والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

والعادیات

سوگند به نفسهای اسب مجاهدان

دعوای ما با بهزاد نبوی برسربرنج بود!

     برنامه ی شناسنامه این هفته در شبکه سه اختصاص داشت به آقای عسگراولادی مسلمان! سیاستمداری که شاید 50 سال سابقه ی سیاسی داشته باشد و البته داستان های بسیاری نیز از اعمال و رفتار سیاسی او در متن کتاب سیاست باقی مانده است!

نکته ی جالب سخن وی برای من ابتدا این مساله بود که در پاسخ به سوال مجری راجع به "نزدیک ترین دولت به آرمانهایی که برایش مبارزه کرده بودید کدام بود" پاسخ داد که از نظر کوتاه بودن دولت رجایی اما از نظر دولتی که 8سال بر سر قدرت بود دولت مقام معظم رهبری!

واضح است که این پاسخ نوعی لایی کشیدن سیاسی توسط یک بازاری است وگرنه کیست که نداند دولت رهبری انقلاب هیچگاه در دستان مبارک وی جای نداشت و تمام دعوای مملکت نیز بر سر همین غصب حق وی بعنوان منتخب ملت بود به حدی که ایشان به صراحتا اعلام کردند در دور دوم حاضر به کاندیداتوری در انتخابات نخواهند بود!

بعید هم نیست از آقای عسگراولادی که مد نظرشان همان دولت میرحسین و سیطره خونخوارانه ی جناح چپ بر مقدرات مملکت در تعیین کننده ترین سالهای انقلاب بوده باشد!

نکته جالب توجه اینکه وی نکته ای از اختلاف خویش با بهزاد نبوی؛ مرد سیاس و مشکل آفرین اصلی برای رییس جمهور وقت و مدبر اصلی دولت رجایی و میرحسین و خاتمی، در این حد پرده بر میدارد که به هنگام نخست وزیری آیت الله مهدوی کنی من با بهزاد مشکل پیدا کردم، (بخوانید تازه شدم یک اصولگرای عادی) و مشکل من با وی بر سر برنج بود!!!!

در پاسخ به اینکه چه مشکلی؟ وی بیان داشت که در شمال ایران انواع برنجها هست که هرکدام یک نوع پخت دارند و  بهزاد به عنوان رییس بسیج اقتصادی همه اینها را خریده و ریخته بود گَل هم!!!

البته این مساله از بلاهت جناح چپ پرده بر میدارد اما از اوج اختلاف یکی از سردمداران اصولگرایی نیز خبر میدهد که نه با اعتقادات بهزاد نه با گرایشات اقتصادی چپگرای وی نه با سوابق او، بلکه با اختلاط برنجهای ایرانی وی سرناسازگاری داشته است! چه مبارزه سنگینی الحق!!!

آقای مبارز برنجی، وقتی که در ادامه بازهم تلاش کرد تا ایده ی خویش مبنی بر بازگشت سران فتنه به بطن ملت و سیاست نظام را مورد دفاع و تشریح قرار دهد، دیگربار بوی نامیمون تفکر خود را به اهتزار درآورد.

عسگراولادی گفت اگر معتقدیم فتنه خارجی بوده است باید بدانیم این آقایان (سران فتنه) مفتون بوده اند  نه فتنه گر! البته ما هم راس داخلی فتنه را کس دیگری می دانیم و بی صبرانه منتظرش هستیم!

اما من برای شما مثالی می زنم تا منظور وی را بهتر بفهمید. مثلا تمامی قتله ی کربلا (قاتلان سیدالشهدا علیه السلام) مفتون بازی بنی امیه و دسیسه های پسر مرجانه بوده اند. پس باید برگردند و از نظر اسلام آنان در زمره فریب خوردگان و ان شاء الله مغفورین و بهشتیان بوده اند. ضمنا از فردا قسمتهای عمده زیارت عاشورا را حذف خواهیم کرد و فقط سران اصلی فتنه صحرای نینوا را ملعون خواهیم خواند.

باید هم سخنان این فرد آبدیده ی سیاست مورد پسند ستادهای افرادی امثال قالی باف قرار گیرد و نماینده او در فلان استان بگوید واقعا آقای عسگراولادی خوب این فضا را شکست! کروبی و موسوی بزرگان این کشورند و مگر به راحتی به دست آمده اند که به راحتی از دست بروند. (این حرفها را به گوش خود شنیده ام).

از چنین سیاست مدار با سابقه ای باید هم انتظار داشت پس از این سخنان بگوید در سال 84 کاندیدای ما ابتدا آقای لاریجانی بود و در دور دوم موتلفه به این نتیجه رسید که هرکس به هاشمی یا احمدی نژاد رای دهد مأجور و صاحب اختیار است! (پس می توان دلایل انتقام گیری لاریجانی و اصولگرایان از احمدی نژاد را تشخیص داد).

واقعا به این گروه که پرچمدار اصولگرایی است (کدام اصول)، چه میتوان گفت و چه مقدار بلاهت سیاسی در آنان می توان سراغ گرفت؟

کسانی که دیدند کل مملکت در تکاپوست تا بین این دو ضد یکی را انتخاب کند، بین هاشمی و احمدی نـژاد تفاوتی ننهادند!! آن وقت عجیب نیست که ریاست جبهه پیروان خط امام و رهبری ، همانها که برای خون احمدی نژاد شیشه آماده می کنند، به چنین مفلوکی سپرده شود و خروجی آن کسی مثل باهنر یا ابوترابی باشد!!

دقیقا به یاد دارم که در دوران نوجوانی ام بادامچیان، نماینده فعلی مجلس و عضو ارشد موتلفه و جبهه پیروان (همان آویزانهای به خط امام و رهبری)، از دولت سازندگی با عنوان دولت کریمه آقای هاشمی رفسنجانی یاد می کرد!!! 

یعنی دولتی که همان ویژگی های دولت امام زمان را دارد اما فقط در مقیاسی کوچکتر و به ریاستی دیگر!!

این گروه و امثال این افراد اگر عرضه داشتند بازی برنده ی سیاست یعنی ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای را نمی باختند و با بیعرضگی های خود دودستی 8سال دولت و تمام شئون مملکت را به میرحسین و دوستانش تقدیم نمی کردند.

آقای عسگر اولادی و دوستانش بازهم بدانند در میان مردم این کشور مبارز، امیدی به پیروزی ندارند. پس همان بهتر که رسما اعلام کنند اصلا رای و دموکراسی برای این پیران سیاس، ملاکی از موفقیت و میزانی از پیروزی نیست!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد