بالاخره قدم نو رسیده به کشور باز شد و یخ قلم ما هم اندکی! شاید صدمین نوشته وبلاگ والعادیات شروعی مجدد باشد با انرژی و ایمانی افزونتر!
بله! آقازاده را می گویم! کسی که به همراه سایر اعضای خانواده اش مفهوم معادل "آقازادگی" قرار گرفته اند!
البته synonym های دیگری هم برای این طبقه الیگارشی بر زبانها آمده، الفاظی از قبیل "شاه کلید"، صندوقچه اسرار، آقازاده فتنه گر، اسپانسر بزرگ 88 و کلماتی که باز هم می توان بر دامنه آن دامن زد.
هرچه که هست لفظهای متعدد بر معنای واحدی از تجسم حقیقی یک موضوع خبر می دهند. موضوعی که سالیانی بس طولانی است مطالبه پر تنش ملت مظلوم و حق طلب ایران شده است. البته به یمن تغییرات جهانی و گسترش فناوری مسحور کننده اطلاعات، این مطالبه بزرگ دارای موجی تانژانتی بوده است و شیب تند این واقعه موجد تحرکات و تبدلات سیاسی اجتماعی مهم و حتی متناقضی شده است.
قطعا رأی به عنوان مهم ترین ابزار دموکراتیک و صلح پذیر اجتماعی توانست نمایانگر این مطالبه عظیم باشد. عقبه ایدئولوژیک و عمق این مطالبه هنگامی که کار به کارزار کشیده می شود و رخ به رخ صف بندی های طبقاتی روی می نمایانند به سرعت و در حد محیر العقولی مشخص و به ذهن تاریخ سپرده می شود.
قطعا بزرگترین تجلی این رخ نمایی و آشکار شدن این عمق و قوت مطالبه ملت ایران، حماسه ای به وسعت یوم الله "نه دی" است.
شعارها، سازماندهی ها و نحوه حضور و بیان خواسته ها، نشانگر خوبی برای اصالت این حرکت است که مانند سایر حماسه های بلند این ملت هیچ وسیله و راهکاری برای ثبت تمام قدّ این حماسه کفایت نکرد و تنها تاریخ است که قدرت انباشت سطور پر طمطراق این واقعه را خواهد داشت. به شرطی که از نگارش آن کوتاهی به خود راه ندهیم و ذهنها را به گرد گیری دشمنان حقیقت واگذار نکنیم.
این مطالبه امروز به یمن تدبیر رهبر حکیم انقلاب در مسیری راه می افتد که فتح قله مطلوب تنها با آرامش و نزول سکینه الهی بر قلوب میسر خواهد بود. هرگاه به شخصه دچار مشکلی و یا مواجه با آتش افروزی های منافقان پرمدعای پول پرست می شوم یاد سخنان خطبه 29 خرداد 88 برایم الگویی از آرامش و سکون می شود.
روزی که حکیم فرزانه انقلاب مطلع خطبه خویش را بیان آیه "هو الذی انزل السکینة فی قلوب المؤمنین" قرار داد تا در ابتدای این نبرد که جهان کفر را در مقابل مملکت امام عصر قرار می داد، انتهای راه را به یمن همین آیه "لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم" پیش بینی نماید.
پیش بینی ای که درست و بحق به وقوع پیوست و قلوب خالص مؤمنان صادق را در این نبرد مملو از ایمان و تثبیت قلب قرار داد. تکلیف منافقان هم که البته روشن و قابل پیش بینی است.
این مسیر که به واسطه انزال سکینه الهی بر قلوب "مؤمنان"، نه منافقان، باید با آرامش همراه باشد امروز به نقطه ای بس حساس رسیده است.
ورود "آقازاده"، "شاه کلید"، اسپانسر فتنه انگیزی" و یا هر اسم دیگری که شما می توانید بر آن بگذارید امروز ما را در وضعیت بسیار حساسی از رسیدگی همراه با آرامش به آن مطالبه بلند و پر داستان ملت ایران قرار داده است.
