بعضی از دوستانم بسیار بسیار بر مدار تحلیلهای شریعتمداری و اندیشه های سیاسی او دور می زنند و میدان سیاست را با سخنان او درک و فهم می کنند.
از مطلق گرایی در مورد هر انسان غیر معصوم باید پرهیز کرد چه برسد به کسانی که در حوزه بسیار پیچیده سیاست و امنیت مستغرق شده اند.
تحلیل امروز (سه شنبه) حسین شریعتمداری در مورد پدیده نادر بازداشت فرزندان هاشمی توجه مرا به وضوح سطحی بودن سطور نگاشته به دست شریعتمداری جلب کرد.
اگر ما مدافع نظام هستیم باید "یک" سخن و "یک" عقیده به وضوح آفتاب در مورد وقایع پیرامون خویش داشته باشیم و اما و اگر و لایی کشیدن در اتوبان اتفاقات اجتماعی سیاسی را از خود دور سازیم.
مثلا در این تحلیل کیهان به بازداشت عجیب الخلقه و دیرهنگام فتانه بزرگ وقایع 88 اشاره شده و نویسنده از مجازات 6ماهه حبس برای زنی که اینهمه به جامعه و جمهور خلق توهین روا داشته و ظلم های آشکار و نهانش ملت را به خشم آورده در مقابل مجازات 8 ماهه یک بسیجی که چند فحش به این مدعی آزادی و دموکراسی و والاتباری داده؛ بسیار ابراز تعجب و ابلاغ تناقض نموده است.
پس جناب شریعتمداری باید از منتقدین پر و پا قرص شیوه های مدیریت قضایی و تدبیر امور امنیتی نظام باشند. به نظر شما نباید باشند؟
اما آیا در آثار و سخنان ایشان بیشتر در مورد معاندین و مخالفین آنهم خارج نشینان معلوم الحال سخن می شنوید یا تکیه وی را بر اصلاح امور داخل مملکت و جنگ با فتنه گران موجود در داخل مرزها می یابید؟
روی سخنم با این بخش از نگاشته وی نبود! نگاه بنده بیشتر بر نوع تحلیل و اندیشه وی در خصوص وضعیت بزرگ حامی فتنه گران و به قول مردم "بت بزرگ" است. کسی که امروز دوباره محور مباحث سیاسی روز شده است و مخیله مردم ایران بازهم او را در صدر تحلیلهای خویش قرار داده اند.
شاید مهمترین خصیصه شریعتمداری را بتوان حرکت بر مدار ولایت و تبعیت محض از مقام والای آن بزرگوار معرفی کرد. اولین گام در انتقاد به نگارش این تحلیل در خصوص مرد بحران ساز سالهای اخیر را باید به عدم تبعیت شریعتمداری از حکمت ولایت در خصوص "عنوان" بکار رفته در مورد او برشمرد. هنگامی که در حکم مقام معظم رهبری در انتصاب اعضای مجمع تشخیص از لفظ "حجة الاسلام" استفاده شده است چه اصراری برای چسباندن زورکی عنوان "آیت الله" به این شخص وجود دارد؟ عنوانی که نه محوریت ولایت را در پی دارد نه عقلانیت ما را نشان می دهد نه مخاطب را از ما خشنود ساخته، بلکه تنفر از ما را به ارمغان می آورد.
اما CORE و مغز مطلب به این سخن بر می گردد که شریعتمداری بر اساس همان اخبارهای موثقی که همیشه داشته و دارد مدعی است بازگشت مهدی هاشمی و درخواست از برخورد قوه قضائیه و کلا همه این داستان با درخواست خود آیت الله صورت گرفته است!!!! من اصلا حرفی نمی زنم! شما خودتان چه می گویید؟ در مورد این حرف آیا باید جوابی داشت؟
آیا مقایسه کسی که خطبه های مرداد ماه 88 نماز جمعه اش متصل به آتش و دود شد و مأمومین نمازش کروبی و میرحسین و رهنورد بودند با کسانی مانند محمدی گیلانی، حسنی و خزعلی کاری به سزا است؟
آیا این فرد بحران ساز کسی است که بعد از بقول خودش "60سال کار سیاسی" بتوان منش و روش او را تغییر داد و ناگهان از او مرد عدالت و تقوی بیرون آورد؟
من سؤال می کنم! اظهار نظر نمی کنم! فقط می پرسم؟ آیا منظور آقای کیهان این است؟
به سلام به دایجان جان خوبی بابا؟
خواستم بگم به ما هم سر بزن ازت کم نیشه که
اگه تو وبلاگم نظر بدی وتو سایتم عضو شی جایزه داری به ما هم سربزن،قربانت امیررضا
آدرس وبسایت:
comfedrasion.vcp.ir
دایجان راستی منو با عنوان کمفدراسیون بین المللی لینک کن در اول فهرستت منم تا لینک کردی خبر بده تا لینکت کنم بازدید من حداقل 10 در روزه