستان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


این حسین است که عالم همه دیوانة اوست

او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست

شرف میکده از مستی پیمانة اوست

هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست

حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


قل هوالله بزاید زلبش، رمز احد

لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد

این تمنا ز احد در دل او رفته زحد

می وصلی بچشان - تا در زندان ابد

بشکنم - از خم وحدت که چنین جوشان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند:

«چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند» 

«فرصتِ عیش نگه دار وبزن جامی چند»

که نماندست ره عشق مگر گامی چند

در بلائیم ولی عشق بلا گردان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


امشب است آنکه «ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»

«با من راه نشین باده مستانه زدند»

«قرعه فال به نام من دیوانه زدند»

یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


هان که گوی فلک صدق به چوگان من است 

ساحت کون و مکان عرصه میدان من است

دیدة فتح ابد عاشق جولان من است

هر چه در عالم امر است به فرمان من است

پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


«هان و هان ناقة حقیم» مجوئید حیَل

«تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل»

«پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل؟»

«کار حق کن فیکون است نه موقوف علل»

بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم

«قطع این مرحله با مرغ سلیمان» بکنم

حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم 

«آنچه استاد ازل گفت بکن»، آن بکنم

عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


«نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

تا همه صومعه داران پی کاری گیرند»

و به تاریکی شب ره به کناری گیرند

صادقان زآینة صدق، غباری گیرند

صحنة مشهد ما صحن نگارستان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


گفت عباس که: من از سر جان برخیزم

از «سر جان و جهان دست فشان برخیزم»

«از سر خواجگی کون و مکان برخیزم» 

من «ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم»

این چه روح است و کرامت که در این یاران است 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب

«داشت اندیشه فردای یتیمان، زینب»

گفتی از یادِ پریشانی طفلان، زینب 

داشت آن شب همه گیسوی پریشان، زینب»

این چه خوابی است که در خوابگه شیران است؟

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


ظهر فردا، قد رعنای حسین است کمان

باز جوید شه بی یار ز عباس نشان 

ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان

«که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان»

قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند:

صبر از این بیش ندارم، چکنم تا کی و چند؟

جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند

بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند

دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»

«سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست» 

نفس «همت پاکان دو عالم با اوست» 

زخم شمشیر و سنان چیست؟ «که مرهم با اوست» 

پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان

در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان

پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان

«که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان؟»

جگر رود فرات از تف او سوزان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


او که دربانی میخانه فراوان کرده است

نوش پیمانة خون بر سر پیمان کرده است

اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است

چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است

در دل حادثه مجموعِ پریشانان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


یارب این شام سیه را به جلالی دریاب

بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب

«تشنة بادیه را هم به زلالی دریاب»

جشن دامادی جان را به جمالی دریاب

که عروسِ شرف از شوق حنابندان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

ردپای احمدی نژاد میان محرومان!

از مقابل روزنامه فروشی رد می شدم نگاهم به صفحه ی اول آرمان افتاد. 

مدتهاست روزنامه نمی خوانم 

شده ام مثل بهزاد نبوی 

استاد کنترل پروژه و تحقیق در عملیات ما می گفت مهندس نبوی زیاد روزنامه و این چیزها نمی خواند فقط نگاه می کند تا از تیتر خبرها مطلع شود 

چشمم افتاد به عکس و سخن صادق زیباکلام 

خدا عقلش دهد 

گفته بود و درشت نوشته بودند گفته اش را: 

«عزم احمدی نژاد برای آمدن جدی است» 

یاد کلاس صبح افتادم 

کارگاه آموزشی داشتم با کارکنان یکی از ادارات 

میانشان کارکنان صفی و کارگران و نگهبانان هم بودند 

سعی می کردم به تناسب سطح مطالعه ی همه، کلاس را اداره کنم  

آخر کلاس که بعد از ناهار بود و نزدیک به 70 اسلاید برای تدریس بررسی کرده بودم ، جهت ملموس ساختن آموخته ها مناسب دیدم قدری از مفاهیم سخنرانی  و زبان بدن و تن صدا و لحن کلام را در قالب فیلم های کوتاه نمایش دهم 

یکی از این فیلمها بخشهایی از مناظره ی تاریخی سال 88 بود. 

