وقتی تحریم های آمریکا بودجه ی نفت ـ پایه ی ما را از پا می اندازد
صداوسیمای عزیزمان نیز مجبور می شود سرتاپای کشور را به یک بنگاه تبلیغاتی تبدیل کند
سرش را بخورد به جهنم!
اما مگر رهبری که انقدر ناراضی از وضع فرهنگ کشور هستند نگران تاریخ و اسطوره های حقیقی و دانشمندان اعصار این ملک و ملت نیستند؟
انقدر بدبخت شده ایم که باید برای تبلیغ شامپوی دست دهمی پرژک از شیخ الرئیس ابوعلی سینا مایه بگذاریم؟
انقدر بیچاره شده ایم که برای تیغ زدن این شرکت بهداشتی آرایشی باید اجازه دهیم ابن سینا به سخره گرفته شود؟
نسلی که اکنون پای تلویزیون تحت امر ولایت تربیت و بزرگ می شود فردا چگونه به ایرانی بودن خود افتخار خواهد کرد وقتی ابن سینا را یک دستمایه ی تمسخر میان آگهی های بازرگانی یافته است؟؟؟
نکند باید به بازیگرها و فوتبالیستها و دختران مدال آورمان بیش از فارابی و ابن سینا و دهخدا ببالد؟
باید هم تاجیکستان و قزاقستان و ازبکستان و آذربایجان و ترکیه شخصیتهای مارا از خود بدانند و روی اسکناس هایشان تصاویر افتخارات ایرانی را بیاندازند!
کاش بجای این همه نقشه برای فیلترینگ دوزار به داشته های خودمان اهمیت دهیم!
اگر نمی خواهیم علناً اعلام کنیم که گور پدر ایران و ایرانی و تاریخ ایرانی!
سماوری که به بزم حسین می جوشد
بخار رحمت آن جرم خلق می پوشد
حدیث باده و تسنیم و سلسبیل مگوی
بگو حکایت مستی که چای می نوشد
جناب روحانی بیش از آنکه یک حقوق دان یا متفکر امنیت ملی باشد، یک روضه خوان است! و ای کاش در همین امر باقی می ماند....
پس باید اولین مذاکره ی عاشورایی و کربلایی را به خاطر داشته باشد؛
آنجا که امام مظلومان با حر بن یزید ریاحی به سخن گفتن پرداخت و چون ابراز کرد از جانب پسر مرجانه مامور به بستن راه کوفه است...سید الشهدا بانگ برآورد:
سکلتک أمّک
مادرت به عزایت بنشیند!
منطق بازی را که از آموخته اید آقای روضه خوان؟
ما سر میدهیم و عزت نمی دهیم!!!
دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست
.
.
.
.
امسال از تو هیچ نمیخواهم....
باب حاجتی؟ باش!
فقط امسال می خواهم برای خودت بخواهمت...
حاجت عالم را بده!
حسابم را از بقیه جدا کن!
فقط با تو باشم! همین!!!
آماده شوید....
لجام بزنید...
شمشیر بسازید...
نیزه تیز کنید...
فرصت خوبیست...
کینه های دلتان آرام شود...
از علی انتقام بگیرید....
حسین در کربلا تنهاست....