والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

چارچوب مفهومی را تعیین کنید!

شاید این نگاه افراطی باشد که ما برای هر تحلیلی در سیاست خارجی، خود را موظف به داشتن یک چارچوب تئوریک بدانیم اما چه کنیم که چنین تعلیم یافته ایم و البته آنرا مفید دانسته ایم! 

اصلاً تفاوت محک داشتن برای یافتن حقیقت در تحلیل سیاسی با نداشتن ابزار سنجش، همین تقید به چارچوب تئوریک است! 

اما اعتراف می کنم در این یک مورد کم آورده ام؛ 

یک روز وزیر محترم امور خارجه به عنوان سنت شکن ترین وزیر خارجه ی تاریخ نظام اسلامی می آید و پس از مذاکرات می گوید اگر تحریمها برداشته نشود ما نه فقط در انتخابات 96 ریاست جمهوری بلکه در همین انتخابات مجلس سال بعد سایه ی باخت را بر سر خود خواهیم دید!  

یک روز هم این نابغه می آید و در حضور رسانه های داخلی کشور می گوید اصل اساسی درمذاکرات جاری این است که غرب بفهمد اصولا  تحریم ها اثری ندارند و ذاتاً نمادین هستند و غرب را به نوعی از توهم منتسب می کند که ؛ 

گویی غرب فکر می کند این تحریمها "ابزار مهمی" در دست آنان است.... 

جلّ الخالق.... 

نمی دانم چه باید گفت... 

 اصلاً اگر این تحریم ها نبود که تو و دار و دسته ات کنج عزلت خود نشسته بودید و کاه دود می کردید......  

اما خوب می دانی که باید فضای ذهنی مردم را از مساله ی تحریم ها دور کرد بطوری که دستور کار ملت برای رای دادن به این جناح در سال 92 از ذهنها به  نرمی پاک شود..... 

جناح پیروزی که اساساً رقیبی در سال 92 نداشت ... جلیلی هم البته رقیبی بود که تراشیده شد تا حد نصاب برای موفقیت شکننده ی این قوم هزار رنگ حاصل گردد. 

حال برای این دوگانه ی عجیب کدام چارچوب تئوریک را می توان مناسب دانست

1. ماکیاولیسم 

2. نظریه بازی ها

3. اصل بقای انرژی در سیاست 

4. پفیوزیزم

 

روزی ایران چنین وزیر خارجه ای دارد و بازی هایش افسوس کنان در قلب، حسرت وزیر خارجه ای را زنده می کند که نام نهضت ملی را برای ملت به یادگار گذاشت و جان تبدارش را در پادگان سفاکان شاه به داغی سربهای سرد جوخه ی اعدام سپرد.... 

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا...... 

 

خر ها و شیرها

حکایت کشور ماست...خصوصا این روزها....  

استادم همین چند هفته پیش می گفت؛ دارند طوری مملکت را می گردانند که هرچقدر نفهم تر باشی مطلوب تر و رفیع المکان تر هستی.... 

اصولاً آرمان داشتن برای جمع و جامعه ای که خر را بیش از شیر می پسندد سمّ قاتل است.... 

یا باید خود را عوض کنی و به جایگاه آرام و نشخوارهای خر گونه رضایت دهی و تنزل نمایی 

یا باید شیرها را فقط در کنار خود گرد آوری تا به شرف مبارزه برای برتری و عزت آراسته شوی....... 

ولی بازهم اگر تنها بمانی ولی شیر باشی بهتر است تا اینکه در آخوری بسته شوی و کاه و آبت فراهم باشد اما بدانی و راضی باشی که خر هستی! 

(رونوشت: مسئولین محترم نظام اسلامی) 

غدیر برای عدالت

من غدیر را می خواهم.... نه برای جشن ... نه برای خانواده و فرزند پیامبر بودن علی... نه برای اینکه قوم شیعه هویت یافته است.... همه ی غدیر را  میخواهم چون خدا تیغ برّان عدالت را منصوب کرد..... من برای عدالت خوشحالم... برای انسانیت و گفتن حق...

.....علی خلیفه شـد....

دیـد کـه بیت‌المال را خلیفۀ قبلی تقسیم کرده....

 اراضی مسلمین را بین مردم و خویش و قوم‌های خودش تقسیم کرده....

. چه کار کرد؟ او که مسئول نبود، می‌خواست با بزرگواری خودش مسئله را حل کند، اما نکرد....

 فرمود: «ألا إنَّ کُلَّ قَطِیعَةٍ أقَطَعَها عُثمانُ أو مالٍ أخَذَهُ من بَیتِ مالِ المسلمینَ فَهُوَ مردودٌ عَلَیهِم.» هرچه خلیفۀ پیشین از مال خدا به کسی داده و تقسیم کرده و هر زمینی را که به کسی بخشیده، باید برگردد. من ساکت نمی‌شوم که این مال دست شما باشد. «فإنَّ الحَقَّ القَدِیم لا یُبطِلُهُ شَیٌء.» حق مشمول مرور زمان نمی‌شود، حقِ مردم با سند باطل نمی‌شود....

من برای این عدالت جشن می گیرم...


خاتم حیدر

ای خاتم مُلک سلیمان نقش نام دلبرت
دنیا و عقبی سرفراز از نعره های حیدرت
....
ارض و سما با یاد حیدر همچنان در تاب و تب
قلب زمان آرام از ذکر دعای همسرت

....
دلهای عاشق را به عشقت مبتلاتر می کنی
آتش بزن بر روح ناآرام و جان نوکرت
....
ما نوکران شیر نرهای علی هستیم
آقا قبولم کن به حق اشکهای دخترت..... 


....(شاعر را دعا کنید)

 

رمز امنیت ملی ما..... امنیت اجتماعی ولایت محور

     آنها که می خواستند امنیت ایران را با حضور در ائتلاف آمریکا علیه داعش تامین کنند ..... مثل همان ها که می خواستند همراه با صدام در جنگ علیه آمریکا در دهه ی 70 شرکت کنیم ....

کاش می دانستند که رمز امنیت ما ولایت است....
مگر نخوانده اید که: ولایت امیر المومنین علی (ع) دژ محکم الهی است ......
...باشد می توانید بگویید اینها مشتی بیسواد هستند...مانعی ندارد... البته حاضرم نمره های 20 خودم در درسهای امنیت را به حضورشان نشان دهم... مگر اینکه بزرگترین دانشگاه علوم انسانی خاورمیانه را هم به عملیات روانی بکوبید....