کارگران محرومی که دیگر به قشر متوسط نزدیک بودند اما می شد جنسشان را از ریشه ی محرومان و پابرهنگان برشمرد 

با دیدن احمدی نژاد مستقیم و غیرمستقیم شروع به تمجید و تعریف کردند  

مطمئن نبودند من طرفدار هستم یا مخالف  

البته دعوای من با احمدی نژادی ها بر سر دین و اعتقادم به پلورالیسم دینی یاران باقی مانده ی احمدی نژاد است

عجیب بود برایم

یکی از آنها که سیبیل پرپشت و هیکل ریزه و صورتی تیغ کشیده و کله ای تاس داشت 

وقتی گفتم اینجای سخن احمدی نژاد در مقابل موسوی خوب بود و آنجایش بهتر 

گفت: اصلاً همه چیزش خوب بود    

و سخنان دیگر از دیگر حضار....

پس چندان هم نباید سخن هاشمی که گفته است: مردم از من میخواهند در سیاست وارد شوم، سخنی بی حساب باشد 

بلکه از روی ترس است و نه فقط عطش قدرت 

عجیب بود برایم 

می گفتند که محرومین بسیار زیاد سختی کشیده اند در این دوره 

و مستضعفان به خون احمدی نژاد تشنه اند... 

یک محقق علوم اجتماعی باید در اجتماع به دنبال سنجش حقیقت باشد 

سعی می کنم روی برداشت های خودم از دل اجتماع اندیشه کنم  

رد پای هر فکر را در جامعه می توان جست و البته نباید فقط هرچه "می خواهیم" را ببینیم 

ردپای عدالت جدای از اشخاص، برای همیشه در میان مردم  و ملت ها قابل جستجوست.....


دکتر سرافراز و سرافرازی بین المللی اسلام

انتصاب دکتر سرافراز به ریاست صداوسیما، امید را در دل نا امید من زنده کرد.

مهندس ضرغامی که روزگاری از مبارزان نهضت جهانی اسلام بود، اگرچه بسیار در لباس یک رسانه چی برای نگاه جهانی انقلاب ما زحمت کشید اما بیشتر می توان اقدامات وی را جنبه های زیرساختی برشمرد.

همین اقدامات اغلب به دست مرد بین المللی رسانه انقلاب یعنی همین دکتر سرافراز مدیریت و اجرا شده است.

کسی که حدس میزنم روابط او به طور مستقیم با رهبری نشان از تشابه اندیشه ی او با مغز انقلاب دارد. 

ترجیح میدهم از همین امروز، سرافراز را دست رسانه ای سپاه قدس بخوانم.

هرچند سوابق او و تحصیلاتش در لبنان این تشابه در اندیشه ی مطالعات منطقه ای بین سرافراز و سپاه قدس را افزون تر می نماید.

نقطه ی امید بیشتر، تسلط او به دو زبان خارجی در کنار اندیشه ی بین المللی مرد امروز رسانه ی انقلاب جهانی اسلام است. 

این یک شعار نیست، کسی که می داند فرق یک گزارش در Press TV  یا «قناة العالم» با گزارش دیگر چیست، با کسی که نمیداند چیست،فقط بر کسی آشکار است که این دو زبان را بلد است.

هَل یَستوی الذینَ یَعلمونَ والذینَ لایَعلمونَ؟

امیدوارتر می شوم وقتی می بینم سرافراز دکتری علوم سیاسی دارد و می فهمد «خداوندگاران اندیشه ی سیاسی» در سر چه اندیشه کرده اند.

قطعاً این مدرک، هر کیفیتی که داشته باشد و البته از آثار او هویداست که چندان هم پایین نیست، مدرکی در سطح استاندارد جهانی است.

نه اینکه دکتری فلسفه یا مهندسی مکانیک داشته باشد و علم الاستراتیجیه یا دانش راهبردی به طور آکادمیک در رییس رسانه انقلاب موجود نباشد.

استاد گرانقدری در کلاس سیاست بین الملل می فرمود:

«ایران خواسته یا نخواسته در یک بازی استراتژیک بین المللی وارد شده است...!!!»

قطعا رسانه ایران هم باید بازیگر خوبی برای پازل ایرانی در بازی مذکور باشد.

البته امید دارم

و دوست دارم این استاد صاحب نظر علم سیاست بداند کشور رسانه ای می خواهد که در سیاست، مردم و جوانان را بوسیله ی دانشگاه رسانه رشد فکری دهد و از تئوری مدوّن بهره ببرد و بساط خطابیات و احساسات گرایی ها در وادی اندیشه و علم سیاست خاصه در پهنه ی سیاست بین الملل را اندک اندک برچیند.

امیدوارم امیدمان بر باد نرود.




مقاله ای از دکتر Alam Saleh

باید از دکتر Alam Saleh استاد برجسته ی دانش سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه Leeds انگلستان تشکر کنم که مقاله ی خود را به صورت Free برای بنده ارسال فرمودند و از تکنولوژی ارتباطی فیسبوک هم باید قدردانی کرد....