از سمتی نباید رهبری را در مقابل عمل انجام شده و البته ناسنجیده خود قرار دهیم و خود را نه فقط در دنیا به دردسر و شکست رهنمون شویم بلکه ذمه خویش را در برابر امام عصر و حکومت الله مشغول و خط خورده سازیم، از سمتی هم نباید این راهبر پخته و تدبیرمند را در هجوم به بی عدالتی و حرکت به سمت تحقق مطالبه عدالتخواهی این ملت تنها رها نماییم و همچنان که "نه دی" و انتخابات 90 شاهد حضور سرخ و سفید ما بود، بازهم عرصه را برای اعلام آمادگی در نبردگاه های صفین و جمل مملو از حضور خویش نماییم.
شاید بتوان پیش بینی کرد که ملت و مدافعان یا حتی قشر خاکستری اجتماع در اطراف نظام اسلامی، با برخورد سنگین و پر تبلیغ علیه آقازادگی و شاه کلیدی بیشتر حول بیرق نظام پایکوبی کنند اما مسلما تبعات زودگذر این تبلیغ گری ممکن است نتواند در مقابل نتایج دیرپای جوزدگی و شعاری زیستن و شور بی هدف داشتن و بحران آفرینی های کور دستاورد قابل ملاحظه ای برای استوانه دین، یعنی حکومت اسلامی باشد.
این جو زدگی و بحران زی بودن در قالب نمادهایی به وضوح معلوم و قابل درک است.
جناح چپ یا همان اصلاح طلب یا سبز یا هر نام دیگری که بر این طیف کلّاش و مذبذب تاریخ ایران و انقلاب می توان برگزید، با تمامی سران و پاها و سیاهی لشگران و بدنه اجتماعی و جوزدگان داخلی و خارجی آن همگی نمادهای بحران محوری و داد و بیداد تبلیغی و شور بی هدف هستند که نتیجه آن را هم می بینیم هم آینده بیشتر به ذهن آموزنده ما آنرا خواهد آموخت.
ما اولا باید حق محوری و مطالبات حقیقی ملت را بفهمیم، آنرا کلاسه شده و بروز رسانی کنیم .
ثانیا همانگونه که بحق و عالمانه توسط رهبر حکیم انقلاب در ماه مبارک امسال تشریح شد "آرمانگرایی را همراه با واقعیت بینی" مبنای تحلیل و برنامه ریزی استراتژیک خویش در مسیر مدیریت سیاسی جامعه قرار دهیم و از "رویاگرایی" دوری و تجنّب نماییم که به نظر نگارنده مد نظر رهبری انقلاب نیز همین بوده است.
مسلم است "آقازاده" باید هم بخاطر "آقازاده بازی هایش" هم بخاطر "شاه کلید بودنش" در قفس آهنین اتهام به پاسخگویی مشغول باشد و محاکمه ای نفس گیر در برابرش قرار گیرد.
لیکن ما اگر برای کشتی این انقلاب نوح را به کشتی بانی انتخاب کرده ایم باید سخن آخر و نهایت تدبیر را به اشاره دستان با کفایتش واگذار کنیم. کاری که از "نه دی" تا انتخابات 90 بر عهده خویش گرفته ایم.
این حضور ولایت است که قلبهای بریان و چشمهای خیس عدالتخواهان را به آرامش رهنمون می شود.
اما باید بگوییم ما هستیم و مطالبات خویش را تحت ولایت هادی امت مصرانه پیگیریم.
وای بر روزگار مسئولین که بین مطالبات ملت و رهبر کوتاهی می کنند و تدبیر را به آتش بی تدبیری تبدیل به خاکستری از فرصت سوزی ها می نمایند.
اگر کوتاهی نکرده بودیم شاه کلید نمی رفت تا امروز بخواهد برگردد.
پس باز هم باید همه باهم مراقب باشیم تا قلاده های طلا حق ملت رنجدیده و سرافراز را به تاراج ببرند.
زیبا بود ... دوباره به وبلاگت سر می زنم ... خواستی تبادل لینک کنیم پیش منم بیا
شاه کلید .........آقازاده بودن
تعبیرجالبی به کاربردید