البته تواضع، گوهر نایابی است که ظاهرا در یک استاد دانشگاه انگلیسی اگر بیش از اساتید ایرانی نباشد، کمتر نیست....

و این بخاطر ارزش قائل شدن وی برای بنده به عنوان یک محقق کوچک روابط بین الملل و یک انسان است.....

نمیدانم چگونه به زبان فارسی توانسته بودند برای بنده یک پیام هم ضمیمه ی لینک خود کنند....

مقاله این بود:

«بین داریوش و خمینی، بررسی مساله ی سیستمی هویت ملی ایران»

علاقه مندان به لینک زیر که توسط دکتر Alam Saleh ارسال شده مراجعه کنند:

http://www.tandfonline.com/eprint/NxGpNtgJ2RbzVi3c88kj/full

تبلیغات داعش در آسیای میانه با شکستی مفتضحانه روبرو شده است!

داعش در حال حاضر از تلفاتی که داده است رنج برده و به شدت به یک برنامه تبلیغاتی قوی برای جذب پیکارجویان نیاز دارد.

تاشکند - مقامات ازبکستان مانند همتایان خود در کشورهای آسیای میانه مراقب هستند که «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) برای جذب افراد تاثیر پذیر یا گمراه شده فعالیت نکنند.

در تاریخ 31 اکتبر، کمیته امور مذهبی ازبکستان (کی دی آر) بیانیه ای در مورد محکومیت عملیات داعش منتشر کرد. این بیانیه بلافاصله پس از اینکه گروه تروریستی ویدئوی مربوط به جشن گرفتن پیروزی های تایید نشده خود در سوریه از پیکارجویان ازبک به رهبری فردی که خود را ابو زوبه الازبکی می خواند، منتشر نمود، صادر گردید.

کمیته امور مذهبی ازبکستان گفت: «تروریست ها از جدیدترین روش ها برای تحریک حامیان و افزایش نیروهایشان استفاده می کنند. بویژه آنها مواردی را به پشتون و دری منتشر می کنند که تفسیر افراط گرایانه از حجرت و جهاد را ارائه می دهد. آنها از اینترنت هم بسیار استفاده می کنند.»

بر اساس محاسبات مسئولین کشورهای آسیای میانه، اگرچه تعداد دقیق این افراد مشخص نمی باشد، گفته می شود صدها نفر از آسیای میانه به عنوان پیکارجو در عراق و سوریه نبرد می کنند.

مقامات ازبکستان اجازه نمی دهند برنامه تبلیغاتی داعش بدون جواب بماند.

بر اساس گفته متخصصین، تحلیل این ویدئوی تبلیغاتی و اطلاعات موجود در مورد واحد الازبکی نشان می دهد که این ویدئو به سرعت و بر خلاف واقعیت تهیه شده است.

بهرام سدر جانف، یکی از تحلیلگران سیاسی در تاشکند، گفت این ویدئو «نمونه ای از یک تبلیغات جعلی است. پیش زمینه بسیار اندکی دیده می شود و آنها نقاب به صورت دارند و هیکل همه آنان مانند ورزشکاران است. همه این موارد از پیش ترتیب داده شده و ساختگی است.»

وی گفت: «آنها با هم آواز می خوانند، تمرین می کنند و صحنه ها همه برنامه ریزی شده است و همه این موارد ابتذال برای جوانان بی تجربه، بی سواد و باید بگویم جاهل ساخته شده است.»

دروغ گفتن در مورد پیروزی ها در میادین نبرد

مقامات ازبکستان هم ادعای احساس بر انگیز که اخیرا در مورد پیروزی های پیکارجویان ازبک در عراق منتشر شده است را رد می کنند.

یک تحلیلگر سرویس ملی امنیتی ازبکستان به شرط ناشناس ماندن گفت: «این گزارش که نیروهای ازبکی تحت فرماندهی الازبکی در داعش 90 [نیروی عراقی] را در 30 اکتبر کشته اند کاملا دروغ است. ما از وضعیت عراق، شمال وزیرستان و افغانستان آگاه هستیم. داعش تلفات داشته است و ناامیدانه در پی یک تبلیغات احساس برانگیز برای جذب پیکارجویان جدید است. این نوع ادعاها برای این منظور اعلام می شوند.»

تحلیلگر سرویس امنیتی ازبکستان گفت که وضعیت گروه بر خلاف ادعایی که می کند به آن اندازه روشن نمی باشد.

وی گفت: «داعش دارای تصویر بدی می باشد [قتل عام] گروگان ها و مردم عادی که حکومت آنان را قبول نداشته بسیاری از [بینندگان] را بر آشفته است. همچنین منبع در آمد آنان یعنی فروش نفت هم جدیدا کاهش یافته است. توجه جامعه جهانی در مورد قطع منابع مالی تروریس ها منجر به پیچیده تر شدن روند فروش نفت برای آنان شده است.»

جهادی های ازبک تبار از جایی دیگر می آیند

متخصصین می گویند که پیکارجویان ازبک تبار که برای داعش نبرد می کنند نه فقط از ازبکستان، بلکه از کشورهای مختلف هستند.

تحلیل گر سرویس امنیتی ازبکستان گفت: «ازبک هایی که در کنار تروریست ها نبرد می کنند یک حرکت ساختگی است که از طرف واحدهای باقیمانده جنبش اسلامی ازبکستان (آی ام یو) می باشند، چون آنان اعتقاد دارند [ذکر وجود ازبک ها] به دولت ازبکستان هشدار می دهد.»

در عمل، سازمان های امنیتی ازبکستان می گویند که جنبش اسلامی ازبکستان در وضعیت بدی و بیچارگی به سر می برد. بسیاری از پیکارجویان در نتیجه عملیات ضرب عذب ارتش پاکستان که در ماه ژوئن آغاز گردید فراری شده اند، سعی کرده اند در میان مردم وزیرستان مخفی شوند. اما ساکنین محل با خشونت با آنان برخورد کرده اند چون بیم آن دارند پناه دادن به پیکارجویان گلوله باران و بمباران ارتش را به همراه داشته باشد.

بر اساس گفته سازمان های امنیتی، بخاطر همین وضعیت رقت بار است که داعش این برنامه تبلیغاتی را در سایتهای شبکه های اجتماعی منتشر کرده است.

تحلیلگر سرویس امنیتی ازبکستان گفت: «ما از نزدیک وضعیت را تحت نظر داشته و می دانیم [رهبر جنبش اسلامی ازبکستان]، عثمان غازی از این وضعیت پریشان است. وی [همانطور که در بیانیه اخیر ذکر شده است] به دو دلیل به داعش پیوسته است. دلیل اول و مهمترین دلیل مسئله مالی نبوده است بلکه وضعیت فردی خودش بوده است. او فکر می کند اگر جنبش اسلامی ازبکستان بر اساس طرح وی به داعش بپیوندند، رهبران داعش به او وزن سیاسی بیشتری خواهند داد. این مسئله برای او ضروری است چون جنبش اسلامی ازبکستان دارای رهبران نسبتا قدرتمندی است که مایل هستند جایگزین وی شوند. دلیل دوم مسائل مالی بوده است.»

نگاهی دقیق به مشکلات

در ازبکستان مسئولین خود را مسئول می دانند که از شروع هر گونه درگیری نظامی جلوگیری نمایند.

لطیف حجایف، یکی از کارکنان وزارت کشور (ام وی دی) گفت: «هر کس که مورد ظن سازمان های انتظامی قرار گیرید حتی با یکبار تماس با سازمان های مذهبی یا سیاسی، ما وی را افراط گرایی می دانیم که در لیست ما قرار خواهد گرفت. بیش از 1,000 نفر [که ما ثبت کرده ایم] فقط در تاشکند می باشند. فعالین محلات [شورای محل] هم وظیفه نظارت بر هر کدام از این افراد در منطقه ای که زندگی می کنند را بر عهده دارد.»

اسوت لانا زیرووا، یکی از روانشناسان تاشکند، گفت که هر جامعه ای با این واقعیت روبرو است که بین 2 تا 3 درصد از افراد آن ناسازگار بوده و در معرض افراط گرایی قرار دارند.

وی گفت: «پسران و دختران جوانی که والدین آنان بیش از حد آنان را آزاد گذاشته یا از طرف دیگر، نان را در معرض تفکرات مذهبی شدید قرار داده اند یا ... آنها را خوب تربیت نکرده اند طعمه آسانی برای این تبلیغات می باشند. افراد جوان بسیاری وجود دارند که هدف یا ایده روشنی ندارند. به همین خاطر آنها می خواهند چیزهای جدید را امتحان کنند و به مناطق تحت کنترل داعش می روند.»

رهبران مذهبی هم به ضرورت گوش ندادن به توجیحات پیکارجویان برای کشتار مردم تاکید کرده اند.

رحمت الله سیف الدینف، امام جماعت تاشکند، گفت: «کشتار همکیشان یا مسیحیان که هر دو گروه را قرآن اهل کتاب می خواند نابخشودنی است... گناه است.»

وی گفت که داعش یک ایدئولوژی است و اسلام واقعی را منعکس نمی کند.

سیف الدینف گفت: «در واقع، این ایدئولوژی وحشیانه متعصبینی است که گوساله طلایی را پرستش می کردند و نه به خالق یکتا اعتقاد داشته و نه از روز قیامت بیم دارند.»